تبیان، دستیار زندگی
اری (قسمت اول) برای درک کج رفتاری لازم است که با جامعه و هنجارهای اجتماعی آشنایی داشته باشیم، تفاوت میان گروه‌ها و خرده فرهنگ‌ها را در نظر بگیریم، و توجه داشته باشیم که واقعیت اجتماعی و فرهنگی در میان همه بخش‌های جا...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پدیده کج رفتاری

(قسمت اول)


برای درک کج رفتاری لازم است که با جامعه و هنجارهای اجتماعی آشنایی داشته باشیم، تفاوت میان گروه‌ها و خرده فرهنگ‌ها را در نظر بگیریم، و توجه داشته باشیم که واقعیت اجتماعی و فرهنگی در میان همه بخش‌های جامعه یکسان نیست.

کجرفتاری از دیدگاه جامعه‌شناسی شامل هر رفتار غیرمعمول می‌شود و حتی بیماری روانی را نیز در برمی‌گیرد.

پدیده کج رفتاری از دیدگاه جامعه‌ شناسی با در نظر گرفتن عوامل اجتماعی مطرح می‌گردد. علاقه جامعه‌شناس به بررسی کج رفتاری در مرحله اول شناخت، و در مرحله دوم پیشنهاداتی برای اصلاح است. بنابراین موضع یک جامعه ‌شناس در مورد کج رفتاری با موضع یک جرم‌شناس یا یک حقوق‌دان متفاوت است. جامعه‌شناس تنها به نقص قوانین توجه ندارد، بلکه هر نوع هنجار‌شکنی می‌تواند موضوع جامعه‌ شناسی انحرافات باشد. دیدگاه جامعه‌شناسی در این زمینه وسیع‌تر از رشته‌های حقوق یا جرم‌شناسی است.کج رفتاری از دیدگاه جامعه‌شناسی شامل هر رفتار غیرمعمول می‌شود و حتی بیماری روانی را نیز در برمی‌گیرد.

البته قوانین جزایی و نقض آنها بخش مهم و بنیادی بررسی انحرافات را تشکیل می‌دهد. اما در جامعه‌شناسی ،تعاریف اجتماعی از کجرفتاری و اشکال گوناگون نظارت اجتماعی نیز که شامل نظارت غیررسمی هم می‌شود با اهمیت هستند. بنابراین جرم‌شناسی و جامعه‌شناسی انحرافات در موارد زیادی با هم نزدیک شده یا تلاقی پیدا می‌کنند؛ با این همه از یکدیگر متمایز هستند، به‌طوری که جامعه‌شناسی فقط خود را در چارچوب قانون و یا قانون‌شکنی محدود نمی‌سازد. از دیدگاه جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی شامل طیف وسیعی از رفتارها می‌شود که تحت تأثیر عوامل گوناگون واقع می‌گردند. این امر شامل رابطه جرم و جنایت با اقتصاد سیاسی، یا تأثیررسانه‌های گروهی در افزایش یا کاهش جرم و جنایت و مواردی از این قبیل نیز می‌گردد.

از دیدگاه جامعه‌شناسی انحرافات اجتماعی شامل طیف وسیعی از رفتارها می‌شود که تحت تأثیر عوامل گوناگون واقع می‌گردند.

بنابر‌این، مسئله کج رفتاری از دیدگاه جامعه‌شناسی بدون هیچ نوع قضاوت اخلاقی مدّنظر است. البته نباید تصور کرد که ما در یک نسبی‌ گرایی مطلق قرار می‌گیریم. چون در مرحله شناخت ،جامعه‌شناس قضاوت خود را متوقف می‌سازد، اما پس از آن با در نظر گرفتن اهداف و شرایط اجتماعی می‌تواند راه ‌حل‌های اصلاحی پیشنهاد کند. در ضمن باید اضافه کرد که هدف جامعه‌شناس مانند هر دانشمند دیگری بهبود زندگی اجتماعی انسان‌هاست.

بحث کج رفتاری در جامعه‌شناسی از دیدگاه‌های گوناگونی مطرح شده است. استفاده از مفهوم کجرفتاری خود بدون اشکال نیست، چون وقتی از کج رفتاری سخن می‌گوییم به نظر می‌رسد که رفتار دیگری که قابل پذیرش است را در نظر داشته باشیم. به‌همین دلیل بی‌طرفی جامعه‌شناسی در این زمینه می‌تواند مورد سوال قرار گیرد. اما باید گفت که منظور از کج رفتاری از دیدگاه جامعه‌شناسی، مطرح کردن خوب و بد نیست. ملاک دیگری در اینجا مطرح است که به قول مرتن منظور از «رفتارکجرو، رفتاری است که به شکلی آشکار با هنجارهایی که برای پایگاه‌های اجتماعی افراد تعیین شده متفاوت باشد» (مرتن 1971، ص 824).

«رفتارکجرو، رفتاری است که به شکلی آشکار با هنجارهایی که برای پایگاه‌های اجتماعی افراد تعیین شده متفاوت باشد»

بنابراین در این مورد جامعه‌شناس به هنجارها ورفتارهای رایج در میان اعضای یک گروه توجه دارد. اینکه از نظر آماری اکثریت افراد یک گروه چه رفتاری دارند، خود نشان‌ دهنده هنجاری است که در میان اعضای آن گروه قابل قبول است.

اصولاً انسان موجودی اجتماعی، و از هنگام تولد نیازمند انسان‌های دیگر است. این نیاز شامل نیاز، جسمانی، اقتصادی و اجتماعی می‌شود. یعنی انسان برخلاف موجودات دیگری که ممکن است به شکل گروهی زندگی کند تنها به علت نیاز بیولوژیکی در گروه باقی نمی‌ماند. زندگی گروهی انسان خیلی پیچیده‌تر از موجودات دیگر است. یعنی در اثر زندگی گروهی روابط اجتماعی انتزاعی و مجموعه مشترکی از مفاهیم که معانی مشترک دارند، مبدل به نماد می‌شوند، و ارتباط میان انسان‌‌ها از طریق این نمادها برقرار می‌گردد.

در گروه انسانی روابط اجتماعی حاصل کنش متقابل اجتماعی مکرری است که مبدل به اشکال گوناگون نظم، وظایف و انتظارات متقابل می‌گردد.

در گروه انسانی روابط اجتماعی حاصل کنش متقابل اجتماعی مکرری است که مبدل به اشکال گوناگون نظم، وظایف و انتظارات متقابل می‌گردد. در این کنش متقابل انسان اعمالش را با در نظر گرفتن آنچه انتظارات دیگران محسوب می‌شود انجام می‌‌دهد. رفتار او به این معنی است که از دیگران هم انتظار دارد که اعمال او را در نظر گیرند. در اثر تجربه گروهی انسان‌ها به یکدیگر وابسته می‌شوند. در واقع اهمیت وابستگی انسان به گروه، زمانی آشکار می شود که تماس فرد با گروه قطع می‌شود .

مثلاً در زندان انفرادی، که معمولاً زندانبان‌ها معتقدند، شدیدترین شکل تنبیه است.

رفتار اجتماعی و روابط اجتماعی از طریق هنجارها که منظور شیوه‌های جا افتاده رفتار است و حدود آن را تعیین می‌کند، تنظیم می‌شود. یک هنجار تعیین می‌کند که فرد در شرایط گوناگون چه رفتاری باید یا نباید داشته باشد. البته همیشه این امکان هست که رفتار فرد با آنچه از او انتظار می‌رود مطابقت نداشته باشد. همیشه جایی برای تعبیر هنجارها وجود دارد و هر هنجار، تاریخ مربوط به خود را دارد. یعنی نظر گروه در طول زمان نسبت به رفتار مناسب یا نامناسب می‌تواند تغییر کند.

به ندرت ممکن است افراد نسبت به موقتی بودن هنجارهای اجتماعی یک فرهنگ یا یک خرده فرهنگ آگاهی داشته باشند.

به ندرت ممکن است افراد نسبت به موقتی بودن هنجارهای اجتماعی یک فرهنگ یا یک خرده فرهنگ آگاهی داشته باشند. زیرا آنها در طول زندگی خود به تدریج با آنها آشنا شده‌اند. هنجارها آموخته می‌شوند و از نسلی به نسل بعدی انتقال می‌یابند و این امر از طریق گروه و روابط اجتماعی ممکن می‌گردد. هر فردی در طول زندگی اجتماعی ،اعتقادات، افکار و زبان گروهی را که به آن تعلق دارد درونی می‌سازد،بنابراین افراد به جهان تنها از دریچه چشم خود نمی‌نگرند، بلکه از دریچه چشم گروهی که به آن تعلق دارند و یا فرهنگی که به آن تعلق دارند نگاه می‌کنند. یعنی ما در جهان واقعیت فرهنگی زندگی می‌کنیم.

هنجارها بر مبنای میزان ارزش، اهمیت و پذیرش در میان مردم یک جامعه یکسان نیستند به‌طوری که سامنر یکی از پایه‌گذاران جامعه‌شناسی آنها را به سه گروه تقسیم می‌کند: شیوه‌های قومی، شیوه‌های اخلاقی و قوانین (سامنر 1940).

شیوه‌های قومی هنجارهایی هستند که در زندگی روزمره بر مبنای سنت، عادت، و آداب معمول دنبال می‌شوند. نقض این نوع هنجارها با عکس‌العمل شدید مواجه نمی‌شوند. رفتارهایی مانند سلام و تعارف، نحوه پذیرایی از میهمان، شیوه غذا خوردن و اجرای بعضی از مراسم، شامل این هنجارها می‌شود.

بنابراین افراد به جهان تنها از دریچه چشم خود نمی‌نگرند، بلکه از دریچه چشم گروهی که به آن تعلق دارند و یا فرهنگی که به آن تعلق دارند نگاه می‌کنند. یعنی ما در جهان واقعیت فرهنگی زندگی می‌کنیم.

شیوه‌های اخلاقی مبتنی بر اعتقادات با ارزش و اهمیت در میان مردم هستند و نقض آنها عکس‌العمل شدیدی را در پی دارد. مثلاً اعتیاد به مواد مخدر، داشتن فرزند نامشروع، دزدی یا هر رفتاری که احساسات اخلاقی یک جامعه را شدیداً جریحه‌دار سازد و باعث بر هم خوردن نظم و تعادل رایج گردد. کسانی که شیوه‌های اخلاقی را نقض کنند از نظر مردم پلید بوده و خطری برای جامعه محسوب می‌شوند.

ادامه دارد....

برگرفته از کتاب انحرافات اجتماعی.نوشته فریده ممتاز