تبیان، دستیار زندگی
مسئله ساده زیستی و زهدگرایی علما و روحانیت متعهد اسلام است که من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانی خود می خواهم که در زمانی که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است واداره کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیا را به آنان محول فرموده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

افکار امام در راستای مبارزه با تجمل گرایی

همیشه نگران آن هستم که مبادا این مردمی که همه چیزشان را فدا کردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منّت گذاشتند، به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند، زیرا آن چیزی که مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمده اند و اسلام را ترویج نموده و جمهوری اسلامی را بپا کردند و طاغوت را از میان بردند، کیفیت زندگی اهل علم است.

فرآوری-فهیمه السادات آقامیری-بخش تاریخ ایران و جهان تبیان
افکار امام در راستای مبارزه با تجمل گرایی

خانه امام در نجف

کودک پنج ساله ای بودم ،  چادر کوچکم را سر می کردم و سریع آماده می شدم  برای رفتن به منزل خانم ، منزل مان در شارع الصادق بود دوان دوان و با تمام انرژی هایم گام برمیداشتم که زودتر برسم ، از کوچه پس کوجه های خاکی شهر عبور می کردیم و در مسیر حرم مولا امیرالمومنین قرار داشت ، سلامی به آقا امیرالمومنین میدادیم و راه را ادامه میدادیم، مسیر خانه ی ما تا منزل امام (یا به زبان اهل منزل، منزل خانم ) ده دقیقه بود . منزلشان در شارع الرسول بود ، وقتی می رسیدیم و،وارد خانه می شدیم از لحظه ورود همه ی اهل خانه با تبسم و مهربانی به تو خوش آمد میگفتند .

مشهدی حسین همان مرد مهربان که برای منزل امام خرید می کرد همیشه میگفت : آقا هربار به من سفارش می کند ، هرچه که برای منزل ما خرید میکنی باید به گونه ای باشد که تمام طلبه های نجف امکان خریدش را داشته باشند.

از در وارد می شدیم راهرویی که دری به اندرون داشت و دری به بیرونی ، قسمت مهمان خانه با فرش های ساده و تمیزی پر شده بود . من سریع به سمت اتاق آقا میرفتم ، وقتی میدیدم که در اتاق هستند بسیار خوشحال میشدم ، سلام می کردم ، از دیدنم خوشحال میشدند و با روی باز خوش آمد میگفتند ، همیشه با صدای مهربانش میگفتند  زهراخانم هستی و شروع میکردند به احوال پرسی و با مهربانی صحبت کردن ، من سریع استکان آقا را برمیداشتم و برایشان چایی می آوردم ، و همیشه از اینکار من بسیار استقبال میکردند و چایی را برای اینکه من خوشحال شوم ، سریع می نوشیدند. اتاق امام پر بود از کتاب ، دور تا دور اتاق فقط کتاب دیده میشد و گوشه ای از اتاق زیر انداز پوستی بود که امام هنگام مطالعه آنجا مینشستند و مشغول مطالعاتشان می شدند. خانه امام ساده و قدیمی بود ، دو اتاق کوچک که در کنار مهمان خانه قرار داشت و دو در که به بیرونی و اندرونی میخورد .

توصیه امام در دیدار با اعضای شورای مرکزی ائمه جمعه تهران

صبح روز ۴ خرداد ۱۳۶۲ امام در دیدار با اعضای شورای مرکزی ائمه جمعه تهران و توصیه امام به آن جمع
این چنین بود : درست مانند علمای گذشته ساده زندگی کنید. در گذشته چه طلبه و چه عالم بزرگ شهر زندگیشان از سطح معمولی مردم پایینتر بود و یا مثل آنها بود. امروز سعی کنید زندگیتان از زی آخوندی تغییر نکند. اگر روزی از نظر زندگی از مردم عادی بالاتر رفتید بدانید که دیر یا زود مطرود می شوید؛ برای اینکه مردم می گویند ببینید آن وقت نداشتند که مثل مردم زندگی می کردند، امروز که دارند و دستشان می رسد از مردم فاصله گرفتند. باید وضع مثل سابق باشد، باید طوری زندگی کنیم که نگویند طاغوتی هستیم.

استاد و شاگردان همه در یکجا می نشستند

امام خمینى سلسله درسهاى خارج فقه خویش را ، با همه مخالفتها و كارشكنیهاى عناصر مغرض در آبان 1344 در مسجد شیخ انصارى (ره) آغاز کرد و تا زمان خروجشان از عراق ادامه دادند.

مسجدی که در زمستان ها فرش مناسب نداشت و امام و طلبه ها همگی یک جا می نشستند و تفاوتی میان استاد و شاگرد نبود . حضرت امام (ره) تواضع عجیبی نسبت به طلبه هایی كه درس خوان بودند داشتند.

طلبه، روضه خوان و مداح اهل بیت (ع) را كه می دیدند تمام قد بلند می شدند. 
یكی از همراهان امام می گوید: در نجف اشرف ، حضرت امام (ره) شبها به اتاقی تشریف می بردند كه قسمتی از آن فرش مناسبی نداشت. روزی به ایشان گفتم: آقا! اجازه دهید یك فرش برای این جا تهیه كنیم. آن جا گلیم است و با این جا جور در نمی آید. حضرت امام فرمودند:«مگر این جا منزل صدراعظم است ؟» گفتم : از منزل صدراعظم هم بالاتر است. این جا منزل امام زمان (عج) است . امام امت (ره) فرمودند: «چه می گویی؟ در منزل امام زمان (عج) هم معلوم نیست چه فرشی افتاده است.

سخنرانی امام به مناسبت  سومین اجلاس سالانه مجلس خبرگان

(صبح روز ۲۵ تیر ۱۳۶۴ ) : تشکر می کنم از آقایانی که من را مفتخر به زیارت خودشان کردند و امیدوارم این مسئولیتی را که به آنها محول شده است، به احسن وجه به پایان برسانند و آن طوری که موجب رضای خداست عمل کنند.از اهم مسائلی که باید تذکر بدهم، مسئله ای است که به همه روحانیت و دست اندرکاران کشور مربوط می شود، و همیشه نگران آن هستم که مبادا این مردمی که همه چیزشان را فدا کردند و به اسلام خدمت نموده و به ما منّت گذاشتند، به واسطه اعمال ما از ما نگران بشوند، زیرا آن چیزی که مردم از ما توقع داشته و دارند و به واسطه آن دنبال ما و شما آمده اند و اسلام را ترویج نموده و جمهوری اسلامی را بپا کردند و طاغوت را از میان بردند، کیفیت زندگی اهل علم است. اگر خدای نخواسته، مردم ببینند که آقایان وضع خودشان را تغییر داده اند، عمارت درست کرده اند و رفت و آمدهایشان مناسب شأن روحانیت نیست، و آن چیزی را که نسبت به روحانیت در دلشان بوده است از دست بدهند، از دست دادن آن همان و از بین رفتن اسلام و جمهوری اسلامی همان.
البته من این نکته را عرض کنم، یک دسته ای که در معرض خطر هستند باید خودشان راحفظ کنند، ولی همین ها هم باید مواظب باشند که زاید بر میزان نباشد.

شما گمان نکنید که اگر با چندین اتومبیل بیرون بیایید وجهه تان پیش مردم بزرگ می شود، آن چیزی که مردم به آن توجه دارند و موافق مذاق عامه است، اینکه زندگی شما ساده باشد، همان طوری که سران اسلام و پیغمبر اسلام و امیرالمؤمنین و ائمه ما زندگی شان ساده و عادی بود بلکه پایین تر از عادی.

آنها هم که جمهوری اسلامی را بپا کردند، مردم عادی هستند، و کسانی که بالابالاها نشسته اند، هیچ دخالتی در این مسائل نداشته و ندارند. این مردم بازار و کشاورز و کارگران کارخانه ها و طبقات ضعیف - به حسب دنیا و قوی به حسب آخرت - هستند که این توقع را دارند که اگر خدای نخواسته، نفوس این مردم از ما منحرف بشود، ضرر آن برای ما تنها نیست، بلکه برای اسلام است. و ما باید حفظ کنیم آنهایی را که اسلام و جمهوری اسلامی را نگه داشته اند و بعد از این هم نگه خواهند داشت، و حفظ آن به این است که زندگی ما ساده و عادی باشد. آنهایی هم که می خواهند خودشان را حفظ کنند، باید بدانند که گاهی با یک اتومبیل پیکان بهتر می توانند محفوظ باشند تا وسیله دیگر. و ائمه جمعه و جماعاتی که اگر عادی بیرون بیایند ممکن است از بین بروند، باید به آن مقداری حفظ کنند که زیاد نباشد. و این طور نباشد که امام جمعه ای وقتی در خیابان می آید، خیابان را خلوت کنند و هیاهو به راه بیندازند، این طور چیزها حیثیتشان را در جامعه ساقط می کند. بزرگی شما آقایان به دنیا نیست، بزرگی شما به آخرت است، و اینکه پیش خدا آبرومند باشید. و این یک مسئله مهمی است که دخالت در حفظ جمهوری اسلامی دارد و ما باید خیلی مواظب باشیم، و اهل علم و دولت و دست اندرکاران بیشتر باید مواظب باشند، چرا که همه دنبال این هستند که نقطه ضعفی، خصوصاً از اهل علم پیدا کنند و در همه جا مطرح سازند. و ما باید به گونه ای زندگی کنیم که اگر چنانچه آن را از ما گرفتند، حسرت نخوریم، نه اینکه مثل رئیس جمهور امریکا که اگر این مقام را از او بگیرند شاید از حسرت دق کند!

زمانی که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است

نکته ای که در اینجا ضمن تشکر از علما و روحانیون و دولت خدمتگزار حامی محرومان باید از باب تذکر عرض کنم و بر آن تأکید نمایم، مسئله ساده زیستی و زهدگرایی علما و روحانیت متعهد اسلام است که من متواضعانه و به عنوان یک پدر پیر از همه فرزندان و عزیزان روحانی خود می خواهم که در زمانی که خداوند بر علما و روحانیون منت نهاده است واداره کشور بزرگ و تبلیغ رسالت انبیا را به آنان محول فرموده است، از زیّ روحانی خود خارج نشوند و از گرایش به تجملات و زرق و برق دنیا که دون شأن روحانیت و اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران است، پرهیز کنند و برحذر باشند که هیچ آفت و خطری برای روحانیت و برای دنیا و آخرت آنان بالاتر از توجه به رفاه و حرکت در مسیر دنیا نیست که بحمدالله روحانیت متعهد اسلام امتحان زهدگرایی خود را داده است، ولی چه بسا دشمنان قسم خورده اسلام و روحانیت بعد از این برای خدشه دار کردن چهره این مشعلداران هدایت و نور، دست به کار شوند و با کمترین سوژه ای به اعتبار آنان لطمه وارد آورند که ان شاء الله موفق نمی شوند.


منبع: مصاحبه با فرزند یکی از شاگردان امام ، برگرفته شده از سایت شهید آوینی و صحیفه امام