تبیان، دستیار زندگی
در بخش اول این نوشتار به صورت اجمالی، به گروهک فرقان پرداخته شد. اینکه پس از دستگیری بخش قابل توجهی از اعضای این گروهک انحرافی، چه اتفاقاتی رخ داد، در این بخش پی می گیریم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چه کسانی آیت‌الله خامنه‌ای را ترور کردند؟ (۲)

بازخوانی اسناد ترور ناموفق رهبر انقلاب در تیرماه ۱۳۶۰

در بخش اول این نوشتار به‌صورت اجمالی، به گروهک فرقان پرداخته شد. اینکه پس از دستگیری بخش قابل توجهی از اعضای این گروهک انحرافی، چه اتفاقاتی رخ داد، در ادامه پی می‌گیریم:

مسجد ابوذر

بخش قبلی را اینجا ببینید

پسافرقانی‌ها

«محمد متحدی» مسؤول شاخه‌ی نظامی فرقان بود که در دستگیری‌های اولیه در اردیبهشت ۵۸ دستگیر می‌شود، اما با معرفی خود به عنوان یک فرد عادی و با توجه به اینکه هنوز اعضای اصلی فرقان دستگیر نشده بودند، آزاد می‌شود. او یک بار دیگر، در آبان‌ماه دستگیر می‌شود، اما خود را «مهدی سیفی» معرفی می‌کند و پس از حدود یک‌ماه که در بازداشت به سر می‌برد، لوله‌ی شوفاژ زیر پنجره را کج می‌کند و با بریدن میله‌ی پنجره فرار می‌کند.

اغلب ترورها با تأیید اکبر گودرزی و محمد متحدی انجام می‌شد و متحدی، خود، در ۳ ترور شهید عراقی، تقی حاجی‌طرخانی و ترور شهید قاضی طباطبایی حضور داشت. او عامل شست‌وشوی مغزی تعدادی از جوانان و جذب آنها به فرقان بود. یکی از آنها «مسعود تقی‌زاده» عامل ترور شهید قاضی طباطبایی در آبان ۵۸ بود.

متحدی، پس از اعدام گودرزی با جمع کردن اعضای باقی‌مانده‌ی فرقان، تشکیلات «رهروان فرقان» را راه‌اندازی می‌کند. «رهروان فرقان» که به‌نوعی، همان تشکیلات تبریز فرقان بودند، با هدف انتقام خون به‌اصطلاح شهدای فرقان به تهران می‌آیند و ترور آیت‌الله ربانی شیرازی، آیت‌الله موسوی اردبیلی، حجت‌الاسلام عبدالمجید معادیخواه از حکام شرع دادگاه فرقان و آیت‌الله خامنه‌ای را در دستور کار قرار می‌دهند. ترورهایی که بیش از آنکه جنبه‌ی سیاسی یا ایدئولوژیک داشته باشد، جنبه‌ی انتقام‌گیری از نظام و ابراز وجود و حیات فرقان در عرصه را دارد.

۸ فروردین ۶۰، آیت‌الله ربانی شیرازی در شیراز هدف گلوله قرار می‌گیرد ولی به شهادت نمی‌رسد. امام‌خمینی رحمه‌الله در بخشی از پیام خود به ایشان چنین می‌نویسد: «از سوء قصد به جنابعالی مطلع شدم. این نحو برخورد با روحانیون متعهد، برنامه‌ی منحرفین بوده و هست و غرض آنان خارج نمودن جمع کاردان و متعهد از صحنه است؛ غافل از آنکه به حکم تاریخ، روحانیون آگاه در تمام صحنه‌های سیاسی پیش‌قدم بوده‌اند و ترور اشخاص نمی‌تواند آنان را مأیوس کند و راه را برای بدخواهان به اسلام و کشور باز کند.»[۵]

طرح ترور

«رهروان فرقان» پس از ترور ناموفق آیت‌الله ربانی شیرازی چندین‌بار برای ترور آیت‌الله موسوی اردبیلی و حجت‌الاسلام معادیخواه اقدام می‌کنند، اما موفق نمی‌شوند. هر بار یا بمبی که در مسیر کار گذاشته بودند، عمل نمی‌کرد، یا مسیر خودروی حامل شخصیت عوض می‌شد. ناموفق‌بودن ترور به شیوه‌ی بمب‌گذاری در مسیر عبور شخصیت‌ها و بالابودن ریسک ترور به شیوه‌ی سوار بر موتور، «رهروان فرقان» را به سمت ایده‌ی جدید استفاده از ضبط صوت بمب‌گذاری شده می‌برد. ایده‌ای که اولین‌بار توسط محمد متحدی مطرح می‌شود. مسعود تقی‌زاده در این‌باره می‌گوید:
«این طرح مخصوصاً بعد از عدم موفقیت در کارهای [حجت‌الاسلام] معادیخواه یا [آیت‌الله] موسوی اردبیلی خیلی فکر مهدی[۶] را مشغول کرده بود. یک طرحی را برای من کشیده بود که از روی آن، یکی را درست کنم و آن یک مکعب مستطیل بود که در آن چند سوراخ به نظر ۹ میلیمتری با فواصل مساوی تعبیه شده بود و سپس بعد از تهیه‌ی آن که من به یک تراشکاری دادم و حتی وی مشکوک شده بود و اوستایش گفته بود که این برای اسلحه است و من با هزار مکافات و توجیه، بالاخره گرفتم و مهدی بعد از چند روز کار روی آن، چیزی درست کرده بود به قرار زیر: که چهار تا فشنگ در سوراخ‌ها قرار می‌داد (در هر سوراخ یک عدد) و سپس یک صفحه را که چهار میخ به آن وصل کرده بود و توسط یک محور وسط این صفحه را به سمت مکعب مستطیل می‌کشید که اگر ضامن را کشیده و صفحه را به عقب برده و رها می‌کردیم، میخ‌ها بر روی فشنگ‌ها خورده و آنها هم عمل می‌کردند. البته به نظر درست بود، ولی وقتی من و رضا در جاده‌ی سولقان آن را هر چه امتحان کردیم عمل نکرد. اولین دفعه با ماشین رفتیم، حسین هم بود که عمل نکرد. وقتی دفعه‌ی دوم که مهدی می‌گفت حتماً ضامنش را نکشیده‌اید با رضا رفتیم، باز هم نتیجه نداد.

به این ترتیب مسأله مانده بود تا اینکه مهدی طرحش را تغییر داده و این بار به جای چهار سوراخ یک سوراخ گذاشته بود. قسمتی با قطر بزرگ و این همان طرحی بود که در ضبط [ترور آیت‌الله] خامنه‌ای استفاده شد. البته این را امتحان کرده بودم و خوب هم عمل کرده بود. البته به غیر از من، مهدی خودش امتحان کرده بود و این دفعه در انتهای آن سوراخ که قطرش حدود ۱cm بود به یک سوراخ کوچک منتهی می‌شد، آن سیم چاشنی برق از آنجا خارج می‌شد و سپس مقداری باروت روی چاشنی ریخته و سپس هم تعدادی ساچمه‌ی بلبرینگ روی آن ریخته و دایره‌‌ی پلاستیکی و چسب روی آنها گذاشته و ثابت می‌کردند.»[۷]

تیری که به سنگ خورد

پس از پیروزی انقلاب، سهم‌خواهی گروهک‌های مختلف التقاطی و حتی مارکسیستی از انقلاب شروع می‌شود. مجاهدین خلق که پیش از انقلاب بر خلاف مشی امام، که آگاهی‌بخشی به مردم بود، مشی مسلحانه را در پیش گرفته بودند، بعد از انقلاب به آمار کشته‌شدگانشان افتخار می‌کردند. منافقین که نه در انتخابات ریاست جمهوری سال ۵۸ با اقبال مردم روبه‌رو شدند و نه در انتخابات مجلس همان سال، با در پیش گرفتن تز «آلترناتیو» کوشیدند از طریق وحدت با بنی‌صدر، نظام را زیر ضربه ببرند. منافقین و بنی‌صدر که از بهمن و اسفند سال گذشته در دو میتینگ ۲۲ بهمن و ۱۴ اسفند، تیغ تیزشان را متوجه «حزب‌اللهی‌ها» کرده بودند، روزبه‌روز و بیش از پیش به سمت رویارویی با جمهوری اسلامی رفتند. میتینگ‌های مختلف و قدرت‌نمایی میلیشیا در خیابان‌های تهران از سویی، و مخالف‌خوانی‌های بنی‌صدر از سوی دیگر، در کوره‌ی اختلافات می‌دمد. عزل بنی‌صدر از فرماندهی کل‌قوا توسط امام، چراغ سبزی به جریان مکتبی مخالف بنی‌صدر است. در این میان، جبهه‌ی ملی علیه لایحه‌ی قصاص که در مجلس جریان دارد موضع‌گیری و دعوت به تجمع می‌کند که با نهیب امام، قضیه منتفی می‌شود. ۲۷ خرداد، دو فوریت طرح عدم کفایت بنی‌صدر در مجلس تصویب می‌شود. منافقین که در استراتژی خود، قصد داشتند از طریق بنی‌صدر، نظام را به شکست بکشانند، وقتی با برکناری قریب‌الوقوع بنی‌صدر، تز «آلترناتیو» را شکست‌خورده می‌بینند، دست به انتحار می‌زنند. یک روز بعد، اطلاعیه‌ای از طرف منافقین صادر می‌شود که ورود آنها به مقابله‌ی مسلحانه با جمهوری اسلامی را اعلام می‌کند. سازمان در این اطلاعیه، که به قلم رجوی نوشته شده[۸]، ضمن اعلام در پیش گرفتن «قاطع‌ترین مقاومت انقلابی از هر طریق» در برابر «مرتجعین انحصارطلب و اوباش چماقدار» اعلام می‌کند: «شایسته‌ی سخت‌ترین کیفر و مجازات انقلابی خواهند بود.»[۹]

آیت‌الله خامنه‌ای، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی این ایام است. ایشان در خطبه‌های نماز جمعه‌ی ۲۹ خردادماه با اشاره به پیام امام رحمه‌الله به بیان بخشی از مطالب نگفته‌ای که در طول این چند ماه به احترام امر امام مکتوم نگاه داشته، پرداخته و بنی‌صدر و منافقین را تخطئه می‌کند: «برادران! همان‌‌طور که گفتم، آقای بنی‌صدر شخصاً طرف نیست، یک جریان، طرف است. امروز این جریان در این چهره، ظاهر شده است، قبلاً در چهره‌های دیگری ظاهر شده بود، روز دیگر ممکن است در چهره‌های دیگری ظاهر شود. هوشیار باشید. جریان نفاق، یعنی کفر پنهانی و زیر پرده را بشناسید؛ این حرف مال امروز نیست، این حرف مال زمانی که گویندگان و رهبر عظیم‌الشّأن ما در میان ما است، نیست؛ این جریان مال تاریخ انقلاب ما است. ای نسل‌های جوان، ای نوجوان‌های امروز و مسؤولان فردا! ای نسل‌هایی که هنوز نیامده‌اید یا کودک هستید! بدانید این انقلاب از ناحیه‌ی منافقان از همه بیشتر ضربت می‌بیند، حواستان را جمع کنید. خطّ درست در انقلاب اسلامی، خطّ نه شرقی و نه غربی است، خطّ پابندی به اسلام فقاهت است، خطّ پابندی به حضور واقعی مردم در صحنه است، خطّ راست‌گویی و صدق و صفای با مردم است؛ نه اینکه به مردم بگویند ما حرف‌ها را به شما می‌زنیم، امّا دروغ بگویند و به مردم حرف دروغ بزنند؛ نه اینکه بگویند ما طرف‌دار اسلامیم امّا در عمل، تیشه را بردارند به ریشه‌ی اسلام بزنند؛ نه اینکه بگویند ما با شرق و غرب مخالفیم، امّا در عمل، ساز سیاست‌های خارجی را بنوازند.» ۱۳۶۰/۳/۲۹ [۱۰]
۳۰ خردادماه، همزمان با جلسه‌ی مجلس، میلیشیای مجاهدین خلق، تهران را به میدان جنگ تبدیل می‌کنند و جنگ خیابانی را شروع می‌کنند. نتیجه‌ی قیام میلیشیا، شهادت ۲۵ نفر از مردم است.[۱۱]

آیت‌الله خامنه‌ای نماینده‌ی امام در شورای عالی دفاع، نماینده‌ی مجلس و امام‌جمعه‌ی تهران، یکی از روحانیون فعالی است که از زمان شروع جنگ به طور مداوم بین جبهه، مجلس و جایگاه اقامه‌‌ی نماز جمعه در رفت‌و‌آمد است. ایشان همچنین ضمن حضور در شهرهای مختلف، به برگزاری جلسات سخنرانی و پرسش و پاسخ در مساجد هم اهتمام دارد. دست‌اندرکاران مسجد ابوذر در روزهای پرالتهاب خردادماه، از آیت‌الله خامنه‌ای برای سخنرانی در این مسجد دعوت می‌کنند. این برنامه به خاطر جلسه‌ی عدم کفایت بنی‌صدر، لغو و با یک هفته تأخیر، به شنبه ششم تیر منتقل می‌شود. آیت‌الله خامنه‌ای که هم در جبهه و هم در میدان سیاست با بنی‌صدر درگیر بود و شناخت خوبی از او داشت، در جلسه‌ی عدم کفایت او سخنرانی می‌کند و ۱۴ دلیل برای اثبات آن اقامه می‌کند. در نهایت، عدم کفایت بنی‌صدر با ۱۷۷ رأی تصویب می‌شود.

بخش بعدی را اینجا ببینید


پانوشت‌ها:

[۵] - صحیفه امام‌خمینی، ج۱۴، ص ۲۴۱
[۶] - نام تشکیلاتی محمد متحدی
[۷] - آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده‌ی مسعود تقی‌زاده، شماره‌ی بازیابی ۵۱۶۸
[۸] - سازمان مجاهدین خلق پیدایی تا فرجام، ص۵۶۶
[۹] - نشریه مجاهد، شماره ۱۲۷
[۱۰] - بیانات در خطبه‌های نمازجمعه تهران، ۱۳۶۰/۳/۲۹
[۱۱] - روزنامه‌ی جمهوری اسلامی، ۱۳۶۰/۴/۱

منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه‌ای

تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان