تبیان، دستیار زندگی
روایت محمدرضا فخرالساعه، جانباز دفاع مقدس از چگونگی تاثیرگذاری حضرت امام خمینی (ره) بر چند نسل.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

انس با امام

روایت محمدرضا فخرالساعه، جانباز دفاع مقدس از چگونگی تاثیرگذاری حضرت امام خمینی (ره) بر چند نسل.

میثم امینی - بخش فرهنگ پایداری تبیان
محمدرضا فخرالساعه

محمدرضا فخرالساعه، متولد 1344، از یک خانواده 5 نفره است. سه برادر هستند، یکی به شهادت می رسد و او و برادر دیگرش جانبار می شوند. گرچه در دوران دفاع مقدس مشکل سنی داشته اما تقریباً از 15 سالگی به جبهه می رود. با او درباره تاثیر پذیری از حضرت امام (ره) گفت و گو کردیم که در قالب «یادداشت شفاهی» منتشر می شود:

حضرت امام درس های بزرگی به کشورهای منطقه، غرب و ابرقدرت ها داد که تا امروز به برکت این دفاع جانانه، کسی جرت حمله به ایران را نکرده است. هرچند می گویند گزینه ها روی میز است اما ظاهراً تنها چیزی که روی میز نیست، شجاعت و جسارت است که به همین دلیل الحمدالله تا به امروز نتوانستند کاری بکنند. چیزی که امروز باید به آن پرداخته شود، مسئله غفلت های صورت گرفته در مورد تاریخ جنگ تحمیلی است تا آن چه «واقعا» بوده تحلیل شود. مثلاً در مورد فیلم ها و سریال ها، ما که در جبهه بودیم، می بینیم که با واقعیت آن روزها سنخیت ندارد.
***

اولین بار که عکس  امام را دیدم و بین مردم توزیع می کردم، خیلی برای من جالب بود و با همین عکس ها انس گرفتم

بنده تولد خودم را مقارن با تحقق انقلاب می دانم و با ورود به این فضاها متولدشده ام. در آن زمان تلویزیون نداشتیم و از رادیو استفاده می کردم. پدرم با اینکه مقلد حضرت امام بود باور نداشت که انقلاب پیروز می شود می گفت: «با مشت نمی شود جلوی تانک ایستاد!» اما با همه این اوصاف ما را برای مبارزه تشویق و همراهی می کرد.
 امام ثابت کردند با اتحاد و مشت هم می شود انقلاب کرد. با این شرایط و حالات شیطنت دوران جوانانی در متن حضور انقلاب داشتم با سنی حدود 12 یا 13 ساله در راهپیمایی ها حاضر بودم. این قضایا گذشت و  انقلاب شد.

محمدرضا فخرالساعه

خیلی امام را نمی دیدم و با رادیو رسانه های خارجی فقط با صدای امام آشنا می شدم. با این حال تصاویر و پوسترهای امام را بین مردم توزیع می کردیم. هرچند گاهی اوقات برای ما مشکل به وجود می آوردند. یادم می آید بچه های هم سن و سال ما که در کار توزیع پوسترهای امام بودند، گهگاه دستگیر می شدند و پدر و مادرهایشان با وساطت و میانجیگری آن ها را آزاد می کردند. اولین بار که عکس امام را دیدم و بین مردم توزیع می کردم، خیلی برایم جالب بود و با همین عکس ها انس گرفتم. همیشه بیانات امام را از طریق تلویزیون دنبال می کردم، گرچه هم سن و سال های من مشغول دیدن کارتون و بازی بودند. بعد از که انقلاب تلویزیون داشتیم، من همیشه به دنبال بیانات امام بودم و حتی تکرار بیانات را در ساعت های دیگر روز نگاه می کردم.
همین که سعی می کردیم بیانات امام را دنبال کنیم و بر مبنای رهنمودهای ایشان زندگی خود را ادامه دهیم، خط فکری صحیح را به ما نشان داد و الحمدالله در خصوص مسائل و جریان های سیاسی، مواضع ما کمتر دچار انحراف و اشتباه می شود. با همین خط فکری مدتی محافظ بیت امام بودم و نیز وارد جبهه شدم.