دادائیسم و سورئالیسم در گرافیک
دادائیسم و سورئالیسم از جمله مکاتبی در قرن بیستم هستند که تأثیر مستقیم بر هنر گرافیک و ساخت پوستر از خود برجای گذاشتند.
دادائیسم، عکس العملی بود به دنیای دیوانه که با برپایی جنگ جهانی اول، تمامی دستاوردهای فرهنگی و هنری بشر را به زیر سوال برد. ضربه روحی حاصل از این جنگ، نشان از پوسیدگی دستاوردهای جامعه اروپایی داشت و حقارت ایمانِ کور و عدم کارایی مذهب، اخلاق قراردادی و مناسبات اجتماعی-سیاسی را به خوبی نشان می داد.
"تریستیان تزارا" به عنوان رهبر این جنبش، با همراهی "ژان آرپ" و "ریچارد هولسینگ"، با سرودن شعر-آوا که کلماتی فاقد معنا بود، این پوچی را در حوزه ادبیات نمایش داد.
مهمترین گرافیست های دادائیستی
- رائول هوسمان Raoul Hausmann
- هانا هُخ Hannah Hoch
- کورت شویترس Kurt Schwitters که انشعاب "مِرز" را در هانور آلمان راه انداخت و یه استفاده از کلاژ در پوستر پرداخت.
- جان هرتفیلد John Heartfield که مبتکر طرح مکانیکی برای فرایند چاپ اُفست بود.
- ویلند هرتسفلد Wieland Herzfelde که از فتومونتاژ به عنوان ابزاری قوی برای تبلیغات بهره برد.
- جورج گرُز George Grosz
امروزه هرتفیلید، هرتسفیلد و گرز، در طراحی پوسترهای سیاسی بسیار شناخته شده هستند.
سورئالیسم در گرافیک
مکتب سورئالیسم، به دنبال تجسم واقعیتی ماورای دنیای واقعی بودو به همین دلیل با شهود، دنیای رویا و قلمرو ناخودآگاهی که فروید مطرح کرد، وابستگی و قرابت داشت.
این جنبش که در دادائیسم ریشه دارد، توسط بیانیه ای که آندره برتون در سال 1914م. نوشت موجودیت خود را به عنوان یک سبک هنری به جهان اعلام نمود.
شاید مشهورترین هنرمند نقاش این سبک "سالوادور دالی" باشد . وی در کنار هنرمندانی چون خوان میرو، ژان آرپ، جورجیو دکریکو، مارکس ارنست و رنه ماگریت، آثار بسیاری با رویکرد سورئالیستی در هنر خلق نمود.
شاعرانی نیز چون تریستان تزارا، لویی آرگون و پل الوار اشعاری با نگرش سورئال سرودند که خواندنشان همچنان بی لطف نیست.
با وجود آنکه سورئالیسم را می توان به نوعی دنباله هنر دادئیستی دانست اما برخلاف دادا که منفی، مخرب و نمایشی بود، سورئال به انسان و روح انسانی با زبانی شاعرانه می پرداخت و از همین نظر توانست تأثیرات عمده ای بر هنر عکاسی و تصویرسازی برجای گذارد.
از میان تمامی هنرمندانی که نام برده شد شاید آثار مارکس ارنست، قرابت بیشتری با گرافیک داشته باشد، چراکه در آثار او نوعی "پیام گرافیکی" به چشم می خورد.
وی که مبدع تکنیک "فروتاژ" (نقش برداری سائیدنی یا مالشکاری) بود، با آثار خاصی که در حوزه تصویرسازی داستانهای تخیلی و اصولا به صورت منوتُن (mono tone) خلق کرد نقشی در تحول هنر گرافیک ایفا نمود.
سالوادور دالی نیز از دو راه بر هنر گرافیک تأثیر گذاشت:
عمق نمایی های او که به عنوان یک اصل در هنر نقاشی سورئالیستی درآمد، موجب تلاش در جهت ژرفا بخشیدن به صفحه تختِ چاپی شد.
همچنین شیوه طبیعت گرای او در ادغام چند نما در یک تصویر، بر هنر پوسترسازی و تصاویر مطبوعاتی موثر افتاد.
به هر ترتیب این دو مکتب با تمام افت و خیزهایی که داشتند سبب شدند هنر گرافیک ، پوسترسازی و لیتوگرافی، راهی متفاوت برای پیشرفت در آینده را بیابد.