جنجال مرد 60 ساله سینما
یک گزارش درباره همه حواشی ایجاد شده توسط بهروز افخمی که این روزها به اوج رسیده است.
بهروز افخمی آدم جسوری است ؛ در جوانی و آن زمان که جزو مدیران گروه فیلم و سریال تلویزیون بود، وقتی می بینید سریال «کوچک جنگلی» توسط کارگردانی مطرح به نام ناصر تقوایی به سرانجام نمی رسد خودش آستین بالا زد. نتیجه آن که حالا سریال جزو بهترین های تلویزیون تعریف می شود.
بعد از آن «عروس» را ساخت که در میان تولیدات دهه شصت اثری آوانگارد و پیش رو به حساب می آید. با «شوکران» اعتراض پرستارها را مقابل خود دید و با «فرزند صبح» پرحاشیه ترین فیلم سینمای ایران را به نام خود زد... . حالا مدتی است نام بهروز افخمی واژه پرتکرار رسانه ها شده ؛ محور اصلی مباحث ، دیدگاه بی پروایی است که درباره جشنواره کن ارائه کرده است. حالا اما معلوم نیست جناب افخمی بر همان عقیده است یا جوایز فیلم اصغر فرهادی ، نگاهش را به کن تعدیل کرده.
کن ،دگرباش ها و هجوم به افخمی
ماجرا چه بود؟ بهروز افخمی با روزنامه وطن امروز مصاحبه کرد و در بخشی از آن به تحلیل جشنواره کن پرداخت: « کن جشنواره جریان دگرباش فیلمسازی است. مثلا وقتی به فیلم «آبی گرم ترین رنگ است» جایزه دادند اصلا به خاطر این دادند که درباره همجنس بازی است و خیلی وقیحانه هم در این باره ساخته شده است. حالا بعضی ها می گویند به کیفیت هنری فیلم جایزه دادند اما این حرف ها مزخرف است. مزخرف جریان روشنفکری وازده و جشنواره زده است. در واقع شما می توانید مطمئن باشید اگر فیلمی درباره همجنس بازی بسازید بالاخره در یکی از این جشنواره های اروپایی جایزه می گیرد، چرا که پروتکل های جشنواره ای درباره این موضوع تصریح دارند. جشنواره کن تا 4 سال پیش در بازار فیلم یک بخش خیلی مهم پورنوگرافی و فروش فیلم های پورنو داشت اتفاقا برای اینکه شوخی کنند یا توهین کنند یا اذیت کنند، می آمدند این غرفه را چسبیده به غرفه ایرانی ها دایر می کردند.»
واکنش ها به مصاحبه: بعد از این مصاحبه ، سایت های سینمایی دست به تحلیل زدند و برخی کاربران در شبکه های اجتماعی به صحبت های افخمی واکنش نشان دادند. خودش اما دوست داشت بحث را گسترده تر کند برای همین فریدون جیرانی را هفته پیش به برنامه هفت آورد و درباره ماهیت جشنواره ها با او به مباحثه پرداخت. نظرات معتدل جیرانی اعتراض وحید جلیلی و برخی رسانه ها از جمله وطن امروز را به همراه داشت.
موضع افخمی: بهروز افخمی با دیدن بازتاب ها ، دست به قلم برد و در روزنامه هفت صبح این گونه پاسخ مخالفان را داد: « ... حالا لابد می پرسید دگرباش یعنی چه؟ عرض به حضور شما که دگر باش لفظی است که اخیرا همجنسبازان و وارونه پوشان و بعضی از روشنفکران هوادار حق و حقوق آنها جعل کرده اند و اصرار دارند به جای واژه نامانوس همجنس بازی به کار برود. آنها ادعا می کنند که لفظ همجنس طنین معنایی ناخوشایندی دارد و حکایت از انحراف یا بیماری می کند. بنابراین باید لفظ دیگری به جای آن به کار گرفته شود که هیچ بار منفی نداشته باشد، من البته در باب صحت و سقم این ادعا و لزوم جایگزین کردن لفظ دگرباش به جای همجنس باز شبهه دارم و تردید دارم که این جایگزینی به فرض آنکه ممکن باشد و عملی بشود، دردی از دگر باشان دوا کند یا در نظرگاه منفی اغلب مردم نسبت به آنها تغییری ایجاد کند. جایگزینی لفظ دگرباش به جای همجنس باز حتی ممکن است به ضرر دگرباشان تمام شود، چرا؟ چون مردم عادی و صاحب عقل سلیم معمولا بر سر لفظ دعوا نمی کنند اما روشنفکران اغلب بر سر الفاظ دچار سوءتفاهم می شوند و جدال های بیهوده به راه می اندازند. دقیق تر توضیح می دهم: لفظ همچنس باز به دلیل پسوندش طنین و آهنگی مثل قمار باز یا کفترباز دارد اما من هیچ قمارباز یا کفتر بازی را نمی شناسم که از به کار رفتن پسوند «باز» عصبانی شده باشد و مثلا ادعا کرده باشد که ما را قمار باز یا کفتر باز نخوانید چون پسوند این الفاظ همان پسوند همجنس باز است و این طوری به ما توهین می شود! اما می ترسم فردا روشنفکرانی که خودشان را دگر اندیش خطاب می کنند و هم فکران خودشان را با تعبیر دگراندیش موردتایید و تحسین قرار می دهند، یکهو ملتفت بشوند که بدجوری رکب خورده اند و لفظ دگرباش نه تنها طنین و معنایی شبیه به دگر اندیش دارد بلکه یک جور مزیت و برتریی در دگرباشی را نسبت به دگراندیشی القا می کند. به عبارت دیگر لفظ دگرباش این کنایه را به دگر اندایشان می زند که اگر تو شاعری من فوتبالیستم! یعنی اگر تو دگر اندیشی تازه اندر خم یک کوچه ای و هنوز مانده تا اندیشه ات را زندگی کنی و چنان باشی که من دگرباشم که یک پله از دگر اندیشی جلوتر است و اندیشه را تبدیل به زیست و بودن کرده است. البته اینها بحث های فرهنگستانی است و جایش اینجا نیست بنابراین فعلا اکتفا می کنم به اینکه به دگرباشان هشدار بدهم خیلی روی این لفظ دگر باش اصرار نکنید! حالا برگردیم سر حرف خودمان، حرف همان است که گفتم و با جیغ و داد سنگ پا گم شدگان حقیقت تغییری نمی کند، کن جشنواره دگرباشان است. یعنی به دگرباشان یا همجنس بازان (یا هرچه!) آوانس می دهد و فیلم های هواداران این جماعت را امتیاز می دهد و در شرایط مساوی بین دو تا فیلم که هر دو دارای ساخت و پرداخت خوب و ارزشهای سینمایی باشند، اگر یکی از دو فیلم از دگرباشی حمایت و با دگر باشی همدلی نشان داده باشد، جایزه ها و تاییدات جشنواره کن به طرف فیلمی می رود که حامی و همدل دگرباشان است. این گرایش جشنواره کن توی ده پانزده سال اخیر خیلی آشکار شده و شدت گرفته و سه سال پیش وقتی فیلم «گذشته» ساخته اصغر فرهادی جایزه را به فیلم «آبی گرم ترین رنگ است» باخت، برای فیلمسازان ایرانی هم واضح و مبرهن شد. اشباح فضای مجازی که در دنیای واقعی تا کن که هیچ حتی تا سولقان خودمان هم نرفته اند و توی لپ تاپ ها به کفش های پاشنه بلند روی فرش قرمز با حسرت نگاه می کنند و خیال می بافند، بهتر است خفقان مرگ بگیرند .»
واکنش ها به یادداشت: نوشته افخمی خیلی زود واکنش های متضادی میان علاقمندان سینما ایجاد کرد. از قضا انتشار این یادداشت با جایزه «فروشنده» در کن همزمان شد تا این بار اعتراض ها به افخمی دوچندان باشد. کافه سینما گزارشی از بخشی از موضع گیری ها را منتشر کرد و مطلبی انتقادی نوشت. تبریک بهرام به حسینی و فرهادی هم یک کنایه داشت. این کنایه نه به حرف جدید افخمی بلکه به نظر سال پیش او بود که می گفت سینما مرده :« امشب شب بزرگى براى سینماى ایران است، نمیدونم از شدت خوشحالى و تپش قلب خواب به چشمانم بیاد یا نه، فقط خوشحالم كه فرهیختگان سینماى كشورم با طمأنینه و گامهایى استوار، ثابت كردند كه سینما زنده است، براى کسانی كه میخواستند سینما بمیرد و مدام فریاد سینما مرده است سر میدادند، از بارگاه خداوند صبر طلب دارم و بقول شهاب عزیز الهى شكر»
واکنش همسر افخمی: این بار نوبت به مرجان شیرمحمدی(نویسنده و بازیگر) رسید که زبان حال همسر شود و رادان را بنوازد:«شوهر من دائم دنبال شر می گرده. البته من اونو بهتر از خودش می شناسم و می دونم که همه ی این بازیگوشی ها رو می کنه که از زیر تمام کردن فیلمنامه ی جدیدش در بره. اصلن هر کار آینده دار و مایه دار که پیش بیاد بهروز ازش فرار می کنه و میره دنبال یک بازی بیهوده که هیچی غیر از دردسر توش نیست. اما این جنجال تازه که بهروز درباره جشنواره ی کن راه انداخته راستی برای خیلی ها شده فرصت که بگن ما هم هستیم! شاعر سارق یا سارق شاعری به نام یغما گلرویی، بعد از این که در جریان سرقت ادبی از ترجمه دیگران گربه گیر شده و فهمیده که در عرصه ی ادبیات برای همیشه بدنام شده، حالا چاره کرده! خیال کرده با اظهار حیله درباره بهروز، اعتبار بی اعتبار شده شو نوار چسب می زنه.خیلی های دیگه هم هستند اما از همه بامزه تر بهرام رادانه که اصلن راه جشنواره کن را از وقتی یاد گرفت که بهروز پیداش کرد و آوردش توی فیلم گاوخونی بازی کنه. همان فیلمی که بخاطرش رفت کن. بگذریم که توی همان گاوخونی هم به نظرم نقطه ضعف بزرگ فیلم بهرام رادانه. هر وقت فیلم گاوخونی را می بینم اعصابم خرد میشه که این آدم چرا نمی تونه متن داستان جعفر مدرس صادقی را از رو درست بخونه!! بگذریم.
واکنش افخمی به یادداشت همسر: بعد از این نامه ، تماشاگران سراغ افخمی رفتند و نظرش را جویا شدند:
متنی كه همسرتان در دفاع از شما نوشته بود را می پسندید؟
خیلی بامزه بود.
قبل از انتشار هماهنگ شده بود؟
بله خوانده بودمش.
با تعبیرش درباره رادان موافق هستید؟
هنوز فكر می كنم اگر به آن زمان برگردم، مجبورم از بهرام استفاده كنم چون انتخاب دیگری نداشتم. ما درست یك جوان 24 ساله می خواستیم.
اولین فیلم روشن فكرانه بهرام رادان بود و مسیر زندگی اش را عوض كرد.
بله.
برای همین شاید اگر از شما انتقاد كند بیشتر ناراحت می شوید؟
نه. من مدت هاست درباره بهرام رادان به این نتیجه رسیده ام كه آنی كه برای بازیگر لازم است را ندارد. یعنی نمی تواند نقش اول یك فیلم را به عهده بگیرد.
ربطی به حرف های الانش ندارد؟
نه. به خیلی وقت قبل مربوط است و برای همین هم تأسفی از این حرف های امروزش ندارم.
جوك هایی كه برای تان ساخته شد را پیگیری كرده اید؟
بعضی هایش را برایم می خواندند و می خندیدم.
ماجرای های دیگر
بهروز افخمی در شصت سالگی با انرژی است و مدام در این رسانه و آن محفل سینمایی حضور دارد. برنامه هفت را متحول کرده و فارغ از درستی یا نادرستی رویه برنامه ، به هفت جهت و هویت داده است. پس می توان منتظر بود که حالا حالاها آتش توپخانه افخمی تمام نشدنی است و بزودی باید منتظر نظریه ای دیگر از او باشیم. حالا به اختصار دیگر جنجال های او را مرور می کنیم.
دوئل با رئیس سازمان سینمایی
سال پیش وقتی حجت الله ایوبی به برنامه هفت نرفت، افخمی دست به نگارش نامه برد: « شما حق ندارید دعوت مرا برای شرکت در برنامه هفت که از طریق این مکتوب برای چندمین بار تکرار می شود، نادیده بگیرید. ما برخلاف شما نمی توانیم در برج عاج بنشینیم و از رویارویی با مردم در تلویزیون فرار کنیم و در حالی که سالن های نمایش کم تعداد باقی مانده در مملکت، پر از خالی است به آغوش باز جشنواره های سیاست زده اروپایی برای فیلم های ایرانی مورد سفارش بیگانگان افتخار کنیم. این را هم نمی توانیم که هر مخالفت و انتقادی را سیاسی جلوه دهیم و توهم توطئه ایجاد کنیم و برای جلوگیری از سقوط خودمان را به کلیت نظام یا دولت طناب پیچ کنیم.»
دوئل با همایون اسعدیان
افخمی سال پیش همایون اسعدیان (سخنگوی کانون کارگردانان) را به هفت دعوت کرد اما او نیامد تا افخمی بخش های از گفته های او را به شل بریده برید پخش کند و صدای اعتراض اسعدیان را برآورد. افخمی در پاسخ این طور نوشت: « موضوع این است که آقای اسعدیان در برنامه «شهر فرنگ» شبکه خبر حرف هایی زده که حیرت انگیز است و نشان از همراهی و همکاری ایشان با سیاست های ورشکسته آقای ایوبی دارد. به عنوان سخنگوی کانون کارگردان ها، ایشان موظف به پاسخگویی درباره حرف های جنجالی خودشان بودند.اما جواب تلفن را نمی دادند. پیامک هایی که من فرستادم با لحن دوستانه و براساس دوستی و روابط قدیمی بود. ایشان دستیار من در کارگردانی فیلم «روز فرشته» بودند و پیش از آن هم سابقه رفاقت داریم. اینکه من گفته ام یا تهدید کرده ام که اگر در برنامه سینمایی نیایی حرفهایت را تکه تکه پخش می کنیم و پنبه می زنیم، بسته به برداشت مخاطب است.همایون اسعدیانی که من می شناسم اینقدرها ترسو نبود.»
قصه فرزند صبح
ماجرای «فرزند صبح» آن قدر تکرار شده که نوشتن درباره اش ملال آمیز است. او بارها نامه نگاری کرده و فیلم را محصول خود نمی داند با این حال فیلم هم در جشنواره فجر اکران شد و هم در جشن خانه سینما داوری شد. نامه او به کیومرث پوراحمد، دبیر پانزدهمین جشن خانه سینما برای خروج فیلم از داوری هم بی فایده بود: «فکر می کردم آقای پوراحمد چیزهایی از فیلمسازی می دانند. باید از ایشان پرسید اگر نماهای فیلم خودت را از چپ ببرند و از بالا و پایین گشاد کنند و به اندازه نصف زمان 90 دقیقه ای آن آب قاطی اش کنند، هنوز فکر می کنید که آن فیلم را باید فیلم شما به حساب آورد؟» افخمی در مصاحبه اخیرش با وطن امروز باز هم به این مساله اشاره کرده است:« آقای پوراحمد یک مصاحبه ای کرد و گفت فیلم برای افخمی است و چون خوب درنیامده مسوولیتش را نمی پذیرد بنابراین موضع من در مقابل خانه سینما این بود که غیرحرفه ای رفتار کرده و تصمیم غیرمنصفانه ای گرفته است. خانه سینما تصمیم سیاسی گرفت، از این جهت که چون در دسته بندی کلی تهیه کننده فرزند صبح یعنی موسسه نشر آثار امام جزو جریان اصلاح طلب به حساب می آمد، آنها طبیعتا طرف تهیه کننده را گرفتند. سیاست اقتضا می کرد طرف تهیه کننده را بگیرند. »
داستان سن پطرزبورگ
افخمی بعد از «فرزند صبح» سراغ «سن پطرزبورگ» رفت. فیلمبرداری که تمام شد برای ساخت «بلک نویز» به کانادا رفت و از پسرش آیدین خواسته بود بر کار نظارت داشته باشد. حمید اعتباریان (تهیه کننده) اما فیلم را توسط مستانه مهاجر تدوین و آماده اکران کرد و اعتراض های شدید افخمی از راه دور شروع شد: «آقای اعتباریان می توانند برای پر کردن این جای خالی از نام یک شخص حقیقی (مثلا خودشان یا...) یا یک نام مستعار (مثلا آلن اسمیتی) یا حتی یک عبارت انتزاعی (مثلا حیات اجتماعی امروز ایران) استفاده کنند و از رضایت من آسوده خاطر باشند.»
جدل با حقیقی
نامه نگاری بهروز افخمی با مانی حقیقی مدت ها نقل محافل بود. او در خلال گفت و گویش با ماهنامه 24 مشابه حرفی که اخیرا به وطن امروز زده را گفته بود: «حالا توجه کن که «گذشته» فرهادی جایزه جشنواره کن را که البته از نظر من هیچ وقت اعتبار نداشته، به یک فیلم پورنو می بازد.» حقیقی هم در صفحه شخصی اش نوشت: «یک کسی به این نابغه بفهماند که در جشنواره کن جایزه را یک هیات داوران محدود به هفت هشت نفر تعیین می کنند و دموکراسی یک نهاد مرتبط به یک جامعه میلیونی است. باقی اراجیفی که می گوید درباره اعتبار کن یا درباره فیلمی که هنوز ندیده ارزش جواب دادن ندارد.» نامه افخمی به حقیقی هم بامزه بود و هم نکات جالبی داشت اما حقیقی دلخور بود که چرا افخمی تعابیری که درباره عباس کیارستمی و اصغر فرهادی بکار برده را عمومی کرده است.
و دیگران
بهروز افخمی چندی پیش نامه نگاری طولانی ای مفصلی با امیر قادری (منتقد و سردبیر سایت کافه سینما) داشت و او را متهم به بیسوادی کرد.اخیرا هم پا در کفش حسین معززی نیا (منتقد و سردبیر سابق مجله 24 ) کرده که مدافع جشنواره کن است.