تبیان، دستیار زندگی
رسانه ملی باید بتواند در موضوع حجاب و عفاف جلوتر از گشت ارشاد عمل کرده و متولی اصلی در فرهنگ سازی این موضوع باشد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حجاب سیما چگونه است؟

رسانه ملی باید بتواند در موضوع حجاب و عفاف جلوتر از گشت ارشاد عمل کرده و  متولی اصلی در فرهنگ سازی این موضوع باشد.

فاطمه ناظم زاده-بخش ارتباطات تبیان
سریال

مقوله حجاب، از ارکان مهم اعتقادی و مذهبی است که همواره در طول تاریخ جامعه ما، محل بحث و مناقشات بسیار بوده است. حکایت های زیادی را درباره موضوع کشف حجاب در زمان حکومت رضاشاه، شنیده ایم و روایت های معتبری که نشان می دهند، کم نبودند زنان غیور و با صلابتی که در آن حکومت، به خاطر پایبندی شان به حجاب، به خانه نشینی ناچار شدند و برخی از آنها شاید، به اندازه یک سال شمسی از خانه و کاشانه خویش، بیرون نیامدند تا مبادا توسط سربازهای حکومتی، حجابشان برداشته شود و اعتقادشان از دست برود.
بعد از پیروزی انقلاب، حجاب به عنوان امری ارزشمند، به عنوان قانون تازه ای در جامعه مطرح شد و با استقبال بسیار زیادی هم روبرو شد. اما به نظر می رسد که بعد از گذشت نزدیک به چهار دهه از انقلاب، شکل و شمایل حجاب های فعلی در جامعه، به گونه ای است که گه گاه، اصولا نمی توان عنوان حجاب را بر برخی از پوشش ها قرار داد. در این زمینه عوامل متعددی موثر بوده اند و به نظر می رسد عدم پرداختن اصولی و صحیح به این موضوع و اقدامات ضعیف در جهت درونی کردن این مساله، در این زمینه تاثیر بسیاری داشته است.

مساله دیگری که در سریالها و فیلم های بسیاری آنرا مشاهده کرده ایم اینکه آن دسته از خانم هایی که دچار فقر و آسیب های اجتماعی مختلف هستند از حجاب چادر استفاده می کنند و آن دسته که از وضعیت اجتماعی ومالی خوبی برخوردار هستند، حجابشان چادر نیست

با همه اقدامات و تئوری های مختلفی که در رابطه با مقوله حجاب مطرح شده و می شود، و با تمام تغییراتی که در مورد این رکن اعتقادی در جامعه و حکومت جمهوری اسلامی، رخ داده است، حجاب، همچنان از جایگاه ویژه و ارزشمندی برخوردار است اما حفظ این جایگاه تا حد زیادی به نحوه بازنمایی این مقوله در رسانه های دیداری مثل تلویزیون، بستگی دارد.
تبیین وضعیت فعلی حجاب و عفاف در جامعه از مباحث بسیار مهمی است که همواره مطرح بوده است. این موضوع به حدی مهم است که وظیفه نهادهای فرهنگی و فرهنگساز جامعه و از جمله رسانه ملی در حوزه سیما برای ایجاد، تعمیق و جریان سازی موثرتر فرهنگ حجاب و عفاف در جامعه با ساختارهای ارزش گذاری، الگو آفرینی، آموزش، برای نسلهای بعد از انقلاب، دارای اهمیتی مضاعف است.
اینکه رسانه ملی در حوزه سیما به عنوان یک نهاد اثرگذار فرهنگی به منظور بازنمایی حجاب و عفاف چه اولویت بندی برای تولید و انعکاس بصری را باید مد نظر قرار دهد نیز مهم است.
به طور مثال چنانچه بخواهیم نگاهی گذرا به نحوه عملکرد صدا و سیما درباره موضوع حجاب داشته باشیم، با داده های چندان جالبی روبرو نبوده ایم. در واقع صدا و سیما همواره تلاش کرده تا به نوعی به ترویج فرهنگ عفاف و حجاب بپردازد...اما آنچه مهم است نوع پرداختن به این مقوله مهم است که بتواند اثرگذاری مثبتی به دنبال داشته باشد و نه اینکه تصویری ناقص و مخدوش بر جای گذارد. اینکه صرفا اصراری وجود داشته باشد مبنی بر ظاهر شدن شخصیت اصلی داستان با حجاب چادر، و در ادامه آن شخصیت دچار حوادثی شود که اتفاقا چادرش در بروز آن حوادث موثر بوده، به نوعی این تصویرسازی را مخدوش و تیره می کند. یا اصلا نحوه استفاده شخصیت ها از حجاب چادر هم مهم است که تنها شبیه به شنلی نباشد که به دنبال یک شخص حمل می شود و هر لحظه به سمت و سویی می رود.
شاید بهتر باشد این موضوع را با ذکر مثالی ادامه دهیم تا بیشتر قابل فهم باشد. مثلا نگاهی به مقوله حجاب در یک مجموعه تلویزیونی پرمخاطب مثل سریال کیمیا که چندی قبل از رسانه ملی پخش شد.
مجموعه کیمیا به دلیل طولانی بودن و نمایش مقاطع مختلفی از تاریخ، از ویژگیهای خاصی برخوردار بود و اتفاقا موضوع حجاب شخصیت های حاضر در داستان، قابل توجه بود. روندی که قهرمان داستان در طی زمان در رابطه با موضوع حجاب، انتخاب کرد را می توان تا حدودی غیرقابل باور و اغراق آمیز نامید. اینکه حجاب بلوز و دامن و مانتو به چادر تبدیل شد تا جاییکه در کشور فرانسه هم با همان حجاب ظاهر شد، نه اینکه غیرممکن باشد اما از این دست موارد، محدودند و بسیاری از خانم های چادری وقتی قرار باشد به یک کشور اروپایی سفر کنند، جایگزین مناسبی برای چادر انتخاب می کنند تا در آن جامعه انگشت نما نشوند. به این ترتیب می توان این موارد را به عنوان نقاط ضعف در راستای ترویج چادر و فرهنگ حجاب نامید. این امر موجب می شود تا نحوه نگاه این مجموعه به موضوع حجاب به جایی برسد که از باور مخاطب، فاصله گیرد و وقتی یک فیلم بر مخاطب اثر بیشتری دارد که بتواند در نقاطی از آن به همزادپنداری با قهرمان داستان بپردازد.

اینکه صرفا اصراری وجود داشته باشد مبنی بر ظاهر شدن شخصیت اصلی داستان با حجاب چادر، و در ادامه آن شخصیت دچار حوادثی شود که اتفاقا چادرش در بروز آن حوادث موثر بوده، به نوعی این تصویرسازی را مخدوش و تیره می کند

یا مساله دیگری که در سریالها و فیلم های بسیاری آنرا مشاهده کرده ایم اینکه آن دسته از خانم هایی که دچار فقر و آسیب های اجتماعی مختلف هستند از حجاب چادر استفاده می کنند و آن دسته که از وضعیت اجتماعی ومالی خوبی برخوردار هستند، حجابشان چادر نیست. همین می شود که بارها و بارها شاهد هستیم که تکدی گران حاضر در خیابان ها هم، اغلب از چادر استفاده می کنند.
هرچند این افراط و تفریط ها در رابطه با دو طرف این ماجرا دیده شده. یعنی مواردی هم وجود داشته که شخصیت چادری سریال یا فیلم، در نهایت فردی خوشبخت و عاقبت به خیر بوده اما خانمی که چادر، حجاب او نبوده؛ دچار مشکلات ظاهری و فلاکت و بدبختی شده است.
همه این نمایش ها، بازنمایی ناقص و ناکارآمدی است که می تواند از مقوله ای مثل حجاب، ارائه شود. اگر قرار باشد اثرگذاری شایسته و درستی نسبت به یک مقوله صورت گیرد، باید با دقت و ظرافت های زیادی مطرح شود. نه اینکه با طرح موضوعات و کلیشه های تکراری به دنبال این باشیم که مقوله باارزش و والایی مثل حجاب را دز اذهان مردم جامعه، تثبیت کنیم. خصوصا اینکه در شرایط فعلی این مسائل به طور جدی مطرح است که به لحاظ روانشناسی برای بازتولید یه مفهوم و یا ترویج یک الگوی عمل، باید از روش های خاصی استفاده کرد و این بدان معناست که باید مدیریتی تخصصی بر تولید محتواهای تلویزیونی وجود داشته باشد و درباره نحوه نمایش ارزش های اعتقادی، برنامه ریزی دقیق و حساب شده ای وجود داشته باشد. همانطور که در دنیا، شاهد این هستیم که با سرمایه گذاری و برنامه ریزی های دقیق، فیلم ها و مجموعه های تلویزیونی متعددی تولید می شوند که در سطح جهانی اثرگذار هستند و مشخص است که علت موفقیت شان به کدام نقطه بازمی گردد. فلذا باز هم به همین نکته می رسیم که لزوم یک نگاه تخصصی و معتقد و ملتزم به اصول و موازین اعتقادی در زمینه تولید برنامه های تلویزیونی از ضرورت هایی است که لازم است نگاهی جدی نسبت به آن شود.