فقه التربیة (۲)
نظریهای نو در علوم تربیتی اسلامی
در گفتوگو با استاد علیرضا اعرافی
بخش قبلی را اینجا ببینید
- از مقدمهای که حضرتعالی فرمودید، چنین برداشت میشود که حوزه مسائل فقه التربیة، اعمال اختیاری و رفتارهای مربی و متربی است که بهنحوی باید در فقه مورد بررسی قرار گیرند. آیا نمیتوانیم بگوییم فقه التربیة یک نگاه اجتهادی به مسائل تربیت دارد و ما باید به موضوعات تربیتی، نگاه فقهی و اجتهادی داشته باشیم و آنها را مورد بررسی فقهی قرار دهیم؟
استاد اعرافی: دقیقاً همین است؛ یعنی رفتارهایی که از مربیان و متربیان در مقام تربیت صادر میشود، اعم از رفتارهای معلمان، مربیان و دیگر کسانی که در مقام تربیت هستند، حتی پدر و مادر، باید در حوزه فقه قرار گیرد تا حکم آنها تعیین شود؛ یعنی موضوع تربیت را بر فقه عرضه میکنیم و فقه با روش اجتهادی و مراجعه به منابع خود، حکم آن را بیان میکند.
- «فقه التربیة» بیشتر جنبه فقهی دارد یا تربیتی؟ آیا میتوان آن را یک حوزه میانرشتهای جدید دانست؟
استاد اعرافی: تحول فقه، یک واقعیت است. پرسش مهم این است که اصولاً فقه چگونه متحول میشود و چگونه روند تکاملی خود را طی میکند؟ در پاسخ به این پرسش، به علل و عوامل زیادی میتوان اشاره کرد که در تحول فقه مؤثرند. یکی از عوامل تحول و گسترش دامنه فقه، تغییراتی است که در موضوعات اتفاق می افتد؛ زیرا با وجود آنکه بعضی از موضوعات در فقه، از ناحیه شریعت تحدید شدهاند و موضوعات توقیفیاند مانند عبادات که شرع آن را تعیین کرده است و میگوید این نوع از رفتارها واجب است؛ مثل، نماز و حج اما موضوعِ بخش اعظمی از فقه، رفتارهایی است که در عالَم خارج اتفاق میافتد. در این نوع دوم، شارع در تحدید وتعریف موضوع دخالت ندارد، بلکه موضوع از رفتارهایی است که در عالم خارج اتفاق میافتد و همان واقعیت خارجی است و فقه، فقط وضعیت موضوع را از لحاظ احکام خمسه مشخص مینماید.
در این قسم دوم، همچنین پیدایش موضوعات نوین و تحول و دگرگونی موضوع و شناخت بهتر آن و وضعیتهای متکثری که آن موضوع پیدا میکند، در تعیین و ترتّب احکام مؤثر است و در حقیقت، گاهی موضوعات جدیدی میتوانند پیدا شوند. این امر، در پی پیشرفتهایی که در فناوری پدید میآید، رخ میدهد. برای مثال، به خاطر پیشرفت علم و خلق فناوریهای ژنتیک یا فناوری هستهای، رفتارها و موضوعات جدیدی پیدا میشود و در نتیجه، فقه باید به این پرسشها جواب دهد و دامنهاش وسیع میشود. این یک نوع تحول در فقه است که مربوط به پیدایش و خلق موضوعات جدید است. گاه هم پیشرفت علم، شناخت بهتری نسبت به موضوع به دست میدهد.
در قسم اول از موضوعات فقهی، گزاره فقهی نوعی خلوص دارد و ناب است؛ زیرا هم موضوع و هم محمول، از خود شرع است. اما در قسم دوم، میان رشتهای است؛ چون موضوع از عالم خارج میآید و فقه باید نسبت به آن اعلام موضع کند؛ یعنی اعلام موضع نسبت به رفتارهای انسانِِ مختار که در عالم اتفاق میافتد. در این قسم دوم، همیشه موضوعات متحول میشوند.
در تحول و پیدایش موضوعات، علوم انسانی و اجتماعی و فناوریهای جدید مؤثرند و از این رهگذر، میتوانند بر فقه اثر بگذارند. به عنوان مثال، با پیشرفت اقتصاد، موضوعات جدیدی مطرح میشوند و شناختهای جدیدی از موضوعات پیدا میکنیم که عملاً بر فقه اثر میگذارند. در تعلیم و تربیت هم همینطور است؛ هم موضوعات تربیتی که بهطور معمول فقه درباره آنها بحث میکرده است، ممکن است با توجه به تحول علوم تربیتی تحول یافته باشند و شناخت جدیدی از آن پیدا شود و هم روشهای جدیدی ممکن است مطرح شوند. بدین ترتیب، مباحث جدیدی در فقه ایجاد میشود.
بر این اساس، در حوزه اقتصاد، مدیریت، تربیت و مسائل اجتماعی، چون موضوعات، ناب و توقیفی نیستند، بلکه عقلایی و عرفیاند و میتوانند دستخوش تغییر و تحول باشند و انواع جدیدی پدیدار شود، فقه میتواند تحول و گسترش یابد و ابواب جدیدی در آن سامان بگیرد. بنابراین، «فقه تربیت» حقیقتاً فقه است و چنین نیست که غیر از فقه باشد؛ منتها بخشی از فقه است که به حوزه موضوعات تعلیم و تربیت میپردازد و با توجه به اینکه این موضوعات از ناحیه علوم تربیتی بررسی میشوند و فناوری آموزشی و فرهنگی و تربیتی در آن اثر میگذارد و آن را بسط و گسترش میدهد، فقه تربیتی، در شناخت موضوعات، از این رشتهها متأثر میشود و به نحوی میتوان آن را «میانرشتهای» بهشمار آورد، اما نه به معنای اینکه دانشی غیر از فقه است، بلکه حقیقتاً خود فقه است.
- با توجه به اینکه «فقه التربیة» بحث جدیدی است، چند نمونه از مسائلی را که در فقه التربیة قابل طرح هستند و باید مورد بررسی قرار گیرند ذکر کنید.
استاد اعرافی: فقه التربیة بخشی از دانش فقه است که به تعیین حکم رفتارهای مربیان و متربیان می پردازد و یکی از احکام خمسه را برای رفتارهای مربی و متربی بیان میکند. فقه التربیة اگرچه ممکن است یک عنوان جدید به شمار بیاید، ولی ریشههای آن در فقه سنتی و متداول موجود است؛ مثلاً مباحثی که درباره تعلیم علوم، انوع علوم و امثال اینها در مکاسب محرمه مطرح است، در حقیقت، جزئی از فقه التربیة است و به همین دلیل، نمیتوان گفت فقه التربیة یک موضوع فقهی کاملاً جدید است، بلکه این موضوع، همیشه در زندگی بشر وجود داشته است و بخشهایی از آن در فقه، مورد بحث قرار گرفته است، اما به دلیل اینکه اصولاً این مباحث تعین و تشخص مستقل نداشته است، کتاب تعلیم و تربیت یا فقه التربیة نداشتهایم.
از سوی دیگر، به دلیل اینکه عمدتاً در علم اخلاق به این مسائل پرداخته میشده است، احساس نیاز نمیشده که در فقه، باب مستقلی برای آن گشوده شود. بسیاری از این موضوعات، در کتاب منیة المرید شهید ثانی و کتابهای اخلاقی مطرح بوده و دیگر احساس نیاز نمیشده است که از منظر فقهی به این مباحث پرداخته شود. اما اکنون با توجه به اینکه دانش تعلیم و تربیت، رشد پیدا کرده و شیوهها و روشها، متنوع شدهاند و نیز اینکه دامنه علوم تربیتی و مسائل تعلیم و تربیت گسترش یافته است، احساس میشود که صورتبندی جدیدی لازم است. بنابراین، باید کتاب جدید فقهیای با عنوان «کتاب تعلیم و تربیت» یا «فقه تربیتی» تدوین شود. در این زمینه، میتوان از سه منبع استفاده کرد:
اول. مباحث کهنی که در ابواب فقه وجود داشته، ولی پراکنده بوده است؛
دوم. مباحثی که در اخلاق از منظر تعیین حسن و قبح عقلی مطرح شده است که باید این مباحث را با روش اجتهادی به منظور تعیین حکم شرعیِ آنها مورد بحث قرار داد؛
سوم. مباحث و موضوعات جدیدی که در تعلیم و تربیت و علوم تربیتی و فناوری آموزشی مطرحاند و پرسشهای نوینی را رویاروی فقه قرار میدهند.
برای نظامبخشی به فقه التربیة، میتوان چارچوب و فهرستی کلی بدین گونه ارائه کرد:
فقه التربیة:
فصل ۲: تعلیم و احکام آن؛
فصل ۳: معلم؛ وظایف و و اوصاف؛
فصل ۴: روشها و شیوههای تعلیم و تدریس؛
فصل ۵: فناوریهای آموزشی؛
فصل ۶: اقتصاد آموزش و پرورش؛
فصل ۷: نهادهای آموزشی و وظایف حکومت و مردم.
فصل ۲: تربیت عقلانی؛
فصل ۳: تربیت اعتقادی؛
فصل ۴: تربیت اخلاقی عاطفی؛
فصل ۵: تربیت اجتماعی؛
فصل ۶: تربیت عبادی؛
فصل ۷: تربیت سیاسی؛
فصل ۸: تربیت اقتصادی و شغلی و مهارتها؛
بخش بعدی را اینجا ببینید
منبع: فصلنامه معرفت، مرداد ۱۳۸۵، شماره ۱۰۴