زندگی نامه هنرمندان مکتب هرات
غیاث الدین (787 ه.ش): از نقاشان دربار شاهرخ بود. وی همراه با بایسنقر پسر شاهرخ به چین سفر کرد و تحت تأثیر نقاشی چین قرار گرفت.
پیر سید احمد: وی اهل تبریز بود. در هرات در دربار سلطان حسین میرزا، آخرین پادشاه تیمور کار می کرد، وی یکی از مهمترین استادان کمال الدین بهزاد است.
میرک خراسانی (859 ه.ش): امیر روح الله مشهور به میرک، نقاش هروی الاصل و از سادات کمانگیری بود. وی در اوایل به حفظ و تلاوت قرآن کریم و مشق خط اشتغال داشت. بعد از فوت پدر، به کتابت اشتغال ورزید. به طوری که در این هنر کاملا مهارت پیدا کرد. سپس در خدمت «مولانا ولی الله» کار تحریر و تذهیت را شروع کرد. در همین هنگام توجه او به نقاشی جلب شد و در این هنر به استادی رسید. به گونه ای که بی مثل و مانند شد. در زمان شاه سلطان حسین بایقرا منصب کتابداری خاصه ی دربار به عهده ی او گذاشته شد. وی بهزاد را در کودکی تحت تربیت و تعلیم خود قرار داد. بهزاد جوان در کنار او، در کتابخانه ی شاه حسین شروع به کارنقاشی کرد. بر طبق روایت خواند میر، تاریخ نویس شاه اسماعیل، خواجه میرک درآن زمان درفن تصویر و تذهیب، نظیر نداشت و همچنین در نوشتن کتیبه های عمارت و ابنیه، بی همتا بود و اکثر کتیبه های عمارت هرات به خط او بود. استاد میرک علاوه بر تمام فنون ذکر شده به ورزش نیز علاقه داشت و از کشتی گیران معروف زمان خود بود. میرک در سال 885 هجری در تبریز درگذشت.
کمال الدین بهزاد:وی حدود سال 838 ه.ش در هرات به دنیا آمد. روایت است که در کودکی یتیم شد و میرک نقاش پرورش و نگهداری او را به عهده گرفت و بهزاد مدت درازی از تربیت و حمایت این نقاش مشهور برخوردار بود و از راهنمایی های او استفاده می کرد. بهزاد همچنین از کتابخانه ی سلطان حسین که مدیریت آن با میرک بود بهره می گرفت و با هنرمندانی که به کتابخانه رفت و آمد داشتند، در تماس مستقیم بود. در آن زمان او مدتی زیر نظر استاد پیر سید احمد تعلیم دید. بهزاد در این هنگام، در زمینه هنر نقاشی، استعداد فوق العاده ای از خود نشان داد، به طوری که تنها در چار چوب شیوه ی قدیم محصور نماند، بلکه دست به ابتکارات جدیدی در آثارش زد. نبوغ و استعداد او سبب شد که مورد توجه بزرگان هرات قرار بگیرد. بهزاد نخست به امیر علی شیر نوایی وزیر سلطان حسین پیوست و چندی بعد به خدمت شاه درآمد. ظاهراً استادش او را به این خدمت در آورد. امیر علی شیر و سلطان حسین به تشویق و حمایت او پرداختند و سلطان حسین او را «مانی ثانی» لقب داد. در آن حال بهزاد در اندک زمانی چنان ترقی کرد که مورد تصدیق همگان واقع شد.
بعد از آن که حکومت هنر پرور سلطان حسین، از بین رفت و هرات به دست ازبکها سقوط کرد، بهزاد هم چندی در هرات ماند، تا این که هرات به دست شاه اسماعیل صفوی سقوط کرد، بهزاد همراه شاه جوان به تبریز مهاجرت کرد و در تبریز سرپرستی گروهی از هنرمندان را که از قبل از هرات گریخته بودند، به عهده گرفت و مکتب تبریز را برای ایرانیان پایه گذاری کرد. شاه اسماعیل برای بهزاد احترام خاصی قائل بود، به طوری که در جنگ چالدران با عثمانی، چنان نگران سلامتی بهزاد بود که دستور داد او و شاه محمود نیشابوری خوشنویس معروف شاه را در غاری امن پنهان کنند و پس از جنگ، شاه قبل از هر چیز سلامتی این دو استاد را سوال کرد. در سال 894 ه.ش شاه اسماعیل، بهزاد را به مدیریت کتابخانه سلطنتی منصوب کرد. در این کتابخانه؛ کاتبان، نقاشان، مُذهبان، جدول کشان، حِلّ کاران، زرکوبان، لاجورد شویان و سایر کسانی که در زمینه ی هنری فعالیت می کردند به کار خود اشتغال داشتند.
بهزاد اواخر عمرش را در دربار شاه طهماسب گذراند و بیشتر اوقاتش را به اصلاح و دستکاری کار شاگردان خود پرداخت. معروفترین شاگردانش قاسم علی، آقا میرک، سلطان محمد، صادق، مولانا مظفر علی، میر مصور و ملا یوسف بودند.
آثار زیادی به نام بهزاد امضا شده است که نمی توان همگی این آثار را مربوط به او دانست.
یکی از طراحی هایی که از استاد به جای مانده است تک چهره ی سلطان حسین بایقرا(طرح شماره 10)است. استاد بهزاد در سال 912 ه.ش در تبریز از دنیا رفت و در همان شهر، کنار شیخ کمال خُجندی به خاک سپرده شد.