افشای نامه نابودی فلسطین
یهودیان با حضور گسترده در انگلیس و تصرف مناصب خاص سیاسی و اقتصادی، امپراطوری را در انگلستان برپا داشتند که بر اساسِ تحلیل سیاستمداران این روند بتدریج منجر به مرگ ملت انگلیس می شد . . .
در سال هایی بسیار دورعده ای از مسیحیان پیرو مکتب پروتستان که در دوران جنبش اصلاح دینی از دل مذهب کاتولیک خارج شدند (به رهبری مارتین لوتر) نظام الهی نوینی را تدوین کردند که در میان آن اشاراتی به آخرالزمان و نقش اسرائیل در آن ، به عنوان بسترساز و پیش شرطِ ظهور حضرت مسیح (علیه السلام) شده است.
در این راستا ، بنیادگرایان انجیلی (صهونیست های اوانجلس) معتقدند شرط بازگشت مسیح بر پایه ی مملکت اسرائیل و ساخت مجدد پیکر سلیمان بر خرابه های مسجد القصی استوار است. پس مدعی یارای یهود هستند و می گویند قوم یهود ، قومِ برگزیده ی خداوند است و هر که آنان را یاری کند خدا او را یاری کرده است!.
پروتکل های زُعمای صهیون (Pratocols Zion)
از سال 1901 کتاب سری قوانین خاص رهبران صهیون (پروتکل های زُعمای صهیون) با مضمون خط مشی و اعتقادات صیهیونیست ها در راستای اعلام برتری قوم یهود منتشر شد که شامل 24 بند اصلی بود که امروزه این پروتکل ها به علت آشکار کردن چهره ی واقعی صهونیست ها مردم جهان را از این قشر متنفر ساخته است و این مهم باعث شده تا ثروتمندان یهود ، این کتاب ها را خریداری کرده و به آتش بِکِشند.
در گوشه ای از این کتاب چنین آمده است : "ما در تاریخ اولین قومی بودیم که از واژه ی آزادی استفاده کردیم و حال باید از این واژه یعنی "آزادی" برای فریب توده ها و در هم شکستن حزب حاکم استفاده کرد زیرا با استفاده از این واژه می توان حکومت ها را به آسانی متزلزل ساخت."
روچیلدها (Roth child)
روچیلدها خانواده ای بودند که در اواخر قرن 18 و اوایل قرن 19 در سراسر جهان از جمله اروپا ، ایران و ... کانون های اشرافی گری و تجمل گرایی تأسیس کردند و تلاش نمودند تا سیاست های آنها را به نفع یهود و آرمان های دیرینشان یعنی حکومت جهانی تغییر دهد. این خانواده ، بزرگترین حامی مالی اسرائیل محسوب می شود.
نام آورترین چهره ی امپراطوری فرانسویِ روچیلدها ، "بادُن ادموند جیمز روچیلد" است که در دایرة المعارف یهود "پدر یهود" نام دارد. چون هفتاد میلیون فرانک طلا را در راه اسکان یهودها در فلسطین هزینه کرد ؛ که بعداً به خاطر کمک های مالی وی ، او را "پیشوای سیاسی صهیونیسم" نیز خواندند. باید توجه داشت که ، طرح تصرف فلسطین را نیز روچیلدها پی ریزی کردند.
در سال 1889 میلادی ، میزبان اصلی "ناصرالدین شاه" همین روچیلدها بودند. اینان به جهت کسب یک سری امتیازات ؛ قراردادهایی را به واسطه ی "ناصرالدین شاه" (شاه وقت) ، "میرزا حسین خان سپهسالار" (صدراعظم وقت ایران) و "میرزا ملکم خان ارمنی فرامانون" (وزیر خارجه ی وقت) بستند که طبق این پیمان ، از سال 1873 میلادی ، روچیلدها اجازه یافتند آزادانه کانون های صهیونیستی خود را در ایران دایر نمایند.
از دیگر سو ، "لورد ویکتور روچیلدِ" انگلیسی توسط ارتباط با "شاپور دیپورتر" پسر "اردشیو دیپورتر" دومین دوره از حاکمیت صهیونیست ها را در زمان پهلوی اداره می کند و قراردادهای ویژه ای را به سود آن ها تنظیم می کند.
اعلامیه ی بالفور
باید توجه داشت که اصل و اساس اعلام وجود صهیونیست ها از چه زمانی بود؟ و آنها چگونه صاحب ملک و قدرتی روزافزون شدند؟ "اُلیور جان ول" نخست وزیر دیکتاتور انگلیس در قرن 17 میلادی بنا به امتیازاتی که دریافت کرده بود ، انگلیس را در اختیار صهیونیست های آواره و پراکنده در نقاط مختلف جهان گذاشت غافل از اینکه ضربه ای سهمگین را بر پیکره ی کشورش وارد آورد. چنان ضربه ای که در قرن 18 میلادی ، یهودیان با حضور گسترده در انگلیس و تصرف مناصب خاص سیاسی و اقتصادی ، امپراطوری را در انگلستان برپا داشتند که بر اساسِ تحلیل سیاستمداران این روند بتدریج منجر به مرگ ملت انگلیس می شد ؛ بنابراین دولت انگلستان با احساس خطر از سوی آنها ، برآن شد تا از شرِ یهودیان ساکن در این کشور خلاص شود. بنابراین مذاکراتی پیچیده و همه جانبه میان سران دولتی ، در راستای خارج کردن یهودیان از انگلیس آغاز گردید.
دوم نوامبر سال 1917 میلادی "آرتور جیمز بالفور" (وزیر خارجه بریتانیا) نامه ای به "والتر روتشیلد" (سیاست مدار یهود ? عضو ارشد مجلس عوام بریتانیا) نوشت و در آن متذکر شد که دولت انگلیس قصد دارد یک میهن و خانه ای ملی را در اختیار یهودیان بگذارد تا در آن اعلام استقلال نمایند و آرمان صهیونیسم ها تحقق یابد و این خانه کشور "فلسطین" است.
این نامه که بعدها به "اعلامیه بالفور" معروف گشت آغازگر آوارگی ملت فلسطین بود زیرا با حمایت همه جانبه ی دولت انگلیس و آمریکا ، با طرح و برنامه ریزی های خاص ، یهودیان به کشور فلسطین وارد شدند. البته این اعلامیه در انگلیس مخالفان و موافقانی را نیز به همراه داشت زیرا پیش بینی می شد ؛ "اعلامیه بالفور" در عین حال که پیامدها وهزینه های سنگین مالی ، اداری و نظامی برای انگلیس داشت ؛ بتدریج باعث بی نیازی یهودی ها از دولت انگلیس شده و اعتبارات گوناگون سیاسی و نظامی برای صهیونیست ها به همراه داشت و باعث برتری خاص آنها بر دولت بریتانیا گردید.
سیاست های پیچیده ی دولت انگلیس و همدستی با صهیونیست ها برای نابودی فلسطین ، از آغاز جنگ جهانی اول بر همگان آشکار شده بود. اما اعلامیه ی بالفور تیر خلاصی بر گستره ی وحدت اعراب بود. از این رو با مخالفت های همه جانبه ی آنها روبرو شد. اما حکومت انگلیس با وعده های پوشالی به آنها قول داد که به زودی فلسطین را به اعراب باز می گرداند.
یکی از مفاد اعلامیه ی بالفور این بود که در اشغال سرزمین های فلسطین نباید به ساکنان آن کوچک ترین آسیبی برسد ، در حالی که طبق اسنادی که بعدها علنی شد مشخص گردید که جان 700 هزار مرد و زن و کودکی که ساکن فلسطین بودند اولین موضوعی بود که زیر پای چکمه پوشان انگلیسی و یهودی از بین رفت و برای آنها تنها ایجاد دولت صهیونیستی مهم بود ولاغیر. فتنه و آتشی که این اعلامیه راه انداخت ، تا به امروز گریبان گیر ملت مظلوم فلسطین بوده و هست.