تبیان، دستیار زندگی
اشدق خوف از خداوند امان نامه‌اى كه پاره شد امان نامه شمر و خـیر الامان، امان اللّه، و لم یؤمن باللّه من لم یخفه فی الدنیا، فنسال اللّه مخافة فی الدنیا توجب امان الا خرة عنده.(1) عـمـرو بـن سعید اشدق والى م...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پاسخ امام حسین علیه السلام به نامه عمرو بن سعید اشدق


خوف از خداوند

امان نامه‌اى كه پاره شد

امان نامه شمر

و خـیر الامان، امان اللّه، و لم یؤمن باللّه من لم یخفه فی الدنیا، فنسال اللّه مخافة فی الدنیا توجب امان الا خرة عنده.(1)

عـمـرو بـن سعید اشدق والى مكه از طرف یزید است در حالات عبداللّه بن جعفر گفتیم هـنـگـامـی كه وى از حركت امام علیه السلام مطلع مى‌شود، نزد عمرو بن سعید مى‌آید و امان نامه‌اى را براى حضرت مى‌گیرد: بـلـغـنی انك قد عزمت على الشخوص الى العراق، فانی اعیذك باللّه من الشقاق، فان كنت خائفا فاقبل الی، فلك عندى الامان والصلة.

با خبر شدم كه تصمیم دارى به سمت عراق حركت كنى، تو را به خدا! از اختلاف بپرهیز و اگر از روى ترس و ناچارى به سمت عراق مى‌روى، به سوى من بیا كه در امان و توجه من هستى. حضرت در پاسخ، جمله فوق را مرقوم فرمود: بـهترین امان‌ها، امان خدا است و كسى كه در دنیا از خدا، ترس و واهمه نداشته باشد، به خدا ایمان ندارد از خداوند تعالى ترسى را در دنیا مى‌خواهم كه موجب امان آخرت در نزد او باشد.


خوف از خداوند

اصولا امان‌نامه را به كسى مى‌دهند كه از حكومت، متوارى شده است، لذا دولت‌ها اعلام مى‌كنند كه در صورت تسلیم شدن، متعرض آنان نخواهند شد. حـاكـم مدینه، سیدالشهدا علیه السلام را خوب نشناخته و خیال مى‌كند او هم به خاطر ترس از حكومت به طـرف عـراق مى‌رود، در حالى كه حضرت مى‌فرماید، اگر در قاموس انسان مسلمان، ترس وجود داشـتـه بـاشـد، تـرس از خـدا است و بس كه در آخرت از عذاب الهى در امان باشد امام صادق علیه السلام مى‌فرماید: من خاف اللّه اخاف اللّه منه كل شى و من لم یخف اللّه اخافة اللّه من كل شى(2)؛ آن كه از خدا بترسد(تقوای الهی را رعایت كند)، خداوند نیز، همه را نسبت به او بیمناك می‌كند و آن كه از خداوند نترسد(تقوا پیشه نكند)، خداى تعالى او را از همه چیز هراسناك می‌كند. بـه هـر مـقـدار كـه انسان در دنیا از خدا بترسد، در قیامت ایمن خواهد بود و هر اندازه كه در دنیا بى‌پروا باشد، در قیامت خائف خواهد بود.

قـال رسـول اللّه صلی الله علیه و آله : قـال اللّه تـبارك و تعالى: و عزتی و جلالی لا اجمع على عبدی خوفین ولا اجـمـع لـه امـنـیـن، فـاذا امـنـنـی فـی الـدنیا اخفته یوم القیامة و اذا خافنی فی الدنیا امنته یوم القیامة.(3) در ایـن حـدیث قدسى پیامبر صلی الله علیه و آله از پروردگار عالم نقل مى‌كند كه: به عزت و جلالم سوگند! خـوف در دنیا و آخرت با امن در دنیا و آخرت با هم جمع نخواهد شد اگر در دنیا از عذاب من ایمن بـاشـد، در قـیامت ترسان خواهد بود و اگر در دنیا خائف از پروردگار شد، در قیامت ایمن خواهد بود. اصـولا به امان دولت‌ها و حكومت‌ها اطمینان نیست، چه بسا افرادى مورد عفو قرار گرفتند ولى بعدها مـورد غضب واقع شدند یا امان نامه‌هاى آنان پاره و شكسته شد و عهد و پیمان‌ها نقض گردید كه به یك جریان تاریخى اشاره مى‌شود تا بیان امام حسین علیه السلام بهتر روشن شود كه امان واقعى همان امان الهى است .


امان نامه‌اى كه پاره شد

یـحـیـى بـن عـبـداللّه بـن حسن بن على بن ابیطالب كه به او اثلثى هم گفته مى‌شود، به منطقه دیلم رفت و در آنجا عده زیادى با او بیعت كردند. هـارون الـرشید سخت به وحشت افتاد، لذا به فضل بن یحیى گفت: یحیى خارى در چشم من است لذا فضل با سپاهى عظیم حركت كرد و از راه تهدید و تـطـمـیـع بـا یـحـیى وارد مذاكره گردید و بنا شد كه امان نامه‌اى براى یحیى بنویسند كه حـكومت، متعرض او نشود، لذا امان‌نامه محكمى كه هیچ راه خدشه و شبهه‌اى در آن نباشد، براى یحیى نوشته شد و یحیى به سلامت به مدینه بازگشت. عبداللّه بن مصعب زبیرى نزد هارون از یحیى سخن چینى كرد و گفت: یحیى از من خواسته بـا او بیعت كنم. این خبر، هارون را سخت ناراحت كرد، لذا هر دو را با هم رو به رو كرد، یحیى او را بـا قسم خاصى سوگند داد، ولى زبیرى استنكاف مى‌كرد تا به اصرار هارون به همان نحو سـوگند خورد و در اثر سوگند دروغ، بعد از سه روز هلاك شد اما هارون فكرش ناراحت و مشوش بـود، لـذا دسـتـور دسـتـگیرى صادر كرد. یحیى امان‌نامه را حاضر كرد كه حق تعرض به مـن را نـدارى هارون امان‌نامه را به ابو یوسف قاضى داد وى گفت: صحیح است و راهى براى ابطال آن وجود ندارد. اما ابو البخترى گفت: امان‌نامه از جهاتى مخدوش است. هـارون گـفـت: پس خودت آن را پاره كن ابوالبخترى در حالى كه دست‌هایش مى‌لرزید، آن را پاره كرد، لذا یحیى مجددا روانه زندان شد و به طور مشكوكى به شهادت رسید.(4)


امان نامه شمر

شـمر از طایفه كلاب و ام‌البنین، مادر حضرت عباس علیه السلام هم از همین طایفه است. شمر امان‌نامه‌اى از عبیداللّه بن زیاد براى فرزندان ام البنیین آورد و جلو سپاه حسینى ایستاد و صدا زد: این بنو اختنا ؟

كسى پاسخ او را نداد. امام حسین علیه السلام فرمود: او را پاسخ دهید، هر چند فاسق باشد.

حضرت ابوالفضل علیه السلام و برادرش جلو آمدند، شمر گفت: شما در امان هستید. اما یك صدا پاسخ شنید كه: لعن اللّه و لعن امانك، خداوند تو و امان‌نامه‌ات را لعنت كند.(5)


پی‌نوشت‌ها:

1- طبرى، 5/388 / البدایة والنهایه، 8/164 /حیاة الحسین، 3/30 / الامام الحسین و اصحابه، 65.

2- كافى، 2/68 ـ باب الخوف و الرجا.

3- بحارالانوار، 70/379.

4- معجم رجال الحدیث، 20/62 / كامل ابن اثیر، 6/125 /مقاتل الطالبیین ص 318.

5- العباس، مقرم، 106.

منبع:كتاب نامه‌ها و ملاقات‌هاى امام حسین علیه السلام، على نظرى منفرد

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.