معضلی نو ظهور به نام زنان معلقه!
زن معلقه، زنی است كه به هر دلیلی همسر او ترك سرپرستی كرده و نه تعریفی از زن مطلقه دارد و نه زن متاهل! در سال ها ی اخیرهم كه اتفاقی مذموم به نام هم باشی سیاه( ازدواج سفید) در میان گروه هایی از جوانان رخ داده که دامنه زنان معلقه را بیشتر كرده است و بی توجهی به رشد و تبعات آن می تواند آسیب های اجتماعی بیشتری را در جامعه به همراه داشته باشد.
شوک ناشی از ترک شریک زندگی موجب ایجاد تنش در زندگی و ابتلا به افسردگی ، اعتیاد و تن دادن به هرنوع سوءاستفاده می شود.
تشكل ها می توانند زنان معلقه را شناسایی و به شبکه حمایتی ای متشکل از دولت و مددکاران اجتماعی معرفی کنند.
ایجاد بستر فرهنگی از طریق آگاه کردن افراد جامعه است که می تواند به پیشگیری بینجامد . در میان همه آسیب های ریز و درشتی كه سال های اخیر در جامعه ایرانی با آن مواجه بودیم، آسیبی با نام «زنان معلقه» كمتر به گوش مان خورده است. آسیبی كه شاید تبعات آن را به وضوح دیده باشیم، اما كمتر اتفاق افتاده كه به عوامل آن دقت كرده باشیم و امروز گستره زیادی در جامعه پیدا كرده است. زن معلقه، زنی است كه به هر دلیلی همسر او ترك سرپرستی كرده و نه تعریفی از زن مطلقه دارد و نه زن متاهل! در سال ها ی اخیر هم كه اتفاقی مذموم به نام هم باشی سیاه در میان گروه هایی از جوانان رخ داده که دامنه زنان معلقه را بیشتر كرده است و بی توجهی به رشد و تبعات آن می تواند آسیب های اجتماعی بیشتری را در جامعه به همراه داشته باشد.
زنان معلقه، دیده شوند
اگر تا یکی دو سال پیش از جامعه شناسان خانواده و مسئولان حقوقی می پرسیدیم مهم ترین آسیبی که خانواده ایرانی را تهدید می کند چیست، به اتفاق از طلاق نام می بردند. موضوعی که به هر حال با هر کیفیتی و به هر دلیلی، به هرحال در بطن خانواده اتفاق می افتد. هرچند افزایش سن ازدواج و بی رغبتی جوانان به آن هم در مراحل بعدی قرار می گرفت اما دغدغه حفظ خانواده های تشکیل شده، از همه مهم تر بود. متاسفانه امروزه به دلیل عدم تعلق قانونی و شرعی و بعضا عرفی بین بعضی از زوجین، هیچ گونه تعهدی نیز در قبال زن و مخصوصا کودکی که در این وانفسا پا بر عرصه وجود گذاشته نیست. زنی که تن به این سبک زندگی داده نه همسر است و نه بیوه و مطلقه! در قرآن کریم سوره نساء آیه ۱۲۹ هم کلمه «معلقه» آمده و در این آیه بر معلق نکردن زنان از سوی شوهران شان تأکید شده است. زن معلقه، زنی است که هم شوهر دارد و هم ندارد. زنی که سرپرستش به هر دلیلی رفته و دیگر به خانه بازنگشته است. در این میان زن به امید بازگشت شوهرش روزها را شب و شب ها را صبح می کند و حاضر به گرفتن طلاق نیست و بار زندگی را به دوش می کشد. شاید بروز پدیده آسیب های اجتماعی امروزه تعریف دیگری هم از زنان معلقه داشته باشد. علاوه بر آن هستند دخترانی که با وعده های واهی منزل را ترک کرده و در کنار مردانی قرار گرفته و اکنون مادر شده اند.این دسته از زنان که از سوی پدر فرزندشان رها شده اند، در جامعه نیز کمتر به این قشر توجه شده است.
آسیب های در کمین زنان معلقه
زنان معلقه چون با پدیده ترک همسر روبرو شده اند، شرایط نابسامان روحی را تجربه می کنند و حتی ممکن است با شرایط اقتصادی ناگواری مواجه شوند، البته آسیب های متوجه زنان معلقه تنها محدود به آثار روانی و اقتصادی نمی شود.
احساس تنها بودن در یک جامعه شلوغ، نبود اطمینان از آینده، تامین اقتصادی، اجتماعی، روانی و احساسی از آسیب هایی است که زنان معلقه را تهدید و به تدریج زمینه انحراف آنها را فراهم می کندو به رغم اینکه زن می تواند پس از گذشت مدتی از مراجعت نکردن شوهر خود، از نظر قانونی از او جدا شود، ممکن است تن به ازدواج مجدد ندهد؛ چرا که در برخی مواقع شوهر اول بازمی گردد و موجب از هم پاشیدگی زندگی زن را فراهم می کند.
برخی از مردان به دلیل پایبند نبودن به تعهدات اخلاقی و عرفی نسبت به مقوله ازدواج، زنان خود را رها می کنند. در این شرایط زن دچار شوک شدید می شود و باید ظلم مضاعفی را تحمل کند. درواقع با رفتن شوهر، زندگی برای زن مفهوم خود را از دست می دهد.
ضرورت توجه دولت و تشكل ها
در سال های اخیر محدودیت های قانونی، مانع از حضور مستقیم بخش دولتی به عنوان بخش حمایتگر در این زمینه شده است که به دلیل وقوع جرمی محرز و غیرشرعی قابل تعمق است. بنابراین به نظر می آید سازمان های مردم نهاد و خیریه ها می توانند ابتدا این گروه از زنان را شناسایی و پس از احراز معلقه بودن شان، آن ها را به شبکه حمایتی ای متشکل از دولت و مددکاران اجتماعی معرفی کنند. علاوه بر حمایت های روان شناختی این گروه از زنان، برای فراهم شدن زمینه بازگشت آنها به جامعه، نیاز است تا وضعیت فرزندان این افراد نیز ساماندهی شود. البته توجه به این نکته هم که ساماندهی این افراد با حمایت های بی برنامه که خود منجر به آسیب رسانی و ترویج وقوع آن از حیث جرم شناسی خواهد شد بسیار حائز اهمیت است كه باید به آن توجه شود. كارشناسان معتقدند با وجود ضرورت حمایت از زنان بدسرپرست و آسیب دیده از آنجا که بیشترین خدمات به زنان بی سرپرست تعلق می گیرد، کمک نکردن به زنان بدسرپرست که دارای شرایط خاص هستند، به دلیل محدودیت های قانونی و عرفی ممکن است باعث تشویق آنان به ماندن در شرایط ناگوار آسیب (اعتیاد، فساد و ٦) به دلیل عدم استفاده از حمایت های قانونی شود. قابل كتمان نیست كه شرایط کشور از حیث میزان افراد در حوزه های آسیب های اجتماعی حاد است و همین مسئله وضعیت را در کنار سایر کشور ها غیرعادی جلوه می دهد اما در عین حال اطلاع رسانی هم موثر است، تا جایی که می تواند از میزان این نوع مشکلات بکاهد. البته سیستم هایی که به رسیدگی به آسیب های اجتماعی اختصاص دارد نیز باید گسترش یابد تا فرزندان و دخترانی که در معرض تهدید قرار دارند با ارتباط با این سیستم ها خود را از خطر ورود به آسیب برهانند. در سال ها ی اخیر، بسیاری از کودکان که به فروش می رسند، متولد شده از زنان آسیب دیده ای هستند که مادران آن ها خارج از نکاح شرعی بوده و به تبع آن فرزندان شان فاقد شناسنامه و اوراق شناسایی هستند. بنابراین برخورد با این معضل بسیار پیچیده به نظر می رسد و برای برخورد با این گونه جرم ها و آسیب ها، تحقیقات گسترده ای مورد نیاز است. در واقع شاید تنها توصیه ای که می توان ارائه کرد، ایجاد بستر فرهنگی از طریق آگاه کردن افراد جامعه است که می تواند به پیشگیری بینجامد.
منابع: ایسنا / قانون