آیا در قیامت یکدیگر را می شناسیم؟!!
بسیاری از فلاسفه و عرفای اسلامی معتقدند نظریه درست و معتبر در مورد کیفیت زندگی پس از مرگ جسمانی و روحانی دانستن آن توأمان است. شیخ مفید، شیخ طوسی، سید مرتضی، خواجه نصیر الدین طوسی و علامه حلی از معتقدین به این قول هستند. معاد جسمانی و روحانی که گاهی از آن با عنوان «معاد جسمانی» یاد می شود به این معناست که انسان ها در قیامت با همین شکل و صورتی که در دنیا دارند محشور می شوند به طوری که اگر کسی را در دنیا دیده باشد پس از حشر نیز می تواند او را بشناسد و بگوید این همان است.
یکی از سوالات مهمی که در مورد معاد همیشه مطرح است این است که از دیدگاه قرآن آیا انسان در قیامت با همین اعضای بدنش محشور می شود؟ و به عبارت دیگر آیا معاد جسمانی است؟
در پاسخ می توان گفت که آنچه از ظواهر قرآن و روایات به دست می آید، این است كه انسان در قیامت با روح، بدن و اعضایی كه در دنیا دارد وارد محشر می شود و معاد نه تنها روحانی بلکه جسمانی هم می باشد، و مراد از معاد جسمانی این نیست كه تنها جسم در جهان دیگر بازگشت كند بلكه مراد این است كه روح و جسم با هم مبعوث می شوند.
عقیدة علمای بزرگ اسلام با استناد به قرآن و روایات این است كه معاد در هر دو جنبه روحانی و جسمانی صورت می گیرد یعنی همان جسمی كه خاك و متلاشی گشته، به فرمان خدا جمع آوری می شود .لباس و حیات نوینی بر آن می پوشاند و این عقیده ای است كه از آیات قرآن گرفته شده است.[1]
مثلاً قرآن كریم می گوید: «گفتند آیا هنگامی كه ما استخوان های پوسیده و خاك های پراكنده می شویم، آیا بار دیگر آفرینش تازه ای خواهیم یافت؟ آیا ندیدند خدائی كه آسمان ها و زمین را آفرید قادر است مثل آنها را بیافریند»[2] و در سوره یس فرمود: «و ضرب لنا مثلاً و نَسِیَ خلقه، قال مَن یحیی العِظام و هی رمیم قل یحییها الذّی انشاها اوّل مرّةٍ و هو بكل خلقٍ علیمٍ»[3] یعنی برای ما مثالی زد و آفرینش خود را فراموش كرد و گفت؟ چه كسی این استخوان ها را زنده می كند در حالی كه پوسیده است؟ بگو: همان كسی آن را زنده می كند كه نخستین بار آن را آفرید، و او به هر مخلوقی آگاه است.
این گونه آیات همه ناظر به این است كه انسان با روح و بدن و اعضاء خود در قیامت حاضر می شود.[4] یعنی انسان در قیامت، با همان دست و چشم و اعضاء دیگر خود كه در دنیا دارد، وارد محشر می شود، لذا بعضی از علما گفته اند: «بدون شك هر جا قرآن سخن از بازگشت انسان ها و رستاخیز به میان آورده، منظور بازگشت این انسان با روح و جسم در آن جهان است و آنها كه معاد را منحصر به جنبة روحانی آن كرده اند و تنها قایل به بقای ارواحند به هیچ وجه آیات قرآن را مورد بررسی قرار نداده اند، مثلاً در قرآن آمده که: و انّ الساعة آتیتةٌ لاریب فیها و انّ الله یبعث من فی القبور»[5] یعنی در پدید آمدن رستاخیز شكی نیست و خداوند تمام كسانی را كه در قبرها آرمیده اند زنده می كند.
در این آیه به روشنی سخن از خروج بدن و جسم از قبرها به میان آمده است. زیرا روح در قبر نمی باشد بلكه اجسام و بدن ها در قبرند اما در قیامت از قبر بیرون می آیند و طبیعی است كه جسم با همان هیئت دنیایی و اعضاء خود بیرون می آیند.[6] پس اعضاء بدن با همان صورت جسمانی خود ، همراه بدن در قیامت محشور می شوند.
آیا بدنی كه در قیامت روح به آن تعلق می گیرد، عین بدن دنیوی است یا مثل آن؟
یكی از مسایل مهم پس از اثبات معاد جسمانی، تعلق روح به بدن دنیوی یا بدن مثالی است كه مورد اختلاف میان دانشمندان قرار گرفته است و از سوی فلاسفه اسلامی و مكاتب فلسفی، انظار مختلفی ارائه گردیده است. در اینجا به سه دیدگاه اشاره می كنیم:
1 دیدگاه شیخ اشراق: روح به بدن برزخی كه لطیف تر از بدن دنیوی است، تعلق می گیرد. (اسفار، ج 9، ص 198)
2 دیدگاه طرفداران فلسفه مشاء: در جهان پس از مرگ و عالم قیامت، تنها روح محشور می شود و از حشر ابدان خبری نیست. (اسفار، ج 9، ص 198)
3 دیدگاه و نظر صدرالمتألهین: روح به بدن مثالی كه مخلوق خود روح بوده، او را ابداع و اختراع می كند، تعلق می گیرد. (اسفار، ج 9، ص 198)
با توجه به آیات و روایات هر سه دیدگاه مردود و باطل است. برخلاف این انظار و دیدگاه ها، قرآن مجید، تعلق روح را به بدن دنیوی می داند. که به طور نمونه به یک آیه اشاره می شود:
«قل یحییها الذی انشأها اوّل مرّه و هو بكل شی ء علیم؛ (یس/ 76) كسی كه اولین بار استخوانهای پوسیده را خلق كرده دوباره آن را زنده خواهد نمود، او به هر چیز آگاه و داناست.»
از این آیه استفاده می شود كه در قیامت مجموع عناصری كه بدن دنیوی را تشكیل می دهد، بار دیگر تبدیل به بدن گردیده، با روح همراه می گردد.
پی نوشت ها:
[1] . مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالكتب الاسلامیه، 1379 ش، ج 18، ص 488.
[2] . اسراء/ 98 و 99.
[3] . یس/ 78 و 79.
[4] . مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج 12، ص 301.
[5] . حج/ 7.
[6] . مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج 14، ص 25.
منابع:
سایت اندیشه قم
تفسیر نمونه ج 14 و ج 18