تجلّی تقوا در ماه خدا
پای درس استاد ضیاءآبادی
لزوم آماده شدن برای ماه خدا
(اَیُّها النّاسُ اِنَّهُ قَدْ اَقْبَلَ اِلَیکُم شَهْرُ الله بِالبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَة...)؛
ای مردم، به طور مسلّم ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما رو کرده است...
طبق آنچه که در کُتُب روایی ما نقل شده است، در هفتهی آخر ماه شعبان و در آستانهی ماه مبارک رمضان، پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، در مجمع عمومی مسلمین خطابهای ایراد فرموده و در آن خطابه، فضیلت ماه رمضان و وظایفی را که امّت مسلمان در این ماه بزرگ خدا بر عهده دارند تذکّر داده است و این خطبه بسیار مفصّل است و ما اینجا فقط چند جملهای از ابتدای خطبه را مورد بحث قرار میدهیم که خطاب به مردم فرموده است:
(اَیُّها النّاسُ اِنَّهُ قَدْ اَقْبَلَ اِلَیکُم شَهْرُ الله بِالبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ...)[۱]
ای مردم، بهطور مسلّم، ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما رو کرده است...
اینجا روی چند کلمه باید توقّف و تأمّل کرده، توضیحاتی داده شود.
اوّلاً با خطاب «ایّها الّناس» آغازِ سخن فرموده است یعنی مخاطب من، گروه خاصّی از مردم نیستند، بلکه عموم مردم و همهی بندگان خدا مخاطب میباشند و ثانیاً فرارسیدن ماه مبارک رمضان را با سه کلمه که دلالت بر قطعیّت و حتمیّت مطلب میکند اعلام فرموده است: «انّ»، «قَد»، «اَقبَل» که صیغهی ماضی است و وقوع مطلب را میرساند و حال آنکه در هفتهی آخر شعبان، هنوز ماه مبارک رمضان نیامده است ولی رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، آن را که مستقبلِ محقّق الوقوع است، ماضی تحقّق یافته دیده و فرموده است: ای مردم، به طور قطع و مسلّم بدانید که ماه خدا فرا رسید، خود را برای پذیرایی از این میهمانِ بزرگ آماده کنید.
از باب مثال اگر از یک خانوادهای یک عزیزِ سفرکردهای بعد از چند سال دور بودن از خانواده، به آنها خبر داده که به سوی شما حرکت کردهام و در فلان روز بر شما وارد میشوم، در این صورت طبیعی است که افراد خانواده از هر جهت خود را آماده برای دیدار آن عزیزِ خود مینمایند. حال اگر پدر خانواده دید با اینکه چند روز بیشتر تا آن روز معیّن نمانده است امّا افراد خانواده همچنان بیتفاوت نشستهاند، فریاد سرشان می کشد که ای بابا، آن عزیز آمد و از راه رسید، در حالی که او هنوز نیامده و در بین راه است ولی او میگوید آمد؛ یعنی مسلّم بدانید که خواهد آمد، خودتان را آماده کنید.
حالا پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز وقتی دید تا آمدن ماه رمضان بیش از چند روز باقی نمانده است، ولی مردم آنچنان که باید، خود را آماده نکردهاند، از باب ایجاد حال تنبّه و تذکّر در دلهای آنها در مجمع عمومی مسلمین از مهاجرین و انصار به ایراد خطابهای تکاندهنده و الهامبخش پرداخت، آن هم با چند تأکید مکرّر که:
(اَیُّها النّاسُ اِنَّهُ قَدْ اَقْبَلَ اِلَیکُم شَهْرُ الله بِالبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَة...)؛
ای مردم، بهطور مسلّم ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما رو کرده است...
مراتب روزهداری
از ماه رمضان تعبیر به «ماه خدا» فرموده است، با اینکه همهی ماهها از آنِ خداست، ولی به اصطلاح ادبی از باب اضافهی تشریفی و شرف بخشیدن به این ماه مبارک آن را به ذات اقدس الله نسبت داده و شهراللهاش نامیده است همانگونه که از میان تمام مکانها، با اینکه همه از آنِ خداست، تنها کعبه عنوان بیت الله یعنی خانهی خدا انتخاب شده است. آنگاه در ادامهی خطبه فرمود:
(فَاسْأَلوا اللهَ رَبَّکُمْ بِنیّاتٍ صادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طاهِرَةِ اَنْ یُوَفِّقَکُمْ لِصیامِهِ وَ تِلاوَةِ کِتابِهِ)؛[۲]
حال از مقام اقدس اَرفع الله [که ربّ و پروردگار شماست] با نیّتهای راستین و دلهای پاک بخواهید که توفیق روزهداری در این ماه و تلاوت کتابش، قرآن را به شما عنایت فرماید.
اینجا«الله» با «ربّکم» توصیف به ربوبیّت شده؛ یعنی خدا از آن نظر که دارای شأن ربوبیّت و پروراندن و حرکتدادن بندگان از نقص و رساندن آنها به کمال میباشد و از جمله مظاهر ربوبیّتش، تشریع روزهی ماه رمضان و انزال قرآن کریم است از این نظر از ساحت اقدس ربوبیّتش بخواهید که شما را به روزهداری و تلاوت قرآن در این ماه مبارک موفّق گرداند. البتّه باید توجّه داشت آن روزهداری که نیاز به توفیق الهی دارد، تنها چند ساعت از خوردن و آشامیدن، امساک کردن و بعد به هنگام شب با دوچندان جبران نمودن، نمیباشد بلکه روزه، دارای مراتب است و مرتبهی بسیار پایینش همین است که انسان مسلمان برای اطاعت امر خدا در روز ماه رمضان از خوردن و آشامیدن و دیگر مبطلات، امساک کند و یک مرتبهی بالاتر، اینکه مراقب باشد از اعضاء و جوارحش گناهی صادر نشود. چشمش به آنچه که خدا نگاه کردن به آن را تحریم کرده است، نگاه نکند و گوشش صداها و سخنانی را که خدا گوش کردن به آنها را تحریم کرده است، گوش ندهد و زبانش با سخنانی که گفتن آنها را خدا تحریم کرده است؛ از دروغ و غیبت، تهمت و اهانت، نیش زدن و مسخره کردن و...، آشنا نشود.
البتّه مراتب بالاتر و بالاتر هم هست که پس از طیّ مراحل پایین، آدمی ممکن است با آنها آشنا گردد؛ مرتبهی نهایی اش همان است که در مناجات شعبانیّه که زمینهساز ورود به ماه مبارک رمضان است آمده است که:
(اِلهی هَب لی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلَیْکَ)؛[۳]
خدایا چنانم کن که از هر چه غیر توست بریده شوم و به عالم قرب و لقای تو بپیوندم.
(وَ اَنِرْ اَبْصارَ قُلُوبَنا بِضِیاءِ نَظَرها اِلَیکَ حَتّی تَخْرَقَ اَبْصارَ الْقُلوبِ حُجَب النُّور فَتَصِل اِلی مَعْدَن الْعَظَمَةِ وَ تَصیرُ اَرواحَنا مُعَلَّقَةٌ بِعِزِّ قُدْسِکَ)؛[۴]
نورچشم دلهای ما را با روشنایی دیدار خودت چنان نورانی کن که دیدهی دلها حجابهای نور را بشکافد تا به معدن عظمت واصل شود و جانهای ما آویخته به عزّ قدس تو گردد.
مقصود از روزهداری، کسب ملکه تقوا
در پایان خطبهای که از رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) در هفته آخر شعبان راجع به موقعیت عظیم ماه مبارک رمضان نقل شده امام امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) از جا برخاست و عرض کرد:
«یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ فِی هَذَا الشَّهْرِ»؛
ای رسول خدا! چه عملی در این ماه افضل اعمال است؟
«قال رسولالله: الْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ»؛
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: پرهیز از گناهان [افضل اعمال این ماه است].
که یک درس عملی و تمرین روحی میشود برای انسان و او را تا ماه رمضان آینده پاک و مطهر از آلودگیهای اخلاقی و عملی نگه میدارد.
... مقصود اصلی از تشریع روزه، به فرمودهی قرآن، تحصیل ملکهی تقوا بوده است که میفرماید:
(یا أیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ)[۵]
تقوا آن نیروی معنوی و قدرت روحی است که وقتی در روح انسان پیدا شد، آدمی را از ارتکاب گناه باز داشته؛ به خدا نزدیکش میکند ...
این مطلبِ بسیار مهمی است و باید درباره آن بسیار اندیشید که تقوا چه گوهر فوقالعاده ارزشمندی است که خداوند حکیم، عبادت خاص به خودش را که روزه است به منظور به دست آوردن آن گوهر فوقالعاده ارزشمند تشریع کرده است. تقوا در میان ما زیاد مورد بحث قرار میگیرد! در هر مجلس و محفلی از محافل دینی سخن از تقواست، در خطبههای نماز جمعه، جمله «عبادالله اوصیکم بتقوی الله» از ارکان خطبههاست. آیات قرآن کریم و خُطب و حِکَم از نهجالبلاغه شریف و دیگر بیانات از ائمه معصومین(علیهم السلام) مشحون از دعوت به تقواست. ولی یاللأسف که آثار تحقق آن در شؤون زندگی ما مسلمانان، بسیار کم مشاهده میشود؛ در عین اینکه میدانیم منظور از تقوا در دین مقدس، این است که چهره جان انسان بر اثر مداومت بر رعایت امر و نهی خدا - در تمام شؤون زندگی به سوی خدا برگردد و بیهرگونه انحراف و توقف، در مسیر تقرب به خدا پیش برود و سرانجام به لقای خدا نائل شود.
این معنای تقواست که در واقع برنامه انسانساز و آدمپروری است. ولی متأسفانه ما اکثراً در اصل انسانشناسی لَنگ داریم و نمیدانیم انسان، کیست و انسانیت چیست؟ از انسانشناسان میشنویم میگویند حقیقت انسان، روح و جان انسان است، نه این تن و بدن جسمانی که به منزله مرکب برای روح و ابزار کار اوست. روح هم اسماء متعدد دارد، از جمله اسم قلب است که قرآن کریم روی آن تأکید بسیار دارد و سخن از سلامت و بیماری قلب به میان آورده و علل بیماری آن را نشان میدهد و معیار نجات در روز قیامت را هم، داشتن قلب سلیم ارائه مینماید و میفرماید:
«یَومَ لا یَنفَعُ مالٌ وَ لابَنُونَ اِلاّ مَن اَتَی اللهَ بِقَلبٍ سَلیمٍ»
به وجود آورنده قلب سلیم، تقواست و سبب پیدایش تقوا در روح انسان نیز، عمل به وظایف دینی و تکالیف الهی است آن هم با عزمی راسخ و تصمیمی قاطع که هیچگاه از مرز دین و از حدود حلال و حرام خدا تجاوز نکند و هرگز روی خوش به شیطان و هوای نفس اغواگر ندهد. در این صورت است که ملکه تقوا در قلب استقرار مییابد و آنچنان کشور جان را تحت سیطره خود درمیآورد که شیطان مجال کمترین تعدی به فضای جان نمییابد، چنانکه خداوند حکیم میفرماید:
«إِنَّ الَّذینَ اتَّقَوا إِذا مَسَّهُم طائِفٌ مِنَ الشَّیطانِ تَذَکَّروا فَإِذا هُم مُبصِرونَ»
آنان که نیروی تقوا به دست آوردهاند؛ هنگامی که وسوسهای از شیطان به قلب آنها هجوم میآورد آگاه میشوند و به یاد خدا و معاد میافتند و در نتیجه این تذکر، شیطان کنار میرود و آنها راه حق را به روشنی میبینند.
پانوشتها:
[۱] وسائل الشیعه،جلد۱۰،صفحهی۳۱۳.
[۲] وسائل الشیعه،جلد۱۰،صفحهی۳۱۳.
[۳] الاقبال،صفحهی۶۸۷.
[۴] بحارالانوار،جلد۹۱،صفحهی۹۸.
[۵] سورهی بقره،آیهی۱۸۳.
منبع: پایگاه اطلاعرسانی مؤسسه بنیاد خیریه الزهرا (سلام الله علیها) و خبرگزاری فارس