تبیان، دستیار زندگی
با ورود به عصر جدید و همراه با صنعتی شدن، تغییراتی شگرف در تفکر بشری بوجود آمد که مهمترین نتیجه آن، ظهور اُمانیسم و انسانگرایی بود. با محوریت یافتن انسان، مسیر اندیشه از جمع گرایی به فردگرایی تغییر جهت داد و همین امر زمینه ساز پذیرش نوگرایی و ساختار شکنی
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کلایو بل و نظریه فرم معنادار

با ورود به عصر جدید و همراه با صنعتی شدن، تغییراتی شگرف در تفکر بشری بوجود آمد که مهمترین نتیجه آن، ظهور اُمانیسم و انسانگرایی بود. با محوریت یافتن انسان، مسیر اندیشه از جمع گرایی به فردگرایی تغییر جهت داد و همین امر زمینه ساز پذیرش نوگرایی و ساختار شکنی اصول سنت شد.

سمیه رمضان ماهی - بخش هنری تبیان

از سویی دیگر با ابداع فن عکاسی، بازار هنر نقاشی رو به کسادی نهاد و هنرمندان نقاش به دنبال راهی برای برون رفت از این معضل بودند. این راه از طریق فیزیک نور و رنگ فراهم شد و هنر امپرسیونیسم از دل آن متولد گردید. اما این سبک هنری با استقبال زیادی مواجه نشد. در همین زمان، اندیشمندانی چون "کلایو بِل" آرایی ارائه دادند که سبب پذیرش و استقبال از این سبک گشت. در این نوشتار به بررسی آراء تفکری بِل خواهیم پرداخت.
همانطور که گفته شد، نظریه کلایو بل، با دیدگاهی زیبایی شناسانه، تلاش داشت زمینه ای را فراهم آورد که هنر مدرن  در آن جدی گرفته شود. هنرمندی که به طور خاص مد نظر کلایو بل قرار گرفت و سبب چنین تلاشی شد، پل سزان ، هنرمند پست امپرسیونیسم بود که امروزه با مناظر و طبیعت بی جان های خود مشهور است و به عنوان پدر کوبیسم شناخته می شود.

کلایو بل و نظریه فرم معنادار

کلایو بل کتاب خود را تحت عنوان "هنر" (Art) در سال 1914م. نگارش کرد و در آن به بسط اندیشه های خود پرداخت. عنوان اولیه کتاب، رنسانس جدید بود و وی می خواست جایگاهی همچون وازاری (نویسنده مشهور تاریخ هنر در عهد رنسانس) برای خود در عصر حاضر بیافریند و همچون او دریچه ای نو و شگرف را در اذهان انسان مدرنیته  بازگشاید.
شاید بتوان گفت، نظریه بل از آن دست نظریات زیبایی شناسی است که چیزی به نام نیت هنرمند، و همچنین پس زمینه تاریخی و اجتماعی را قبول ندارد؛ به عبارتی دیگر، هرچند وی به دنبال پاسخ  دادن به پرسش "هنر چیست؟"  است، اما پاسخ را تنها در خودِ اثرِ هنری، و نه در زمینه تولید اثر و یا هنرمند اثر، می جوید.
به عقیده بل، برای یافتن پاسخی درخور به پرسش هنر چیست، کافی است فصل مشترک آثاری را که در مقوله هنر جای می گیرند بیابیم. آنوقت دیگر دارای معیاری مهم و قطعی خواهیم بود و می توانیم با این میزان، به قضاوت آثار هنری برخیزیم. بل فصل مشترک تمامی آثار هنری فاخر را داشتن چیزی به نام "فرم معنادار" می داند و به همین جهت می توان گفت این اصطلاح مهمترین بخش نگرش خاص وی است.
بل در کتاب خود چنین بحث می کند که ارزش آثار هنری در فرم معنادار است و این اصطلاح، با بازنمایی (representation) که در نظریه تقلید (mimesis) و پیش از این مطرح شده بود به کلی متفاوت است. توضیح آن که به نظر کلایو بل، هنر درباره زندگی نیست! و ارائه فضای سه بعدی تنها چیزی است که میان آرائ بل و بازنمایی مشترک است. بل نقاشی های توصیفی را آثاری می داند که دارای مؤلفه ای با عنوان بازنمایی هستند و اگر بر حس تأثیر می گذارند و جلب توجه می کنند، تنها به دلیل گیجی مطبوعی است که از احساس تجربه شده در مخاطب (تجربه زیسته) پدید می آورند. برای نمونه بل به نقد تابلوی ایستگاه پِدینگتُن اثر ویلیام پاول فریت می پردازد و می گوید این نقاشی جز توصیفی از یک لحظه خاص در ایستگاه نیست و فاقد فرم معنادار و در نتیجه فاقد معیارهای زیبایی شناسانه است.

کلایو بل و نظریه فرم معنادار

از نظر بل، حس زیبایی شناسی، برابر با فهم ما از اثر هنری است. بنابراین فقط حوزه اشیاء زیبا را شامل نشده و می تواند در مورد آثار زشت نیز بکار رود. این نگاه خاص بل، بعدها در آراء کالینگوود پی گرفته شد و در نقد و توجیه آثار برآمده از جنبش اکسپرسیونیسم  نقشی کلیدی بازی کرد.
خصیصه جالب توجه دیگر که نظریه بل را دارای اهمیت می کند، آن است که وی زیباییِ طبیعت را از زیبایی هنری جدا و متفاوت می داند؛ حس زیبایی شناسی به دلیل آن که نوع خاص و عمیقی از احساسات را بر می انگیزد، تنها در مواجهه با اثر هنری قابل حصول است و نمی توان آن را در دیدن منظره ای طبیعی و یا گلی زیبا تجربه کرد. از نظر وی، زیبایی طبیعت فاقد فرم معنادار است و به همین سبب دارای حس زیبایی شناسی نیست. انسان تنها به واسطه فرم معنادار است که می تواند نگاهی عمیق در عالم داشته باشد و دنیا را چنان که هست، ادراک کند و به خوانشی نو از آنچه در پشت ظاهر اشیاء است دست یابد.

اما واقعیت نهایی اثر هنری چیست؟و هنرمند در تولید اثر هنری کدام هدف را دنبال می کند؟ جوابی که بل به این پرسش می دهد، بالواقع گنگ و مبهم است، اما می توان گفت به طور کلی وی خلق فرم معنادار را به احساس هنرمند نسبت می دهد و می گوید بینش هنرمند، شیء را فی نفسه عیان می کند. یعنی هنر آن چیزی است که قابلیت آن را دارد تا واقعیت درونی هر چیز را ظاهر سازد. با توجه به ارتباطی که کلایو بل میان تولید اثر هنری و حس و خوانش شخصی هنرمند برقرار می سازد، واضح است که ار نظر او تنها آثار اصیل می توانند دارای فرم معنادار باشند و اثر کپی یا جعلی به دلیل آنکه خالق آن نمی تواند تمامی حس هنرمند اصیل تابلو را در خود ایجاد و تجربه کند. فاقد فرم معنادار است. به عبارت دیگر به عقیده بل، هرچند فرم دو اثر اصیل و کپی که عین به عین شبیه باشند، کاملا یکسان است اما آنچه اثر اصیل را خلق کرده، تنها حالات ذهنی خاص هنرمند است و این موضوع، کاملا غیر قابل کپی کاری و تقلید است.
نکته حائز اهمیت دیگر در نظریه بل آن است که وی تلاش می کند هنر را در حوزه "امر والا" (sublime)  قرار دهد و برای آن جایگاهی خاص قائل شود که فراسوی امکانات عادی وجود دارد. به همین جهت از نظر بل، اثر هنری، چیزی ورای زمان و مکان است و نمی توان آن را به دوره خاصی از تاریخ محدود کرد.
راهکاری که بل برای ادراک فرم معنادار ارائه می کند، جالب توجه است: وی پیشنهاد می کند برای فهم فرم معنادار کافی است بازنمودهای تصویری را کنار بگذاریم، آن وقت است که می توانیم هنر را به معنای واقعی کلمه، تجربه کنیم و از حس زیبایی شناسانه حاصل از ان لذت بریم. دلیل وی برای اهمیت دادن به هنر پست امپرسیونیسم و مدرن در روزگار خود، همین قابلیت کنار گذاشتن عنصر بازنمودی در آن ها است؛ در آثار هنرمندانی چون سزان، پیکاسو و ماتیس، فرم است که سبب ادراک زیبایی شناسنه می شود و نه موضوع. هنرمند در چنین بینشی، با حذف آگاهانه تجربه زیسته از ذهن مخاطب، توانایی آن را می یابد تا واقعیتِ شیء را که به صورت امری مکنون در پشت ظاهر آن پنهان شده عیان سازد؛ واقعیتی که کمتر در هنر بازنمودی قابل بیان و ظهور است.
اما هنرمند چگونه این واقعیت را در پشت ظاهر اشیاء می بیند؟ به عقیده بل، هنر به طور کلی مقوله ای شهودگراست و هنرمند به دلیل قابلیت های ویژه ذاتی خود، می تواند این واقعیت را در پس اشیاء کشف کند. به همین جهت ادراک فرم معنادار امری است که نیازمند روحی حساس و نکته سنج است. هنر دارای ارزشی همسنگ ارزش های اخلاقی است، چرا که بهترین وسیله برای رسیدن به بالاترین هوشیاری  یا همان تأمل زیبایی شناسانه است.
هرچند بل، با نظریه تقلید و بازنمایی مخالف است، اما منکر ارزش های زیبایی سناسانه برخی آثار هنری که به بازنمایی امری واقع پرداخته اند نیست. به عبارت دیگر بل می گوید آثار هنری مانند تابلوی ناظمان نوانخانه اثر فرانس هالس، هرچند امری واقع را بازنمایی می کنند، اما تنها به دلیل این بازنمایی نیست که دارای ارزش هنری هستند. آن چیزی که به این قبیل آثار ارزش می بخشد، وجود فرم معنادار در آنهاست که به واسطه نبوغ هنرمند و از طریق ادراک حساس وی از موقعیت، در تابلو نقش بسته است.

کلایو بل و نظریه فرم معنادار