گفتارى درباره نزول قرآن (۳)
نوشته: محمود رجبی
بخش قبلی را اینجا ببینید
یادآوری
در دو قسمت قبلی این مقاله، ابتدا به بررسی آیات در رابطه با منزل و منزل علیه پرداخته، سپس به کیفیت نزول قرآن، انواع نزول، زمان و مراتب نزول قرآن پرداختیم. در پایان، با طرح سؤالی مقاله را خاتمه دادیم. اینک مقاله را با پاسخ به آن سؤال پی میگیریم:
اشکال دیگری که مطرح میشود، آن است که چگونه ممکن است بیانات قرآنی ناظر به قضایای شخصیه و اوضاع و احوال خاص و نیز خطابهای شخصی و گروهی ناظر به افراد و گروههای معین، بویژه ناسخ و منسوخ که با ترتیب زمانی، و فاصله زمانی، معنی و مفهوم مییابند قبل از تحققِ آن شرایط و وجودِ آن مخاطبین و فرارسیدن زمان آن بیانات، آنهم یکجا و باهم جمع شده و دفعتاً نازل شوند؟[۲۶]
پاسخ آن است که این امر نیز نظیر نطقها و اعلامیههاست که قبل از زمان القاء آن به مردم، تهیه میشود و یا طرحهای متعددی که در عرض یکدیگر نبوده بلکه درطول یکدیگرند و بهاصطلاح طرح روی طرح میباشند منتهی در طرحهای انسانی بلحاظ محدودیت اطلاع انسان از آینده، طرحها بصورت شرطی بیان میشوند و نیز خطاباتِ مبتنی بر رفتارهای فردی و گروهی را نمیتوان چندان دقیق تنظیم کرد، ولی این نواقص در بیانات قرآنی مصداق ندارد. از سوی دیگر با توجه به آنکه نزول دفعی، بهطور مستقیم برای عمل و ابلاغ به مردم نیست مشکلی در این جهت وجود ندارد. بعلاوه بنا بر آنچه مرحوم علامه «رضوان الله تعالی علیه» فرمودهاند، نزول دفعی بصورت اجمال و بساطت است و لهذا امور یاد شده بصورت تفصیلی نازل نشده و اشکال از اساس منتفی است والله العالم بالصواب.
تفاوت فرمایش علامه با قول الهامگرفته از روایات
در بیانات مرحوم علامه طباطبایی(ره) سه نکته وجود دارد، که ظاهر روایات نسبت به آن ساکت و شاید بتوان گفت با آن منافات دارد و نیازمند توجیه است:
نخست آنکه طبق بیان ایشان، در نزول دفعی، قرآن مجید بصورت اجمال و بساطت نازل شده، و در نزول تدریجی، وجودِ تفصیلیافته آن، فرود آمده است، ولی روایات، ظهور در آن دارند که همان وجود تفصیلی در شب قدر یکجا و جملة واحدة تنزل یافته است و دستکم نسبت به آن ساکت است، ولی صرفنظر از تأملی که در برخی از ادله ایشان مطرح است، میتوان گفت که آیات شریفه دلالت بر آن دارد که شب قدر، شب کثرت و تفریق است و با وجود تفصیلی قرآن و نزولش در شب قدر تناسب دارد. تبیین آیات و روایات بهگونهای که قابل جمع با بیانات مرحوم علامه(ره) باشد، به این صورت ممکن است که گفته شود این نزول دفعی، عین آن نزول تدریجی است و از مصادیق [علم] اجمالی عین کشف تفصیلی در فلسفه است.[۲۷]
دومین تفاوت، آن است که منزل علیه در روایات، در نزول دفعی، بیت المعمور یا «سفرهی کرام»اند و در نزول تدریجی قلب مقدس رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله). ولی طبق بیان مرحوم علامه(ره) منزل علیه در دو نزول، قلب مقدس آن حضرت(صلی الله علیه و آله) است. برای این مدعا، با توجه به بیانات ایشان، دو دلیل میتوان اقامه کرد. نخست آنکه آیات شریفه: «لا تحرک به لسانک لتعجل به ان علینا جمعه و قرآنه» (۱۷/۱۶/ قیامت) و «لاتعجل بالقرآن من قبل ان یقضی الیک وحیه» (۱۱۴/ طه) دلالت بر علم پیامبر(صلی الله علیه و آله) به قرآن قبل از نزول یا انقضاء نزول تدریجی دارد، و این علم در اثر همان نزول دفعی بر آن حضرت است، ولی در جمع بین روایات و فرمایش ایشان میتوان گفت: نزول قرآن بر بیت المعمور، نزول به مرحلهای است که پیامبر میتواند به آن علم پیدا کند، و این مسئله امر عجیبی نیست در جائیکه دلالت بر آن دارد که «مطهرون» وجود متعالی قرآن در لوح محفوظ را «مس» کرده و از حقایق آن مطلع میشوند. بنابراین امکان دارد با وجود آنکه قرآن بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل نشده است آن وجود مقدس نسبت به آن اشراف علمی حاصل کند، و قبل از نزول تدریجی نسبت به کل آن اطلاع داشته باشد.
این مطلب، وجه جمع مناسبی بین آیات نزول دفعی و آیات «۱۷/۱۶ قیامت» و « ۱۱۴/ طه» است. و مؤید آن آیات «انه لقرآن کریم فی کتاب مکنون لایمسه الا المطهرون ۷۹-۷۷ / واقعه» میباشد. این نکته نیز شایان ذکر است که ایشان در مورد کاربرد ماده نزول در قالبهای باب افعال و تفعیل، تبیین ویژهای دارند که میتواند مؤید همین دیدگاه باشد، ولی قابل مناقشه است.
خلاصه آن بیان این است که: باب افعال و تفعیل که هر دو، فعل لازم را متعدی میکنند، دارای خصوصیات ویژهای هستند، از جمله آنکه باب تفعیل بر تدریج دلالت دارد و باب افعال دفعی بودن و عدم تدریج را میرساند. و در مورد نزول قرآن، این ماده هم در قالب باب افعال بکار رفته و هم در قالب باب تفعیل، در مواردی که در باب افعال بکار رفته دلالت بر نزول دفعی قرآن جملة واحدة دارد، و در مواردی که در باب تفعیل قرار گرفته، دلالت بر نزول تدریجی قرآن میکند. ایشان بر همین اساس، در صدد توجیه کلیه آیاتی برآمدهاند که در قالب باب تفعیل آمده ولی در مقام بیان نزول دفعی قرآن است و یا در قالب باب افعال است ولی از نزول تدریجی قرآن سخن میگوید، مانند آیه شریفه: «و قال الذین کفروا لو لانزل علیه القرآن جملة واحدة ۳۲/ فرقان» که مقصود، نزول دفعی است ولی از واژه نزل و از قالب باب تفعیل استفاده شده است، و آیه شریفه «انا انزلناه قرآنا عربیاً لعلکم تعقلون ۲/ یوسف» که در مقام بیان نزول تدریجی قرآن شریف بود ولی در قالب باب افعال بیان فرموده است. این مطلب و نیز مشابه این توجیهات را در مواردی که نزول در مورد غیر قرآن بکار رفته است نیز ذکر کردهاند .[۲۸]
ولی گذشته از آنچه که برخی مفسرین ادعا کردهاند مبنی بر این که این امر، غالباً در افعالی است که ثلاثی مجردشان متعدی است[۲۹] بعلاوه در افعالی که قبل از تضعیف، لازماند و بعد از تضعیف، متعدی میشوند، همین متعدی شدن، نشانه عدم اراده تکثیر است و در مورد بحث نیز چنین است، میتوان گفت همانطور که در کتب صرف متعرض شدهاند،[۳۰] باب تفعیل دلالت بر کثرت، گاهی در فاعل مراد است مانند موّتت الآبال؛ یعنی شترانِ زیادی مردند، و گاهی کثرت در مفعول منظور است، [غلّقت] الابواب یعنی دربهای بسیاری را ببست و گاهی کثرت در خود فعل مورد توجه است مانند طوّف الرجل یعنی فعل طواف مکرراً تحقق یافته است. در مورد نزول قرآن نیز ممکن است یکی از سه معنای فوق مراد باشد، که در صورت اراده کثرت در مفعول بصورت نزول تدریجی و یا کثرت مفعول نزول ملازم با تدریج از لوازم معنی است و در صورتی که کثرت در فاعل بلحاظ آورندگان وحی مراد باشد، تعدد فرشتگان وحی را میفهماند. کثرت در فعل نیز میتواند منظور باشد که در این صورت دلالت بر تعدد مراتب نزول دارد؛ یعنی قرآن که مرحلهای از علم الهی بوده، به مراتب متعدد و مراحل فراوان، نزول بعد از نزول داشته، تا به حدی رسیده است که بهصورت یک امر خواندنی عربی و قابل فهم، درآمده است[۳۱]. افزون بر آن، در آیات قرآن و موارد کاربرد نزول و انزال، شاهدی بر این مدعا نیست، بلکه شواهد بر خلاف آن وجود دارد نظیر آیه شریفه (قال الذین کفروا لولا نزل علیه القرآن جملة واحدة کذلک لنثبت به فؤادک و رتلناه ترتیلا) (۳۲ فرقان).
سومین نکته آنکه، قرآن مجید دو وجود دارد: یک وجود بسیط که در کتاب مبین و لوح محفوظ است و به نزول دفعی بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شده است، و یک وجود مفصل و دارای اجزاء و بخشها که با نزول [تدریجی نازل] گردیده است. ایشان برای اثبات مدعای خویش، علاوه بر تفاوت انزال و تنزیل و دلالت اولی بر نزولی دفعی و دومی بر وجود تدریجی و علاوه بر آیات دال بر علم پیامبر(صلی الله علیه و آله) به معارف قرآن پیش از نزول تدریجی، به دو دسته دیگر از آیات شریفه استدلال کردهاند، نخست آیات دلالتکننده بر اِحکام قرآن قبل از تفصیل آن است[۳۲] مانند آیه شریفه: «کتاب احکمت آیاته ثم فصّلت من لدن حکیم خبیر» (۱/ هود) و آیه کریمه «لقد جئناهم بکتاب فصّلناه علی علم» (۵۲ / اعراف) و آیه «و ما کان هذا القرآن ان یفتری من دون الله و لکن تصدیق الذی بین یدیه و تفصیل الکتاب لاریب فیه من رب العالمین» (۳۷/ یونس) و دسته دوم آیات دال بر وجود تأویل برای قرآن و ظهور آن در روز قیامت و نیز آیات دال بر وجود قرآن در لوح محفوظ است.[۳۳]
آنچه در این مورد قابل طرح است این که: از آیات قرآن بهخوبی استفاده میشود که قرآن دارای چند وجود است: وجود در لوح محفوظ و نیز وجود تفصیلی و تدریجی و به تعبیر دقیقتر وجود مفروق یا مفرق آن. و نیز اگر از تنزیل قرآن نزولهای پیدرپی طولی و در مراحل مختلف استفاده کنیم و نزولها را در طول یکدیگر بدانیم، باز هم وجودهای متعددی غیر از وجود در لوح محفوظ میتوان استفاده کرد. و با توجه به آن که نزول قرآن مادی نیست، چه بسا بتوان از روایات دال بر دو نزول قرآن هم تعدد وجود قرآن را استفاده نمود، هر چند عبارت روایات مشتمل بر واژه یا تعبیری نیست که ظهور در وجودهای متعدد قرآن داشته باشد.
بنابراین، اگر مقصود ایشان، حصر وجود قرآن در دو وجود است، نمیتوان آن را مسلم دانست. همچنین ظاهر آیات این است که وجود منزل به نزول دفعی، غیر از وجود در لوح محفوظ است، در صورتی که ظاهر، بلکه صریح سخن ایشان آن است که همان وجود لوح محفوظی در نزول دفعی تنزّل یافته است. مگر آنکه نزول قرآن به صعود پیامبر(صلی الله علیه و آله) و یا انزال آن توسط آن حضرت و یا أخذ جبرئیل از قلب مقدس آن وجود گرامی برگشت داده شود.[۳۴]
بخش بعدی را اینجا ببینید
پانوشتها:
۲۶. ر. ک به: علامه طباطبایی(ره) المیزان، ج۲، ص ص ۱۶- ۱۵ و ج ۱۸، ص ۱۳۱.
۲۷. مطلب اخیر (خصوصیت شب قدر) را حضرت آیت الله جوادی آملی دام عزه در تفسیر موضوعی ارزشمند خویش بیان فرمودهاند و نتیجه گرفتهاند که باید اجمال در عین کشف تفصیلی باشد. ر. ک به: عبدالله جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج ۳، ص ص ۹- ۱۴۸ و ج ۴، ص ص ۲- ۲۵۱
۲۸. ر. ک به: علامه طباطبایی(ره) المیزان، ذیل آیات مربوطه و از جمله ج ۲، ص ۱۶، دلالت واژه تنزیل و مشتقات این باب بر تدریج را برخی از لغوبین و مفسرین دیگر نیز گفتهاند از جمله ر. ک به: فخر رازی، التفسیر الکبیر، ج ۲، ص ۱۱۶
۲۹. ر. ک به آلوسی، تفسیر روح المعانی، ج ۱، ص ۱۹۳
۳۰. از جمله ر. ک به: سعدالدین تفتازانی، شرح التصریف، ص ۳
۳۱. البته کثرت در نزول میتواند بلحاظ نزول تدریجی قرآن باشد که در طول ۲۳ سال فعل نزول مکرراً تحقق یافته و هر بار مقداری از آیات نازل شده ولی با توجه به هدف و اوصافی که در آیات ذکر شده، کثرت در مفعول بیشتر مناسب است تا کثرت در فعل به این معنی که مذکور افتاد.
۳۲. از این آیه چنین استفاده میفرمایند که قرآن دارای یک مرحله اِحکام و بساطت و یک مرحله تفصیل است. همین نوع استفاده در مجمع البیان نیز به عنوان یک قول ذکر شده است ر. ک به مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۴۱
۳۳. ر. ک به: علامه طباطبایی(ره) المیزان، ج ۲، ص ص ۱۶-۱۹
۳۴. این سه بیان نیازمند توضیح و تبیین است که در حوصله این نوشتار نمیگنجد
منبع: معرفت شماره ۲ - پاییز ۱۳۷۱