تبیان، دستیار زندگی
آن گاه كه به كتاب هاى حدیثى و به باب هاى فضائل و مناقب اهل بیت علیهم السلام و صحابه رسول اللّه صلى اللّه علیه وآله در منابع اهل سنّت مراجعه مى كنیم، احادیثى را مى یابیم كه با توجه به این كه درباره اهل بیت علیهم السلام وارد شده; به طور دقیق با همان متن و ی
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : محمد باعزم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

احادیث واژگونه!!!

حدیث منزلت از احادیثى است كه در شأن و مقام امیر مؤمنان على علیه السلام وارد شده است و همه مسلمانان در ورود آن درباره حضرت على علیه السلام اتفاق نظر دارند.

محمدباعزم-بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
a

حدیث منزلت

حدیث منزلت از احادیثى است كه در شأن و مقام امیر مؤمنان على علیه السلام وارد شده است و همه مسلمانان در ورود آن درباره حضرت على علیه السلام اتفاق نظر دارند.

محدثان بزرگ متقدم و متأخر، علما و دانشمندان اهل تسنّن نیز این حدیث را نقل كرده اند.

براى نمونه مى توان به بُخارى، مسلم نیشابورى و دیگر نویسندگان صحاح اشاره نمود. نگارندگان مسند همچون احمد بن حنبل شیبانى در مسند و معجم نگاران مانند طبرانى در المعجم الكبیر نیز به این حدیث اشاره كرده اند(1)

روایت صحیح بُخارى

بُخارى این حدیث را این گونه نقل مى كند:
محمّد بن بشّار، از غندر، از شعبه، از سعد نقل مى كند كه مى گوید: از ابراهیم بن سعد، از پدرش شنیدم كه این گونه مى گفت: پیامبر صلى اللّه علیه وآله (2). به على علیه السلام فرمود: أما ترضى أن تكون منّی بمنزلة هارون من موسى؟(3).
آیا راضى نیستى كه براى من همانند هارون براى موسى باشى؟
بُخارى در بخش دیگرى از صحیح، حدیث منزلت را این گونه نقل مى كند: مسدّد، از یحیى، از شعبه، از حَكَم، از مصعب بن سعد، از پدرش نقل مى كند كه سعد مى گوید:
آن گاه كه رسول خدا صلى اللّه علیه وآله به تبوك مى رفت، على علیه السلام را جانشین خود قرار داد.
على علیه السلام عرض كرد:
أتخلّفنی فی الصبیان والنساء;
آیا مرا در میان كودكان و زنان باقى مى گذارى؟
پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله فرمود:
ألا ترضى أن تكون منّی بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لیس نبی بعدی؟(4)
آیا راضى نیستى كه براى من، همانند هارون براى موسى باشى جز این كه بعد از من پیامبرى نخواهد بود؟

روایت صحیح مسلم

مسلم بن حجّاج نیشابورى نیز به نقل این حدیث پرداخته است. وى در صحیح در بخش فضایل على بن ابى طالب علیهما السلام مى نویسد: یحیى بن تمیمى، ابو جعفر محمّد بن صباح، عبیداللّه قواریرى و سریح بن یونس متن حدیث به نقل از محمّد بن صباح است از یوسف بن ماجشون نقل مى كنند كه وى از ابو سَلَمه ماجشون، از محمّد بن منكدر، از سعید بن مسیّب، از عامر بن سعد بن ابى وَقّاص، از پدرش نقل مى كند كه رسول خدا صلى اللّه علیه وآله به على علیه السلام فرمود:
أنت منّی بمنزلة هارون من موسى إلاّ أنّه لا نبی بعدی....
تو براى من، مانند هارون براى موسى هستى جز این كه بعد از من پیامبرى نخواهد بود.

a

تلاش هاى سست و بى پایه در ردّ حدیث منزلت

با توجّه به آن چه بیان شد، تردیدى در صحّت سند و بلكه تواتر آن حتّى از طرقى كه نزد اهل تسنن معتبر است وجود ندارد.

از این رو گروهى از آنان در كتاب هاى حدیثى و كلامى در دلالت این حدیث بر برترى امیر مؤمنان على علیه السلام و جانشینى او از رسول ربّ العالمین تشكیك كرده اند.

گروه دیگرى وقتى متوجّه بى ارزشى این تشكیك ها شده اند، به ناچار سند آن را زیر سؤال برده و آن را ضعیف شمرده اند، با این كه حدیث منزلت حدیثى است كه بخارى و مسلم و دیگر صاحبان صحاح و بزرگان حدیث بر آن اتّفاق نظر دارند و صدور چنین حدیثى نزد اهل سنّت قطعى است، آن چنان كه این موضوع براى هر پژوهش گرى كه به كتاب الصواعق المحرقه مراجعه كند پوشیده نیست.(6)
از طرفى، عدّه اى از مخالفان متوجّه شدند كه ضعیف شمردن سند و دلالت این حدیث هیچ سودى ندارد; از این رو متن حدیث را به گونه اى كه هیچ مسلمانى به زبان نمى آورد تحریف كردند و گفتند: متن حدیث این گونه است:
علیٌّ منّی بمنزلة قارون من موسى...!
نسبت على به من، مانند نسبت قارون به موسى است!
پژوهش گرى كه به كتاب هاى رجال، در ضمن شرح حال «حریز بن عثمان» مراجعه كند، از جعلى بودن این روایت آگاهى خواهد یافت.
حدیث منزلت و تحریف واژگان آن
برخى دیگر، حدیث را قلب(7) كرده و نام خلیفه اول و خلیفه دوم را به جاى نام على علیه السلام گذاشته اند.
خطیب بغدادى در تاریخ معروف خود چنین مى نگارد: طاهرى، از ابوالقاسم علىّ بن حسن بن علىّ بن زكریاى شاعر، از ابوجعفر محمّد بن جریر طبرى، این گونه نقل مى كند كه بُشر بن دحیه، از قزعة بن سوید، از ابن ابى مُلَیكه این گونه نقل مى كند:
ابن عبّاس مى گوید كه پیامبر صلى اللّه علیه وآله فرمود: نسبت خلیفه اول و خلیفه دوم به من، مانند نسبت هارون به موسى است.(8)
این روایت را متّقى هندى در كنز العمّال، از خطیب بغدادى و ابن جوزى در الواهیات، از ابن عباس نقل كرده اند.(9) مناوى نیز در كنوز الحقایق همین گونه آورده است.(10)

تصریحاتى درباره این حدیث

همان گونه كه گفته شد، این حدیث جعلى و ساختگى است; به طورى كه جمعى از بزرگان، رجال شناسان و علماى اهل سنّت هم چون: ابن عَدى، ابن جوزى، ذهبى و ابن حجر عسقلانى ناچار شده اند به این حقیقت تصریح كنند. ما در ابتدا عبارت ابن جوزى، آن گاه عبارت ابن حجر را نقل كرده و به همین مقدار بسنده مى كنیم:
ابن جوزى درباره این حدیث چنین مى نگارد: ابن منصور قزّاز، از ابوبکر بن ثابت، از على بن عبدالعزیز طاهرى، از ابوالقاسم على بن حسن بن علىّ بن زكریّاى شاعر، از ابو جعفر محمّد بن جریر طبرى، از بُشر بن دحیه، از قزعة بن سوید، از ابن ابى مُلَیكه نقل مى كند كه ابن عبّاس مى گوید: پیامبر فرمود:
نسبت خلیفه اول و خلیفه دوم به من مانند نسبت هارون به موسى است.

ابن جوزى پس از نقل این حدیث مى گوید: این حدیث صحیح نیست و كسى كه به جعل این حدیث متّهم است على بن حسن شاعر است. ابو حاتِم رازى گوید: روایت هاى قزعة بن سوید قابل استناد نیستند.

ابن حجر عسقلانى نیز در شرح حال بُشر بن دحیه چنین مى نویسد: بُشر بن دحیه، از قزعة بن سوید روایت نقل مى كند. هم چنین محمّد بن جریر طبرى از او روایت نقل كرده است. ذهبى در اصل میزان الاعتدال، در شرح حال عمّار بن هارون مستملى او را ضعیف شمرده است. آن گاه از ابن عَدى نقل مى كند كه محمّد بن نوح، از جعفر بن محمّد بن ناقد، از عمّار بن هارون مستملى، از قزعة بن سوید، از ابن ابى مُلَیكه نقل مى كند كه ابن عباس مى گوید كه پیامبر فرمود: هیچ مالى به اندازه مال خلیفه اول به من نفع نداد(!)
در ضمن آن حدیث آمده است كه حضرتش فرمود: نسبت خلیفه اول به من، مانند نسبت هارون به موسى است.
ابن عَدى گوید: نظیر این روایت را ابن جریر طبرى، از بُشر بن دحیه، از قزعة بن سوید نیز نقل كرده است.
ذهبى گوید: این حدیث دروغ و بُشر جاعل آن است.
سپس ابن عَدى مى گوید: این حدیث را مسلم بن ابراهیم، از قزعه نقل كرده است.
ذهبى درباره قزعه مى گوید: او فرد معتبرى نیست.
ابن حجر در ادامه مى نویسد: ذهبى در شرح حال على بن حسن بن على بن زكریاى شاعر، او را به جعل این حدیث متهم كرده است.(11)
ابن حجر پس از نقل این حدیث مى نویسد: من «بشر بن دحیه» را نمى شناسم; از این رو ممكن است همو جعل كننده این حدیث باشد.(12)



منابع:
(1). گفتنى است كه ما به طور مبسوط در نوشتارى جداگانه تحت عنوان نگاهى به حدیث منزلت این حدیث را بررسى كرده ایم و این كتاب در ضمن سلسله پژوهش هاى اعتقادى شماره 12 چاپ شده است.
(2). به رغم این كه در منابع اهل سنّت درود و صلوات پس از نام مبارك پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله به صورت ناقص (ابتر) آمده است، ما طبق فرمایش حضرتش، درود و صلوات را به صورت كامل آورده ایم.
(3).صحیح بُخارى: 3 / 1359، كتاب فضایل صحابه، باب مناقب على بن ابى طالب علیه السلام، حدیث 3503
(4).صحیح بُخارى: 4 / 1602، كتاب المغازى، باب غزوه تبوك، حدیث 4154.
(5). صحیح مسلم: 5 / 22 24، كتاب فضایل صحابه، باب فضایل على بن ابى طالب علیه السلام، حدیث 2404.
(6).ر.ك: الصواعق المحرقه: 1 / 31.
(7).قلب حدیث: جا به جا كردن نام یكى از راویان، یا پس و پیش كردن نامى و یا تعویض یك نام با نام دیگر در سند و یا جا به جا كردن و تغییر دادن مطلبى در متن
(8).تاریخ بغداد: 11 / 383
(9). كنز العمّال: 11 / 259، كتاب فضایل، باب ذكر صحابه و فضلهم، حدیث 34679
(10). كنوز الحقایق: 1 / 13، حرف همزه، حدیث 84.
(11). لسان المیزان: 2 / 30 31
(12). لسان المیزان: 4 / 259
(13).احادیث واژگونه؛اثر حضرت آیت الله میلانی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.