تبیان، دستیار زندگی
واژه هنر در ذات خود با خلاقیت عجین است. در هنر معماری که شاید آن را بتوان گسترده ترین هنر در ارتباط با زندگی روزانه مردم دانست، این خلاقیت چگونه است؟ آیا آموزش در رشد این خلاقیت موثر است؟ اینها پرسشهایی است که در این نوشتار به آن پاسخ خواهیم داد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

خلاقیت در آموزش معماری

واژه هنر در ذات خود با خلاقیت عجین است. در هنر معماری که شاید آن را بتوان گسترده ترین هنر در ارتباط با زندگی روزانه مردم دانست، این خلاقیت چگونه است؟ آیا آموزش در رشد این خلاقیت موثر است؟ اینها پرسشهایی است که در ان نوشتار به آن پاسخ خواهیم داد.

فرآوری: یاسمن پیشوایی-بخش هنری تبیان
خلاقیت در آموزش معماری


خلاقیت واژه ای است مبهم که ارائه تعریف دقیق از آن دشوار است. همانند هزاران واژه مهم دیگر که با ارائه تعریف فقط آنها را در یک چهارچوب سلیقه ای محدود می کنیم. اما بطور کل می توان گفت: خلاقیت یک فرایند ذهنی است، مرکب از قدرت ابتکار و انعطاف پذیری که هدف آن تولید یک محصول ارزشمند، کاربردی و نوآورانه است.
با این وجود در تصور اکثر افراد باور بر این است که با اطلاعات کافی و استدلال و تجزیه و تحلیل ماهرانه که می توان به تجربه تعبیر کرد، رسیدن به هدف نهایی دست یافتنی است و افراد با یک دید عامیانه در مورد خلاقیت استفاده از آن را در تمام عرصه های زندگی محدود به عده ای خاص که بطور ذاتی خلاق هستند، می دانند. اما امروزه دانشمندان در عین اعتقاد به فطری بودن این فرآیند بحث آموزش خلاقیت را ارجح تر دانسته و آموزش شیوه های خلاقیت و همچنین بررسی خصوصیات افراد خلاق را فراهم کننده ظهور این فرایند حیاتی می دانند. (ادوار دوبونو، خلاقیت جدی)
در مقدمه بحث، خلاقیت را به فرایند ذهنی تعریف کردیم. این فرایند در ذهن یک معمار خلاق ضرورتاً دارای دو پیش نیاز خواهد بود. اول تخیل و بعد تصور. تخیل همان تصاویر و اوهامی است که معمار آزادانه و بدون قید و بند در ذهن خود برای خلق یک اثر معمارانه می پروراند. این تخیل به دلیل آزادی و رهایی زیاد، مقدمه مناسب خلاقیت معمارانه است. بدین ترتیب که معمار می تواند در تخیل خود هزاران اثر معماری را که اولین بار به ذهن خود او خطور کرده است، پدید آورد. اما تصورمعماری به مثابه تصاویر ذهنی است که معمار با راهنمایی استادش از یک اثر معماری که تا بحال ممکن است اصلاً ندیده باشد ولی آن اثر در واقعیت وجود دارد، ساخته می شود. (آنتونیادس، بوطیغای معماری، ص 30)
حال معمار برای تبدیل تخیلات خود به واقعیت باید با استفاده از تصورات خود از یک اثر معماری که اکتسابی بدست آمده است، آن تخیلات را به جهان واقعیت وارد کند.
بطور کل «تخیل عامل تسریع کننده تصور است در حالی که تصور صافی است که تخیل برای پیوستن به واقعیت باید از آن بگذرد.» (آنتونیادس، بوطیغای معماری، ص30)
با داشتن این دو پیش شرء معماری خلاق و بطور کل، فرآیند خلاقیت به عینیت می رسد.
کارل راجرز(Carl Rogers)، روان شناس معاصر، در بحث از خلاقیت می نویسد: «روشن است که خلاقیت را نمی توان با فشار ایجاد کرد، بلکه باید به آن اجازه داد تا ظهور کند. همان گونه که زارع نمی تواند جوانه را از دانه بیرون بیاورد، اما می تواند شرایط مناسبی برای رشد دانه فراهم آورد. درباره خلاقیت هم همین شرایط صادق است. باید زمینه ای مساعد برای رشد و توسعه خلاقیت فرزندان و دانش آموزان فراهم آورد. از جمله تجربیات من در روان شناسی این است که می توان با فراهم کردن امنیت روانی و آزادی، احتمال ظهور خلاقیت سازنده را افزایش داد».
خلاقیت در آموزش معماری


روان شناسان می گویند بیشتر کودکان زیر پنج سال ایرانی خلاق اند ولی فقط تعداد کمی از آنها بعد از پنج سالگی خلاقیتشان را حفظ می کنند؛ ما در خانه و مدرسه ذهن کودکانمان را با اطلاعات ازپیش تعیین شده پر می کنیم و این رویه را تا پایان دوران مدرسه ادامه می دهیم. آموزش پیش از دانشگاه در ایران، به علت برگزاری گزینش و آزمون سراسری (کنکور) آموزشی است مبتنی بر «احتیاج» و خالی از اشتیاق. شاگرد برای گذر از این گزینش مجبور و محتاج به درس خواندن است.
آموزش بدون اشتیاق فرایندی است یک سویه با بازدهی اندک. آموزش بدون اشتیاق و درخواست از طرف دانش آموزان، آموزشی خالی از خلاقیت و درک و رشد خواهد بود. به این ترتیب کودکان و نوجوانان ما توانایی کشف، اختراع، استنتاج و نیز قوه خلاقیتشان را از دست می دهند. خلاقیت و نوآوری لازمه و پیش درآمد توسعه و پیشرفت و تعالی جامعه است. آگاهی از فنون و تکنیک های آن ضرورتی اجتناب ناپذیر برای مدیران، دانشجویان و پژوهشگران این رشته است.
جامعه ای که در آن سیر صعودی پیشرفت حاکم باشد، هرروز از طرف تک تک اعضای خود شاهد خلاقیت و نوآوری است. در این جامعه نوآوری به قشر متفکر و اندیشمند محدود نشده و به همه جامعه تسری خواهد یافت. آماده کردن بستر اجتماعی در جهت تولید فکر و تأکید بر آموزش وپرورش خلاق، آن هم در همه زمینه ها، بهترین انتخابی است که می تواند ما را به حضور توانمند گذشته نزدیک کند و ضامن ماندگاری ساخته های ما در آینده باشد. دروسی که در مدارس و دانشگاه ها تدریس می شوند همگی در تکرار و یکنواختی واحدها و ترم ها سپری می شوند، بی روح و خالی از هر احساسی که شور و شوقی را در دانشجویان یا دانش آموزان برانگیزد. به قول یکی از اندیشمندان، آموزش وپرورش ما مغزهای انباشته تولید می کند نه مغزهای آگاه.
برای رسیدن به چنین مقصودی باید از راهکارهای متعددی بهره جست و گاه نیز هم زمان همه این راهکارها را به اجرا درآورد. به عنوان نمونه برای پرورش معمارانی خلاق نیازمند پرورش دانشجویانی خلاق هستیم که توانایی خلاقیت و چگونگی استفاده از توانایی های خود را برای آفرینش بدانند، تربیت چنین نیروهایی، نیازمند آموزش مداوم، برنامه ریزی شده، هدفمند و استادانی خلاق است. باید از مدارس شروع کرد و در دانشگاه ها ادامه داد.
معماران، استادان رشته معماری و دانشجویان این رشته نیازمند آموختن پی درپی هستند و فضایی برای تجربه های متعدد و متنوع، تا در نهایت روش های خلاقیت را کشف و درک کنند. باید بدانیم که تربیت نسلی از معماران خلاق، برنامه ای بلندمدت و چندبُعدی است که همکاری و هماهنگی نهادها، مسئولان و سازمان های متعددی را می طلبد. این همکاری زمانی میسر خواهد شد که بدانیم روشنفکران و متفکران جامعه مهم ترین نقش را در پیشرفت و تکامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی برعهده دارند. شیوه های نوین آموزش وپرورش کمک می کند که دانش آموزان و دانشجویان به کارهای نو دست بزنند و با هر موضوعی خلاقانه برخورد کنند.
در کشورهای پیشرفته کار زیادی درباره مسائل روان شناسی و جامعه شناسی خلاقیت در رشته های مختلف به ویژه در زمینه آموزش و فعالیت های هنری انجام شده است. وجود انبوهی از کتاب ها و مجلات مربوط به این موضوعات در این کشورها دلیل این مدعاست. این در حالی است که در کشور ما کار تحقیقاتی و عملی چندانی به ویژه در سطوح بالای آموزشی و دانشگاهی کمتر انجام شده و بیشتر استادان و فعالان این زمینه غالبا به ترجمه و تکرار پژوهش های انجام شده در کشورهای غربی می پردازند.
بی شک نیاز خواهیم داشت که نظام های آموزشی تغییر کنند، تعریف و تلقی تازه ای از معماری ارائه شود، بستر مناسب برای نقدها و بررسی ها و چالش های اساسی و جدی فراهم شود، ابزار و امکانات مناسب در اختیار قرار گیرد و تنها استادانی خلاق که شور و شوق تدریس و آفرینش تازه ها، درونشان را بی قرار می کند اجازه تدریس داشته باشند. مدارک دانشگاهی و تعدد کتب و مقالات هرگز دلیل کافی و درستی بر توانایی ایشان بر تدریس یا داشتن ذهنی خلاق نیست.
بسیارند هنرمندان و معمارانی که در آتلیه های خویش دور از همایش ها و سمینارها، با مناعت طبعی عظیم و بدون هرگونه ادعا و انتظاری از سوی جامعه به اندیشه و آفرینش مشغول اند. زمانی می توان به درستی موضوعی شهادت داد که از درون مایه های وجودی انسان سرچشمه بگیرد و هنرمند را به آفرینش آن مجاب کند، نه اینکه بنا بر قوانین دانشگاهی و متأثر از رویکردها و سرفصل های رایج معماری به انجام کاری دست بزنیم.


منابع:
شرق/ علی خیابانیان
هنر و معماری