تبیان، دستیار زندگی
دهم اردیبهشت ماه سال 61 بود که عملیات بیت المقدس به منظور بازپس گیری خونین شهر آغاز شد، عملیاتی که تا ظهر روز سوم خرداد ماه به طول انجامید تا شهر بازپس گرفته شود. این عملیات در گرمای جان فرسای خوزستان و با پاتک های دشمن و در شرایطی سخت به پیروزی رسید.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دقایقی با خاطرات فاتح خرمشهر (مصاحبه)

گفت و گو با حاج محمد امینی، رزمنده عملیات بیت المقدس

دهم اردیبهشت ماه سال 61 بود که عملیات بیت المقدس به منظور بازپس گیری خونین شهر آغاز شد، عملیاتی که تا ظهر روز سوم خرداد ماه به طول انجامید تا شهر بازپس گرفته شود. این عملیات در گرمای جان فرسای خوزستان و با پاتک های دشمن و در شرایطی سخت به پیروزی رسید.

مصاحبه: مرضیه ولی حصاری - بخش فرهنگ پایداری تبیان
حاج محمد امینی

به مناسبت سالگرد فتح خرمشهر پای صحبت های جانباز گرامی حاج محمد امینی نشستیم که آن روزها در عملیات بیت المقدس جانفشانی می کرد و  این روزها در حال نگارش خاطرات سالهای جنگ است.
در عملیات بیت المقدس چند سال داشتید و مسئولیت تان چه بود؟
بنده متولد سال 35هستم و آن روزها حدود 22 الی 23 سال داشتم. در آن زمان بنده نیروی بسیجی عادی بودم . آن زمان مسئولیت مطرح نبود مهم حضور در کار و انجام صحیح کار بود و تکلیفی که وجود داشت، زمانی که وارد کار شدیم مسئولیت هدایت گروهان را بر عهده گرفتم و با توجه به سابقه ای که از عملیات های گذشته داشتم در این راستا مشغول به کار شدم.
چقدر امید داشتید که بتوانید خرمشهر را پس یگیرید؟
بحث کلی همان طور که امام آن زمان مطرح کردند ادای تکلیف بود. این تکلیفی بود که باید انجام می شد. درست است که همه در این راستا گام بر می داشتند و برنامه ریزی و سازماندهی انجام می شد اما نهایت امر توکل بر خداوند بود که می توانست کمک کند تا رزمندگان به اهدافشان برسند . آن زمان حس خیلی خوبی در مجموعه وجود داشت که بتوانند نقشی در این زمینه به عهده داشته باشند ؛ بویژه آن که عملیات های موفقیت آمیزی پشت سر گذاشته بودیم و  همه باتوکل به خدا و امیدوارانه شروع به کارکردند. در آن روزها و با توجه به حجم کار و وسعت منطقه و فاصله زیادی که بین رودخانه کارون و خرمشهر و دژ مرزی که فاصله بسیار زیادی با هم داشتند و با توجه به برنامه ریزی و شناسایی هایی که از قبل انجام شده بود و عملیات فتح المبین که در ابتدای فروردین همان سال انجام شده بود خیلی امیدوارانه و با برنامه ریزی از منطقه دارخوین پشت رودخانه کارون حرکت اصلی را شروع کردیم و به سمت جاده اهواز خرمشهر و به سمت دژ مرزی و بعد به سمت خرمشهر حرکت را ادامه دادیم . با توجه به سلسله مراتب مختلفی که وجودداشت کار طول کشید.

هر چه زمین باز در اطراف شهر بود با هرچیزی که توانسته بودند حتی تیر برق را در زمین کاشته بودند تا نیروها نتوانند با چتر پایین بیایند و شهر را تسخیر کنند . اصلا فکر هم نمی کردند نیروها به این شکل وارد عملیات شوند و خرمشهر را تسخیر کنند

به تناسب توان و نیرویی که کار را هدایت می کرد  ابتدا هدف آزادی خرمشهر بود ، با  تسخیرجاده اهواز - خرمشهر و بعد دژ مرزی خرمشهر  به سمت خود شهر و حواشی اش عملیات ادامه پیدا کرد و به تناسب توان مجموعه، مرحله به مرحله پیش رفت تا زمانی که از سمت مرز شلمچه نیروها به مرز رسیدند و پشت نیروهای دشمن به طور کامل بسته شده بود. دشمن منطقه خرمشهر و اطرافش را به شکلی در آورده بود که درذهن خودش غیر قابل تصرف توسط نیروهای ایرانی می آمد . آن ها در فکر عملیات هوایی و عملیات هوابرد بودند که ایرانی ها بخواهند از طریق هوا کاری انجام بدهد و هر چه زمین باز در اطراف شهر بود با هرچیزی که توانسته بودند حتی تیر برق را در زمین کاشته بودند تا نیروها نتوانند با چتر پایین بیایند و شهر را تسخیر کنند . اصلا فکر هم نمی کردند نیروها به این شکل وارد عملیات شوند و خرمشهر را تسخیر کنند و بعد به دژ مرزی برسند و به مرز شلمچه و نهر خین بروند و بعد به پشت دشمن نفوذ کنند و پشت شهر بسته شود و  نیروهای عراقی که برای دفاع از شهر نگه داشته بودند یک سری که به فکر فرار بودند سعی کردند از طریق رودخانه خودشان را به شهر بصره برسانند و عده ای هم که دیدند کاری از دستشان بر نمی آید خیل عظیمشان  به سمت نیروهای جمهوری اسلامی که متشکل از سپاه و بسیج ارتش بود آمدند و خودشان را تسلیم کردند . البته این مراحل خیلی سخت بود و به این سادگی که من در چند کلمه می گویم نیست و بسیار کار مشکلی بود.
به حضور نیروهای سپاه و بسیج و ارتش و اتحاد آنها در زمان فتح خرمشهر اشاره کردید. این اتحاد چه تاثیری در موفقیت عملیات و بازپس گیری خرمشهر داشت؟
در ابتدا کار و با توجه به تجربه ای که در عملیات های قبل وجود داشت به صورت ترکیبی و ادغامی کار توسط سپاه وبسیج و ارتش انجام شد. البته غالب نیروها و بدنه سپاه را نیروهای بسیجی تشکیل می دادند ، نیروی کادر سپاه هم حضور داشتند ولی شاکله اصلی نیروهای سپاه را بسیج تشکیل می داد. ارتش هم با استفاده از سربازان نیروهای خود را تکمیل کرده بودند وبه صورت گردان های ادغامی که یک گردان از سپاه و یک گردان از ارتش کار بازپس گیری و حفظ یک محور و منطقه ای را برعهده می گرفتند و کاملا با یکدیگر متحد بودند.

حاج محمد امینی


چه عاملی را باعث پیروزی و شکست دشمن در عملیات بیت المقدس می دانید؟
وحدت کلمه و توکل بالایی که از طرف نیروها وجود داشت و رهبری و فرماندهی کل قوا توسط حضرت امام (ره). بعد از توطئه هایی که وجود داشت ( مثل امثال بنی صدر ) حضرت امام خودشان مسئولیت کل قوا را برعهده گرفتند و این مسئله باعث ایجاد اتحاد بیشتری شد و این بالاترین شاخصه برای پیروزی بر دشمن بود.
اگر بخواهید به زندگی شخصی و خانوادگی خود نگاه کنید تا به حال به فتح بزرگی دست پیدا کرده اید که تداعی کننده  فتح خرمشهر برای شما باشد؟
ما به قدری درگیربحث جنگ و مبارزه بودیم که اصلاًبه خودمان اجازه نمی دادیم بخواهیم زندگی مان را با این فتح مقایسه کنیم و به قدری درگیر بودیم که اصلاً وارد این وادی ها نمی شدیم . حداقل برای من به این شکل بود.
در زمان عملیات بیت المقدس ازدواج کرده بودید؟
نه در آن زمان ازدواج نکرده بودم. در اواخر جنگ در سال 65 ازدواج کردم و بعد از ازدواج دوباره در یکی از عملیات ها مجروح شدم و باز زنده ماندم.
نقش همسرتان و ایثار های که ایشان داشتند را چطور می بینید؟
زمانی که دو نفر با هم ازدواج می کنند همه زندگی شان یکی می شود در حالی که همسر یک رزمنده باید این توانایی راداشته باشد که در زمان حضور همسرش در جبهه بتوانند این قضیه راتحمل کند این مسئله فداکاری و گذشت بالایی می خواهد که بینند همسرشان در خطر بزرگی که بر آنها حادث است و هر لحظه منتظر باشند به هر دلیلی همسرشان به شهادت برسد . درست است که بسیاری داوطلبانه در جبهه ها  حضور داشتند ولی این مسئله از سر اضطرار و حمله ای بود که از طرف دشمن اتفاق افتاده بود خوب این خودش بزرگترین گذشت و ایثار است و خانواده ها با اینکه تحملش مشکل بود با صبر و استقامت برخورد می کردند.
از اتحاد در عملیات خرمشهر گفتید؛  نظرتان در مورد اتحاد و همبستگی در خانواده و نقش آن در استحکام بیشتر خانواده چیست؟
این جزو بدیهیات خانواده است . هماهنگی ، تشکل و با هم بودند در مجموعه خانواده وجود دارد و نقش عمده ای در تداوم زندگی و پیش برد اهداف زندگی دارد کاملا مشخص است که هیچگاه نمی توان این اتحاد را نادیده گرفت و از آن گذشت .
اگر بخواهید جمله ای را به فرزندتان بگویید تا سرلوحه زندگی خود قرار دهند آن جمله چیست؟
همواره توکل به خدا و صبر در کارها . و اینکه بدانند با توکل بر خدا،خداوند همواره مددکار آنها خواهد بود.