تبیان، دستیار زندگی
14 خرداد 1368 هجری شمسی؛ ضایعه ای بزرگ دامن نظام نسبتاً نوپا اما سرد و گرم چشیده ی جمهوری اسلامی ایران را گرفت. نظامی که 10 سال قبل تر با انقلابی تاریخی روی کار آمده بود، رهبر انقلابش را از داد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حسین هرمزی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دو رهبر، یک ولی، یک دیدگاه

14 خرداد 1368 هجری شمسی؛ ضایعه ای بزرگ دامن نظام نسبتاً نوپا اما سرد و گرم چشیده ی جمهوری اسلامی ایران را گرفت. نظامی که 10 سال قبل تر با انقلابی تاریخی روی کار آمده بود، رهبر انقلابش را از داد.

حسین آشنا - بخش سیاست تبیان

رهبر ، اسلام ، انقلاب ریال نظام ، تاریخ ، ایران ، انقلاب اسلامی

وقتی روح خدا به خدا پیوست، نظامی که تازه از جنگ خلاص شده بود، با چالشی جدی مواجه شد؛ انتخاب جانشین امام خمینی (ره) برای رهبری کشور. اما این چالش جدید، خیلی زود به راه حلی منجر شد که تا امروز به قوت خود باقی است.
پس از درگرفتن بحث و گفتگوهای جدی میان اعضای مجلس خبرگان و مطرح شدن گزینه های مختلف برای احراز این سمت مهم، سرانجام سیدعلی خامنه ای که آن زمان در اواخر دوران ریاست جمهوری خود به سر می برد، با کسب اکثریت آرا دومین رهبر جمهوری اسلامی ایران شد.
جدا از شرایطی که منجر به رهبری ایشان شد و برخی اتفاقات حین و بعد از آن، موضوع مهمی که باید به آن توجه داشت، دوری و نزدیکی دیدگاه های ایشان با امام خمینی (ره) است. مسلماً هر شخصیتی دیدگاه های مخصوص خود را دارد و می تواند در شرایط مختلف، تصمیماتی بر اساس تفکرات خود اتخاذ کند؛ با این حال، وقتی پای عهده دار شدن یک سمت مهم و سرنوشت ساز در میان باشد، وجود برخی چارچوب ها اجتناب ناپذیر خواهد بود و رعایت قوانین و مقررات، آداب، اصول و گاه ریشه های فکری شکل دهده ی آن مسئولیت بسیار الزامی است.

با توجه به اینکه حتی شخص رهبر معظم انقلاب بارها تاکید فرموده اند که انتقاد سازنده و دلسوزانه از ایشان هم می تواند جایز باشد، می توان از وجود نوعی قرابت و غرابت سخن گفت ولی باید توجه کرد که در بین این عده ای که از آنها سخن گفته ایم، دو دسته متفاوت وجود دارند.

از این منظر، گاه برخی افراد اینطور ابراز عقیده می کنند که شکاف و افتراقی میان دیدگاههای مقام معظم رهبری و امام راحل وجود دارد. اما واقعیت این است که با در نظر حق استقلال نظر و عقیده برای هر شهروند و فردی، دیدگاه های ایشان از نوعی قرابت فکری و عملکردی با نخستین رهبر جمهوری اسلامی ایران دارد؛ کما اینکه خود ایشان هم بارها تاکید کرده اند که یکی از اساسی ترین اقدامات برای حفظ هویت اصلی انقلاب اسلامی، پایبندی به روش و منش رهبری حضرت امام خمینی (ره) است.
التزام به اسلام، تکیه بر رای و نقش و نظر مردم، برپایی عدالت اجتماعی، ایستادگی در برابر قدرت های استکباری و حفظ وحدت از جمله این ویژگی ها است که رهبر انقلاب آنها را از جمله ویژگی ها و صفات بارز امام خمینی (ره) می دانند. به اعتقاد ایشان، مقام معظم رهبری اعتقاد دارد که امام، اسلام ناب را دوباره زنده کرد و به عرصه فردی و اجتماعی - سیاسی جهان برگرداند و بر همین اساس است که حفظ این میراث عظیم یعنی جمهوری اسلامی بر همه واجب است. از این منظر، یکی دیگر از صفات امام، تکیه بر مردم و برقراری عدالت اجتماعی و کمک به طبقات مستضعف و محروم است.
با چنین دیدگاهی، ادامه راه آن رهبر کاریزماتیک جز با اقتدا به راه و روش و منش ایشان امکان پذیر نخواهد بود؛ هرچند که تفاوت دیدگاه ها در مورد جزئیاتی از مسیر، متفاوت باشد، اما مسیر اصلی همان است که بود و جهت گیری های کلی نیز بر اساس همان مبانی ای صورت می گیرد که پیش تر در دوران امام خمینی (ره) نیز ساری و جاری بود.
در این بین اما وجود دارند کسانی که معتقد به وجود تفاوت های آشکار میان این دو دیدگاه هستند و بیش از وجود قرابت معنایی و مبنایی، به وجود افتراق درونی، محتوایی و ماهیتی معتقدند. با توجه به اینکه حتی شخص رهبر معظم انقلاب بارها تاکید فرموده اند که انتقاد سازنده و دلسوزانه از ایشان هم می تواند جایز باشد، می توان از وجود نوعی قرابت و غرابت سخن گفت ولی باید توجه کرد که در بین این عده ای که از آنها سخن گفته ایم، دو دسته متفاوت وجود دارند.
دسته اول، کسانی هستند که تنها دیدگاه هایشان را مطرح می کنند و فارغ از تحلیل یا قضاوت ما مبنی بر درست یا غلط بودن این رفتار، بدون غرض ورزی خاصی دیدگاهی را بیان می کنند که البته ممکن است حرف و حدیث هایی داشته و حساسیت برانگیز باشد اما قطعا با دسته دومی که در ادامه درباره شان سخن خواهیم گفت، متفاوتند.
دسته دوم، کسانی هستند که ممکن است گاهی دیدگاه هایی شبیه به دسته اول داشته باشند اما نیت آنها دقیقا از نوعی غرض ورزی نشأت می گیرد که مهمترین هدفش، اختلاف افکنی و ایجاد شکاف، آن هم در عالی ترین سطوح نظام است؛ بطوریکه این سطوح را به دو دسته «طرفدار خمینی» و «طرفدار رهبری» تقسیم کنند. راهبرد دوم این عده، در صورت نرسیدن به اهداف اول، لااقل «نشان دادن» وجود چنین اختلاف و شکافی است؛ بطوریکه گاه ممکن است با وجود برخی اختلاف سلیقه ها، شکافی میان این سطوح عالی نباشد اما این عده سعی می کنند که چنین تظاهری داشته باشند.
برای فهم بهتر چنین قرابت فکری میان دو ولی فقیه کشور، می توان تاکید امام خمینی بر رای مردم را در رفراندوم 12 فروردین 1358 سراغ گرفت و تاکید مقام معظم رهبری بر همین موضوع مهم را در «حق الناس» توصیف کردن رای مردم در انتخابات ریاست جمهوری خرداد 1392 دید.
در هر حال، صحبت از این باب، قطعا مجالی فراتر از یک یادداشت چند سطری می طلبد و شاید قیاس دقیق، جدی و عمیق این دو دیدگاه در این مجال، نتیجه ای گنگ و مبهم را رقم بزند. در پایان بد نیست این نظر حضرت آیت الله خامنه ای درباره ادامه راه امام را یادآوری کنیم: «امام خمینی یک حقیقت همیشه زنده است. نام او پرچم این انقلاب و راه او راه این انقلاب و اهداف او اهداف این انقلاب است. راه او راه ما،هدف او هدف ما و رهنمود او مشعل فروزنده ما است.»