تبیان، دستیار زندگی
مفهومی جدید که همه ما در شبکه های اجتماعی بدان مبتلا هستیم و کل کاربران اینترنت را تهدید می کند اما هنوز ناشناخته است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اتوبار اطلاعاتی؛ معضلی در فضاهای مجازی

مفهومی جدید که همه ما در شبکه های اجتماعی بدان مبتلا هستیم و کل کاربران اینترنت را تهدید می کند اما  هنوز ناشناخته است.

حمیده دباغی/ دانشجوی دکتری جامعه شناسی- بخش ارتباطات تبیان
شبکه اجتماعی

رشد و توسعه تکنولوژی های ارتباطی در سال های اخیر و استفاده از شبکه های مجازی چون تلگرام، اینستاگرام و غیره، پدیده ای را به دنبال داشته که می توان از آن تحت عنوان "اتوبار اطلاعاتی در فضای مجازی" یادکرد. اتوبار اطلاعاتی، به جابجایی و بازنشر اطلاعات و متون در فضاهای مجازی، بدون توجه به صحت و اعتبار تاریخی، اجتماعی یا سیاسی آن ها، اشاره دارد. در اتوبار اطلاعاتی، کاربر فضای مجازی، به مثابه راننده کامیون باری است که در حمل ونقل اسباب و اثاثیه، هیچ توجهی به محتوای بار حمل شده، ندارد. در روندی مشابه، اتوبار اطلاعاتی، توسط کاربرانی صورت می گیرد که نسبت به محتوا، کیفیت و اعتبار اطلاعات، بی توجه اند و مسئولیتی را در قبال صحت و دقت داده ها و اطلاعات بازنشر شده، نمی پذیرند و به بازنشر متونی مبادرت می ورزند که حاوی توهینی نهفته نسبت به کم کاری و اهمال خوانندگان، نوعی از هیجان زدگی، شور و شعف بدون تفکر و تأمل است و هیچ تناسبی با واقعیت ندارد.

نکته دیگر برخورد و تضاد میان کاربران به هنگام مواجهه با نظراتی متضاد است. بارها مشاهده شده که بازنشر متون ناموثق در ترکیب با تعصب کورکورانه رانندگان اتوبارهای اطلاعاتی، موجب فحاشی ها، بی حرمتی ها و قضاوت های ناعادلانه ای در فضاهای مجازی، شده است

اما به نظر می رسد در مواجه با چنین معضلی، توجه به چند نکته، ضروری و ارزشمند است. اول آنکه در حال حاضر، شاهد حرکت از حوزه کتاب خوانی به حوزه "پاراگراف خوانی" هستیم که موجب می شود تا هم راستا با کاهش حجم اطلاعات و مطالب ارائه شده به خوانندگان چنین متونی، عمق دانش، صحت و اعتبار ذخیره اطلاعاتی آن ها نیز، موردتردید قرار گیرد. دوم اینکه اگرچه ممیّزی در نشر کتب و ارزیابی محتوای آن ها پیش از نشر، یکی از مراحل مهم در انتشار یک کتاب است؛ اما هیچ نوع ممیزی در تولید پاراگراف ها در فضای مجازی، وجود ندارد و متون پاراگرافی، فاقد هرگونه ارزیابی پیش از نشر اولیه، هستند. البته شاید بتوان این ویژگی را در شبکه های مجازی، مزیتی از آزادی بیان دانست؛ اما در موضوع موردبحث حاضر، خود به مثابه ویژگی آسیب رسان، نمایان شده است. نکته دیگر برخورد و تضاد میان کاربران به هنگام مواجهه با نظراتی متضاد است. بارها مشاهده شده که بازنشر متون ناموثق در ترکیب با تعصب کورکورانه رانندگان اتوبارهای اطلاعاتی، موجب فحاشی ها، بی حرمتی ها و قضاوت های ناعادلانه ای در فضاهای مجازی، شده است.

در صورتی هم که توان ارزیابی متون مذکور را ندارند، از بازنشر آن ها بپرهیزند تا که شاید حلقه بازنشر مطالب نامعتبر از سوی ایشان قطع گردد. شاید بتوان این روش ساده را، حداقل وظیفه هر کاربر فضای مجازی دانست که می تواند بر فرهنگ عمومی به طورکلی و فرهنگ فضاهای مجازی به طور خاص، اثرگذار باشد.

چنین تقابل هایی میان کاربران، تا بدان جا پیش می رود که حتی اگر کاربری در مواجهه با اطلاعات ناموثق، برخوردی فعالانه داشته و قابلیت قضاوت در مورد اطلاعات ارائه شده را نیز دارد، بازهم ترجیح می دهد که از ایفای نقش مصحّح در فضای مجازی بگریزد و منفعلانه از چنین متونی بگذرد. این سه ضرورت، توجه به حلقه مفقوده ای را می طلبد که همانا "فرهنگ سازی در فضای مجازی" است. فرهنگ سازی در فضای مجازی، به عنوان راهکاری موثر و به معنای پذیرش مسئولیت فردی هر یک از کاربران در قبال مواجهه با متون پاراگرافی است که البته با روشی ساده و ابتدایی نیز، قابل پیگیری است. در چنین شیوه ای، لازم است تا هر یک از کاربران در پذیرش دانش و اطلاعات برآمده از پاراگراف هایی که دریافت می کنند، فعالانه عمل کرده، با جستجویی در کتب الکترونیکی یا سایت های علمی معتبر، ابتدا اعتبار متن مذکور را مورد ارزیابی قرار دهند و سپس به عنوان اطلاعاتی تازه در ذخیره دانش خود، بگنجانند. در صورتی هم که توان ارزیابی متون مذکور را ندارند، از بازنشر آن ها بپرهیزند تا که شاید حلقه بازنشر مطالب نامعتبر از سوی ایشان قطع گردد. شاید بتوان این روش ساده را، حداقل وظیفه هر کاربر فضای مجازی دانست که می تواند بر فرهنگ عمومی به طورکلی و فرهنگ فضاهای مجازی به طور خاص، اثرگذار باشد.