تبیان، دستیار زندگی
بعد از جنگ جهانی اول و در سالهای پیش از جنگ جهانی دوم، آراء منتقد، هنرشناس، باستان شناس و فیلسوف مکتب آکسفورد، رابین جورج کالینگ وود در مورد ماهیت اثر هنری یکی از مشهورترین نظریات نقد هنری را در آن دوران شکل داد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کالینگ وود و نظریه بیان (1)

بعد از جنگ جهانی اول و در سالهای پیش از جنگ جهانی دوم، آراء منتقد، هنرشناس، باستان شناس و فیلسوف مکتب آکسفورد، رابین جورج کالینگ وود در مورد ماهیت اثر هنری یکی از مشهورترین نظریات نقد هنری را در آن دوران شکل داد.

سمیه رمضان ماهی- بخش هنری تبیان

کالینگ وود و نظریه بیان

اگر آراء کلایو بل هنر را امری واقعی و به دور از ابهام می دانست و آن را به جهت حضور چیزی تحت عنوان "فرم معنادار"، از وابستگی به زمان و مکان رهایی می بخشید، اما آراء کالینگ وود نه تنها وجود زمان و مکان را در ذات اثر هنری دخیل می داند بلکه آن را امری تاثیرگذار در شکل گیری هنر دوران نیز بر می شمارد.
با این وجود میان آراء کالینگ وود و کلایو بل وجه اشتراکی نیز هست: هر دوی این نظریات، آرایی زیبایی شناسانه هستند، منتها بر خلاف آراء بل، نظریه کالینگ وود که امروزه به نظریه بیان (expression) معروف است، هنرمند محور بوده و دیدگاهی اساساً رمانتیک از وی اراه می دهد.
مهمترین نظریات این فیلسوف در پاسخ به پرسش هنر چیست در کتاب مشهور وی با عنوان "قواعد هنر" (The Principles of Art) گرد آمده که کالینگ وود آن را در خلال سال های 1938 نگارش کرده است.
وی که هم خودش دستی در نقاشی داشت و هم پدر و مادرش نقاش بودند، در نظریات خود متأثر از سزان، تی اس الیوت و هنر باستان شناسی رومی است. همین علاقه به باستان شناسی و هنر ادوار گذشته موجب شد وود در نظریات خود "فرهنگ هنرمند" را امری مهم و تاثیرگذار در شکل گیری اثر هنری بداند؛ امری که تا آن روزگار از چشم تیزبین فلاسفه و منتقدین هنری گذشته، به طور غیرقابل باوری دور مانده بود.
ویژگی دوم  نظریات کالینگ وود که بعدها او را به عنوان فیلسوفی پیشرو مطرح کرد نگاه خاص او به اثر هنری و ناتمام بودن اثر است؛ توضیح آنکه وی در خاطراتش از دوران کودکی می گوید:"به دلیل آن که در کودکی همیشه با هنرمندان سروکار داشتم فهمیدم که هنر چیز تمام شده نیست، بلکه تلاش هنرمند برای حلِ معضلِ شخصی در نقاشی است، حال این تلاش به هرجایی می خواهد رسیده باشد." از همین جا وی نتیجه می گیرد که "اثر هنری هیچ گاه تمام نمی شود."
پیش از کالینگ وود ، فردی به نام "ویلیام موریس" جنبشی را تحت عنوان "هنر و صنعت" آغاز کرد و نظریه ای را تحت عنوان "نظریه تکنیکی هنر" ارائه داد. وی آثار صنعتگران قرون وسطی را می ستود و در تعریف هنر چنین ادعا می کرد که "هنر، توصیف آدمی از لذتِ کارِ خود است." بدین ترتیب قائل شدن چیزی تحت عنوان "الهام هنری" و "قریحه هنر" از ریشه، اموری احمقانه اند و تنها چیزی که وجود دارد صنعت است. بعدها به پیروی از موریس، و توسط شاگردان وی از جمله والتر کرین، پایه و ریشه تمام هنرها ، صنایع دستی دانسته شد و بدین ترتیب مرز میان هنر و صنعت تا حدود زیادی مخدوش گردید.
کالینگ وود و نظریه بیان


کالینگ وود در تقابل با چنین دیدگاهی برآمد و هشدار می داد که پذیرش چنین آرائی سبب می گردد هنرمند با صنعتگر، در یک تراز قرار گیرند و شأنی برابر یابند. به عقیده وود در تولید اثر هنری، برنامه ریزی و داشتن طرح و اجرا، نه ضروری است و نه قطعی؛ چراکه بدین ترتیب کلیه آثار هنری که به صورت "بداهه" خلق شده اند از دایره هنر بیرون قرار خواهند گرفت. همچنین هنر فقط تکنیک نیست و مانند مهارت در صنعت، قابل آموزش دادن نیز نیست. از همین جا می توان چنین نتیجه گرفت که مانند کلایو بل، نظر کالینگ وود درباره هنرمند کاملا نخبه گرایانه است. به همین جهت وی ابراز می دارد "متخصص را می توان ساخت، اما هنرمند، زاده می شود".
تذکر یک نکته در این میان ضروری است و آن اینکه هرچند دیدگاه کالینگ وود احساسگرا و رمانتیک است و هنر بداهه را ارج می نهد، اما به هیچ عنوان مخالف با مهارت آموزی در عرصه هنر نیست! کاربرد مهارت تکنیکی نه تنها از شأن و منزلت اثر هنری نمی کاهد بلکه آثار هنری برآمده از چنین مهارتی، باارزش تر از آثار هنری بدون برنامه ریزی و اعمال مهارت های تکنیکی است. همین امر متاسفانه توسط برخی مفسرین نقد هنری بد فهمیده شده است، مثلا خانم آن شپرد در کتاب خود "مبانی فلسفه هنر" که به فارسی نیز ترجمه شده، چنین استنباط می کند که کالینگ وود بالکل با برنامه ریزی و تکنیک در هنر مخالف است.
توضیح آن که مسئله کالینگ وود در بحث پیرامون تکنیک، مهارت و برنامه ریزی، در واقع بحث از "آگاهی" است؛ به عقیده وی در صنعت، به جهت اِعمال کامل نقشه و برنامه های از پیش تعیین شده، آگاهی به صورت کامل بر اثرِ تولید شده اعمال می شود. اما در هنر، این آگاهی نه بصورت کامل، بلکه به صورت ناخود-آگاه و پیش آگاه (pre-conscious) در کار است؛ یعنی همان امر غیرمترقبه، و همان شمّ هنری که اثر تولید شده را مرتبتی بالاتر از اثر صنعتی می بخشد.
ادامه دارد...