تبیان، دستیار زندگی
شاید برای شما پیش آمده باشه که در مواجه با یک اثر هنری، دچار این مشکل شده باشید که با کدام نظریه و نگاه این اثر بوجود آمده است تا بتوان با شناخت آن از اثر هنری سردرآورد. در این مقاله راه حلی کلی به شما ارائه خواهیم داد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ادوار نظری هنر(بخش اول)

شاید برای شما پیش آمده باشد که در مواجه با یک اثر هنری، دچار این مشکل شده باشید که با کدام نظریه و نگاه این اثر بوجود آمده است تا بتوان با شناخت آن، از اثر هنری سَر درآورد. در این مقاله راه حلی کلی به شما ارائه خواهیم داد.

سمیه رمضان ماهی- بخش هنری تبیان

ادوار نظری هنر


یکی از ساده ترین راه ها برای شناخت اثر آن است که بتوانیم حدس بزنیم هنرمندِ اثر، با چه رویکردی دست به خلق هنر زده است. به عبارت دیگر اگر بتوانیم زاویه نگاه هنرمند به تولیدِ اثرِ هنری را بیابیم، راهمان برای فهم اثر هنری هموار خواهد شد.
بر همین مبنا می توان آثار تولید شده در طول تاریخ بشر را که امروزه در حوزه هنر جای می گیرند به پنج دوره جداگانه تقسیم کرد:
1- دوران میتولوزی
2- دوران متافیزیک
3- دوران تئولوژی
4- دوران مدرنیته
5- دوران پست مدرن


تذکر یک نکته در این میان  ضروری است و  آن اینکه این ادوار به صورت کلی برای تمامی انواعِ هنر  پیشنهاد می شود و بی شک نمی تواند خیلی دقیق باشد. بالطبع استثناء در تاریخ موجود است و برای هر اثر پس از بررسی ها ی اولیه و مقدماتی می توان دوره نظری را تا حدودی مشخص کرد، و شاید اثری بصورت بینا-ادواری ساخته شده باشد. در مجموع آنکه دوران های ارائه شده در زیر، با توجه به تاریخ هایی که در آن ارائه شده ، قطعی و مسلم نیست و بیشتر برپایه هنر و فرهنگ غربی انجام گرفته تا هنرهای شرقی.

1- دوران میتولوژی (Mithology / دوران اسطوره محوری)
همانطور که از نام این دوره معلوم است، در عصر میتولوژی، مبنای تولید اثر هنری، نمایش اسطوره های هر تمدن است. به عبارت دیگر، هنر در این دوره، "کارکردی" است و این کارکرد، تنها در قالبِ اسطوره مفهوم می یابد.
هنرِ تمامیِ اقوام بدوی و دوران های باستانی مانند ایران، بین النهرین، مصر، چین و هند در این دوره جای می گیرد.
در واقع زبان هنر در این دوران، زبان اسطوره است و این اسطوره در فرم هنریِ نمادین و سمبلیک تبلور می یابد. یعنی اگر بخواهیم سبکی هنری برای این بخش ار تاریخ در نظر آوردیم، آن سبک هنر نمادگرایانه و سمبولیکی است. به همین دلیل اگر بخواهیم به خوانش اثر هنری بپردازیم، ناچار باید با زبان اسطوره آن قوم آشنا شویم.

منابع اساطیری در این گونه موارد بسیار راه گشاست:
در مورد هنرهای عصر میتولوژی در غرب، آراء دو نویسنده از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ کتابهای "ایلیاد" و "اودیسه" به قلم توانای "هومر" و کتاب های "کارها و روزها" (the works &days) و "تئوگونی" (تبارنامه خدایان) اثر "هسیود"(هزیود)، نویسنده شهیر یونانی.
در هنر ایرانی نیز کتبی که شامل شرح وقایع اساطیری ایران هستند مانند متون مربوط به دین مزدیسنا (زرتشتی) همچون "یشت" ها و همچنین "خدای نامه" های دوران ساسانی و "شاهنامه " فردوسی منابع اصلی شناخت اسطوره هستند و با مطالعه آن می توان با جهان بینی ایرانیان عصر باستان آشنا شد.
در هنر هندی، کتب "وداها" (ریگ ودا، یاجور ودا، آتهارا ودا و ساما ودا)، و منابع بودایی ما رابه شناخت هنر باستانی هند رهنمون می سازد.
در تمامی این متون، محور اصلی، تلاش برای تبیین ارتباطات میان خدایان مختلف با یکدیگر و جهان طبیعت، شروع آفرینش و پایان جهان، چگونگی انجام اعمال عبادی، قربانی و ... است که از زبان اسطوره ای بیان می شود. به طور کلی در این نوع جهان بینی، ساحت قدسی، ساحت چندخدایی (Polytheism) است؛ بشر برای تبیین عالم، به وجود چندین خدا قائل است و دنیا را با توجه به نیروهای مرموز و شگفت ایشان توجیه می کند.
نامگذاری این دوران نیز ریشه در همین نگرش دارد؛ واژه میتولوژی از ریشه "میت" (Myth) گرفته شده که به معنای "سکوت" و در تقابل با واژه "لوگوس" (logos) است که در لغت به معنای "کلمه" و در کل به معنای زبان است؛ اندیشه و عقل انسانی، در این دوره خاموش و ساکت است و تلاش در آن است تا به مدد قوه تخیل، راهی به عالمِ خدایان باز شود و عالمِ ناشناخته از طریق خدایان، رمزگشایی گردد. به همین دلیل آثار هنری به شدت از تجسم اشیاء، به آن صورت که با چشم انسانی دیده می شود، دوری می کنند و تلاش می گردد در زبان نماد و اسطوره، رمز هستی تجسم بصری یابد.
ادامه دارد....