تبیان، دستیار زندگی
درباره سریال «برادر» به کارگردانی جواد افشار که این شب ها به عنوان سریال مناسبتی ماه مبارک رمضان از شبکه دو پخش می شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گاه تکرار است برادر، دست بردار!

درباره سریال «برادر» به کارگردانی جواد افشار که این شب ها به عنوان سریال مناسبتی ماه مبارک رمضان از شبکه دو پخش می شود.

سید رضا صائمی - بخش سینما و تلویزیون تبیان
سریال برادر

مقتضای سریال مناسبتی ایجاب نمی کند تا همواره از یکسری مولفه های کلیشه ای و فضاسازی های تکراری برای روایت قصه خود استفاده کنیم.این رویکرد، تمهید هوشمندانه ای برای جذب مخاطبی که از این جنس روایت ها اشباع شده نیست. مساله این نیست که قصه فاقد جذابیت های دراماتیکی است مساله بر سر اغراق در نمادها و نشانه های معنایی است که به صرف مناسبتی بودن سریال، صورت بندی می شود تا مثلا از گفتمان اخلاقی یک سریال ماه رمضانی بیرون نزند. اتفاقا به دلیل تکرار این ساختار دیگر نوبت آن رسیده که دست به آشنایی زدایی و ساختارشکنی زد و در عین حال به مولفه های یک اثر مناسبتی هم وفادار بود.

سریال برادر اگرچه تلاش کرده تا با گوشه چشمی به مسائل اقتصادی- اجتماعی روز و ناظر به شعار ملی امسال که اقتصاد مقاومتی است قصه خود را طراحی و روایت کند که در آن حاج کاظمی که از قدیمی ها و نامی معتبر در بازار است خود بر مبنای این حدیث که «به حساب خودتان برسید قبل از اینکه به حساب شما برسند» خودش به حساب نزولی که در دامن کاسبی او گذاشته شده و اعتبار چندین و چند ساله اش را لکه دار کرده است بزداید. اما صرفا تزریق برخی از مسائل روز جامعه و الصاق آن به قصه نمی تواند برادر را از ساختار و فضاسازی ها و حتی شخصیت پردازی و دیالوگ های تکراری که حالا دیگر برای مخاطب به ویژه در ماه رمضان به مرحله اشباع زدگی رسیده نجات دهد.

شاید قصه به واسطه فراز و نشیب های دراماتیکی که دارد بتواند مخاطب را با خود همراه کند و انصافا ریتم خوبی هم دارد اما این موقعیت های به شدت تکراری که المان ها و مولفه های اخلاقی آن نیز مشابه هم است دیگر نمی تواند مخاطب را راضی کند

در دو دهه اخیر تعداد زیادی سریال بر مبنای همین الگو ساخته شده است که چالش های معیشتی- اعتقادی یک حاجی بازاری را در یک وضعیت غیر شرعی یا مشکوک به ربا و نزول به تصویر می کشد. یکی از مولفه های این موقعیت داشتن فرزندی ناخلف است که آبرو و اعتبار یک عمر کاسبی حلال پدر را زیر سوال برده یا از حیث اعتبار اجتماعی به او لطمه می زند. آیا این صحنه برایتان آشنا نیست؟ حالا اگر از سریال نرگس بگذریم که خود حسن پورشیرازی در آن نقش یک بازاری به نام شوکت را بازی می کرد که گرفتار مصائب عشق و عاشقی پسرش شد در سریال میوه ممنوعه حسن فتحی نیز با حاج آقا فتوحی با بازی درخشان علی نصیریان روبرو بودیم که یکی از مشکلاتش به خاطر حرام خواری های پسرش بود که امیر جعفری نقش آن را بازی می کرد. حاجی بازاری های خیری که اگرچه وضع مالی خوبی داشتند اما دست به خیر هم بوده و از مستمندان دستگیری می کردند.
فرامرز قریبیان در «روز حسرت» و داریوش ارجمند در «یه تکه زمین» نمونه های دیگری از این کاراکتر آشنا هستند که اکنون در سریال برادر در شمایل حاج کاظم می بینیم. جالب اینکه اکثر این حاجی بازاری ها یا فرش فروشی دارند یا در کار تجارت برنجند. حاج کاظم، پهلوان کارکشته قدیم و تاجر پر مشغله ی امروز، با بازی «حسن پورشیرازی»، گذشته از باورهای مذهبی و شرعیِ همه حاجی بازاری های تلویزیون، اعتقاد عجیبی به حمایت از تولید ملی و مصرف برنج ایرانی دارد، هوای شالی کارها را دارد و به شدت هم اهل مبارزه با قاچاق است، حتی قبلاً هم که بازرس اتحادیه بوده، «بهرام کلایی»( با بازی «کاظم بلوچی») را گیر انداخته و به جرم وجود برنج قاچاق در انبارش مجوز تجارت برنج او را لغو کرده است.
کلایی هم مثل دیگر چهره ها در سریال اینچنینی دشمن درجه یک حاج کاظم است و می خواهد زخم قدیمی را تلافی کند. بازار پر از کالای قاچاق است، خیلی ها آمده اند و یک روزه بار خود را بسته اند و رفته اند، عده ی زیادی هم ریگ به کفش دارند و به انحاء مختلف برنج قاچاق را در بازار توزیع می کنند. این وسط «ناصر» پسر حاج کاظم( با بازی «پوریا پورسرخ») هم به دلیل طمعی که دارد، مجذوب درآمد بالای خرید و فروش برنج قاچاق شده و از دستگاه تجارت پدرش نهایت استفاده را می کند.  پسر دیگر که به نظر معتقدتر به نظر می رسد با حاجی قهر است و زندگی اش را خودش اداره می کند، دختر حاجی هم یک خبرنگار سمج و دغدغه مند در روزنامه «جام جم» است و می خواهد پرده از مافیای قاچاق برنج در بازار بردارد.
«گلاره عباسی» یا «نازیِ» سریال هم دختر بهرام کلایی است که از خارج برگشته و قرار است با بردنِ دل ناصر، حسابی در اختلاف عقیده ناصر و حاجی موج سواری کند. بدیهی است با توجه به شناخت قبلی مخاطب از این الگوی آشنا در نهایت آنکه به کسب حرام مشغول است به روز سیاه می نشیند و آنکه درستکار است با همه دشواری ها در پایان رو سفید بیرون می آید. شاید قصه به واسطه فراز و نشیب های دراماتیکی که دارد بتواند مخاطب را با خود همراه کند و انصافا ریتم خوبی هم دارد اما این موقعیت های به شدت تکراری که المان ها و مولفه های اخلاقی آن نیز مشابه هم است دیگر نمی تواند مخاطب را راضی کند.
و نکته مهم این که همه مفاهیم موجود در سریال برادر ارزشمند هستند و باید به کرات بیان شوند ، اما قصه الزامات خاص خود را دارد و یک بیانیه نیست. باید همه حرف ها و مفاهیم دراماتیزه شوند نه این که به شکل رو بیان شوند. این همه گل درشتی نتیجه عکس دارد.