تبیان، دستیار زندگی
کوری را می توان تقریبا شناخته شده ترین اثر ژوزه ساراماگو در ایران به شمار آورد که بارها تجدید چاپ شده؛ این اثر جایزه نوبل 1998 را از آن خود کرد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کوری غیر واقعی

کوری را می توان شناخته شده ترین اثر ژوزه ساراماگو در ایران به شمار آورد که بارها تجدید چاپ شده؛ این اثر جایزه نوبل 1998 را از آن خود کرد.

هدی تقی زاده - بخش کتاب و کتابخوانی تبیان
کوری


به نظر می رسد کوری یک رمان معترضانه اجتماعی است که در نظر دارد روابط بین انسان ها را در یک آشفتگی اجتماعی به تصویر بکشد؛ آنطور که با مطالعه کتاب متوجه می شویم با یک اتفاق ناگوار در شهر، کل معادلات مردم در روابط عادی از بین می رود و افراد برای بقا به تکاپو می افتند و تلاش می کنند تا زنده بمانند.
در این رمان به نظر می رسد ساراماگو تأکید بر این دارد که اعمال انسانی در موقعیت معنا شوند، زیرا موقعیت انسان ثابت نیست و در تحول دائمی است. 
با کور شدن آدم ها که کوری سیاه و تاریک نیست بلکه کوری سفید و تابناک است همه ی روابط سیاسی_ اجتماعی از بین می رود و هرج و مرج ایجاد می شود. در کنار جامعه ی اصلی جایی به شکل قرنطینه برای آن هایی که در این موقعیت هستند ایجاد می شود، ابتدا به نظر می رسد افراد در این شرایط مأیوس و سرد هستند اما بعد فکر می کنند و تصمیم می گیرند که در این موقعیت باید شرایط مناسبی برای خود ایجاد کنند. در این وضعیت با اینکه شرایطی متفاوت و سخت تر از شرایط عادی جامعه ایجاد شده، مجدد افرادی زورگو و دیکتاتور، افرادی مظلوم، عده ای همراه، گروهی جدا از جمع، تعدادی خود رأی و ... دیده می شوند و با وجود اینکه شرایط عادی قبل از بین رفته اما بازهم آدم ها برای مدیریت شرایط خود مانند جامعه قبل می شوند و هر کدام به نوعی روال قبل را در پیش می گیرند، هر کدام بسته به رفتار، توان و شرایطشان...

کوری غیر واقعی

در این رمان شخصیت های داستان اسم ندارند: دکتر،زن دکتر، دختری که عینک دودی داشت، پسرک لوچ و ...
به نظر می رسد در این رمان روند داستان از نتیجه مهم تر است؛ دیالوگ هایی که بین شخصیت ها رد و بدل می شود، تلاش برای ایجاد شرایط جدید و قانون های جدید برای زندگی و بقا. آنطور که مترجم کتاب می گوید: «کوری مورد نظر ساراماگو کوری معنوی است. سازماندهی و قانونمندی و رفتار عاقلانه خود به نوعی آغاز بینایی است. ساراماگو در کوری تعهد و باور عمیق خود را به عدالت اجتماعی، احترام به خرد و عقل سلیم همراه با تزکیه روح و جسم که تنها راه ضمانت پایدار ماندن هر جامعه ای است در غالب یک رمان هنرمندانه و شگفت انگیز به ما ارمغان می دهد.»
 «کوری» در سال 1995 منتشر شد. ساراماگو می گوید: «این کوری واقعی نیست، تمثیلی است.کور شدن عقل و فهم انسان هاست. ما انسان ها عقل داریم و عاقلانه رفتار نمی کنیم.»

یک داستان تمثیلی

داستان از پشت چراغ قرمز آغاز می شود. چراغ سبز می شود، اما ماشین حرکت نمی کند. همه شروع به بوق زدن می کنند، راننده ماشینی که حرکت نمی کند مدام جمله ای را تکرار می کند: من کور شده ام... او کور شده بود اما همه چیز راسفید میدید نه سیاه... .

شخصیت های رمان نام ندارند تا نمادی از کل بشریت باشند. و وقتی افراد اسمی ندارند و با نقش هایشان شناخته می شوند به نوعی نشانگر این است که وقتی از دنیایی که خود ساخته اند فاصله می گیرند، دیگر ویژگی های اعتباری شان اهمیتی ندارد

مردی به کمک او می آید، فرد کور را راهنمایی می کند و پشت فرمان ماشین او می نشیند تا او را به منزل برساند و در ادامه راه تصمیم می گیرد ماشین او را بدزدد؛او را می رساند و ماشینش را بر می دارد و می رود. همسر مرد کور او را به دکتر می برد و دکتر با معاینه می گوید که چشمهای او سالم است و نمی داند چرا کور شده است.
در طول این مدت کوری جامعه را فرا می گیرد و افراد بسیاری کور می شوند از جمله دکتر و مردی که ماشین را دزدیده است؛ اما همسر دکتر کور نشده و برای اینکه در کنار شوهرش باشد خودش را به کوری می زند...!
افرادی که کور شده اند را از طرف دولت برای قرنطینه به تیمارستانی متروک منتقل می کنند. تیمارستان از دو ساختمان تشکیل شده؛ یک ساختمان برای افراد کور و دیگری برای افراد مشکوک به کوری...
همانطور که نویسنده گفته است این داستان تمثیلی است. از جمله نمادها در داستان؛ داستان در شهری است که مشخص نیست کجاست که می تواند نمادی از کل جهان باشد. شخصیت های رمان نام ندارند تا نمادی از کل بشریت باشند. و وقتی افراد اسمی ندارند و با نقش هایشان شناخته می شوند به نوعی نشانگر این است که وقتی از دنیایی که خود ساخته اند فاصله می گیرند، دیگر ویژگی های اعتباری شان اهمیتی ندارد...

جملات برجسته ی کتاب

*هیچ یک از ما خواه چراغ و خواه سگ و خواه انسان، در آغاز نمی دانیم برای چه قدم به این دنیا می گذاریم.
*امروز امروز است، فردا هر چه باید بشود می شود.
*زندگی با آدم های دیگر مشکل نیست، درک کردنشان مشکل است.
*در منتهای بد بیاری هم امکان یافتن خوبی هایی است که بدبختی ها را قابل تحمل می سازد.
*به مرد بگویید آزاد هستی، دری را که از دنیای خارج جدایش می کند باز کنید، بار دیگر به او می گوییم آزادی برو و او نمی رود، همانجا وسط جاده با سایر همراهانش ایستاده، می ترسند، نمی دانند کجا بروند، واقعیت اینست که زندگی در یک هزار توی منطقی، که توصیف تیمارستان است، قابل قیاس نیست با قدم بیرون گذاشتن از آن بدون مدد یک دست راهنما یا قلاده یک سگ راهنما برای ورود به هزار توی شهری آشوب زده که حافظه نیز در آن به هیچ دردی نمی خورد. چون حافظه قادر است یادآور تصاویر محله ها شود نه راه های رسیدن به آن ها.
*چرا ما کور شده ایم، نمی دانم شاید روزی بفهمیم، می خواهی عقیده ی مرا بدانی، بله بگو، فکر نمی کنم که ما کور شدیم، فکر می کنم ما کور هستیم کور اما بینا، کورهایی که می توانند ببینند اما نمی بینند...!

به گفته ی منتقدان صاحب نام بین المللی ساراماگو از تأثیرگذارترین نویسندگان زنده جهان به شمار می رود و کتاب کوری او شاهکار عالی و رمانی ماندگار توصیف شده است.
کوری/ ژوزه ساراماگو/ مترجم: مینو مشیری/ چاپ بیستم: 1394/ نشر: علم/ 366 صفحه/ 18500 تومان