تبیان، دستیار زندگی
این مجموعه ی نفیس و زیبا که اکنون در دست ماست و روزگار از کهنه کردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افکار و اندیشه های نوتر و روشنتر مرتباً بر ارزش آن افزوده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کتابی در اوج فصاحت و بلاغت

این مجموعه ی نفیس و زیبا که اکنون در دست ماست و روزگار از کهنه کردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افکار و اندیشه های نوتر و روشنتر مرتباً بر ارزش آن افزوده است.

محمد امیری نژاد/کارشناس حوزه - بخش نهج البلاغه تبیان

نهج البلاغه

عظمت کلام علی (علیه السلام) را باید با توجه به شخصیت بی بدیل ایشان مورد بررسی قرار داد. علی (علیه السلام) کسی است که پیامبر (صلی الله و علیه و آله) در مورد ایشان می فرماید: یَا عَلِیُّ مَا عَرَفَ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَیْرِی وَ غَیْرُكَ وَ مَا عَرَفَكَ حَقَ مَعْرِفَتِكَ غَیْرُ اللَّهِ وَ غَیْرِی. «ای یا علی، خدا را جز تو و من به حق نشناخت و و تو را جز خدا و من به حق نشناخت.» (مناقب آل أبی طالب علیهم السلام لابن شهرآشوب، ج 3، ص: 268).
با اندکی توجه انسان در می یابد که با چه گنجینه بی کرانی از نور و فضیلت رو به رو است. علی علیه السلام در تمام صفات انسانی در اوج است و منحصر به بعضی از صفات نیست. یکی از این بی کرانه ها فصاحت و بلاغت حضرت است که در قالب کلمات گهرباری از ایشان به ما رسیده که بخشی از آن در صحیفه ای به نام نهج البلاغه گردآوری شده است.

جاحظ در همان کتاب البیان جمله ی معروف حضرت را نقل می کند که «قیمَةُ کُلُّ امرءٍ مَا یُحسِنُهُ» آنگاه بیش از نیم صفحه این جمله را ستایش می کند و می گوید: «در همه ی کتاب ما اگر جز این یک جمله نبود، کافی بلکه کفایت بود. بهترین سخن آن است که کم آن، تو را از بسیارش بی نیاز کند و معنی در لفظ پنهان نشده باشد بلکه ظاهر و نمودار باشد».

هیچ کس زیباتر از خود امیرالمومنین علیه السلام نمی تواند فضیلت و برتری کلامش بر کلام دیگران را بیان کند. حضرت می فرماید: «إنّا لاُمَراءُ الكلامِ، و فینا تَنَشَّبَتْ عُروقُهُ و علَینا تَهَدَّلَتْ غُصونُهُ» و ما (خاندان رسالت) امیران سخن هستیم (سخن در فرمان ماست) و ریشه های آن در ما فرو رفته و شاخه هایش بر ما گسترده شده (هر مطلبی را می توانیم در موقع مقتضی با منتهی درجه ی فصاحت و بلاغت و جامعیت بیان کنیم). (خطبه ی 224 نهج البلاغه ی فیض الاسلام، ص 684).  
استاد مطهری در کتاب سیری در نهج البلاغه می گوید: این مجموعه ی نفیس و زیبا به نام نهج البلاغه که اکنون در دست ماست و روزگار از کهنه کردن آن ناتوان است و گذشت زمان و ظهور افکار و اندیشه های نوتر و روشنتر مرتباً بر ارزش آن افزوده است.
کلمات امیرالمومنین از قدیم ترین ایام با دو امتیاز همراه بوده است و با این دو امتیاز شناخته می شده است؛ یکی فصاحت و بلاغت و دیگر چند جانبه بودن و به اصطلاح امروز چند بُعدی بودن. هر یک از این دو امتیاز به تنهایی کافیست که به کلمات علی علیه السلام ارزش فراوان بدهد ولی توأم شدن این دو با یکدیگر، یعنی این که سخنی در مسیرها و میدان های مختلف و احیاناً متضاد رفته و در عین حال کمال فصاحت و بلاغت خود را در همه ی آنها حفظ کرده باشد، سخن علی علیه السلام را قریب به اعجاز قرار داده است.

شیوایی و رسایی سخن در نهج البلاغه به اندازه ای است که آن را فروتر از کلام خالق و فراتر از کلام مخلوق نشانده و چند بعدی بودن آن بهانه ای شده است برای مراجعه ی عالمانه ی متفکران عصرها و نسل ها به آن.
این گنجینه ی بی مانند، بیش از هزار سال است که برای مسلمانان و عرب زبانان و اهل علم و دین و ادب و معارف الهی همچون خورشیدی فروزان درخشیده و نورافشانی کرده است. این کتاب، دریای بی کران از معارف الهی است که نهایت و پایانی ندارد. (مقدمه ای بر شناخت نهج البلاغه، جعفر سبحانی، ص 34)

کلام علی علیه السلام از نگاه اندیشمندان

هیچ کس زیباتر از خود امیرالمومنین علیه السلام نمی تواند فضیلت و برتری کلامش بر کلام دیگران را بیان کند. حضرت می فرماید: «إنّا لاُمَراءُ الكلامِ، و فینا تَنَشَّبَتْ عُروقُهُ و علَینا تَهَدَّلَتْ غُصونُهُ» و ما (خاندان رسالت) امیران سخن هستیم (سخن در فرمان ماست) و ریشه های آن در ما فرو رفته و شاخه هایش بر ما گسترده شده (هر مطلبی را می توانیم در موقع مقتضی با منتهی درجه ی فصاحت و بلاغت و جامعیت بیان کنیم). (خطبه ی 224 نهج البلاغه ی فیض الاسلام، ص 684).

مرحوم شیخ محمد عبده، مفتی اسبق مصر، از افرادی است که تصادف و دوری از وطن او را با نهج البلاغه آشنا می کند و این آشنایی به شیفتگی می کشد و شیفتگی، به شرح این صحیفه ی مقدس و تبلیغ آن در میان نسل جوان عرب منجر می گردد.
وی در مقدمه ی شرح خود می گوید: «در همه ی مردم عرب زبان یک نفر نیست مگر آنکه معتقد است سخن علی (علیه السلام) بعد از قرآن و کلام نبوی شریف ترین و بلیغ ترین و پرمعنی ترین و جامع ترین سخنان است» (سیری در نهج البلاغه، ص 34)
جاحظ در کتاب البیان و التبیین آورده است «کان ابو بکر خطیباً کان عمر خطیباً و کان عثمان خطیباً و کان علیاً اخطبهم».
شیخ آقا بزرگ تهرانی در کتاب الذریعه الی تصانیف الشیعه این بیت شعر را در وصف می آورد که:
« کلام علی کلام علی      و ما قاله المرتضی مرتضی» . «سخن علی سخنی برتر است و آنچه مرتضی گفته پسندیده است» (همان، ص 39).
علی (علیه السلام) یگانه کسی است بعد از رسول خدا که مردم به حفظ و ضبط سخنانش اهتمام داشتند.
ابن ابی الحدید از عبد الحمید کاتب که در فن نویسندگی ضرب المثل است و در اوائل قرن دوم هجری می زیسته است نقل می کند که گفت: هفتاد خطبه از خطبه های علی علیه السلام را حفظ کردم و پس از آن ذهنم جوشید که جوشید.

علی (علیه السلام) کسی است که پیامبر (صلی الله و علیه و آله) در مورد ایشان می فرماید: یَا عَلِیُّ مَا عَرَفَ اللَّهَ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ غَیْرِی وَ غَیْرُكَ وَ مَا عَرَفَكَ حَقَ مَعْرِفَتِكَ غَیْرُ اللَّهِ وَ غَیْرِی. «ای یا علی، خدا را جز تو و من به حق نشناخت و و تو را جز خدا و من به حق نشناخت.»

علی الرحیم بن نباته ضرب المثل خطبای عرب است در دوره ی اسلامی. وی اعتراف می کند که سرمایه ی فکری و ذوقی خود را از علی علیه السلام گرفته است. وی به نقل ابن ابی الحدید در مقدمه ی شرح نهج البلاغه می گوید: «صد فصل از سخنان علی را حفظ کردم و به خاطر سپردم و همانها برای من گنجی پایان ناپذیر بود (سیری در نهج البلاغه، ص 29)
جاحظ در همان کتاب البیان جمله ی معروف حضرت را نقل می کند که «قیمَةُ کُلُّ امرءٍ مَا یُحسِنُهُ» آنگاه بیش از نیم صفحه این جمله را ستایش می کند و می گوید: «در همه ی کتاب ما اگر جز این یک جمله نبود، کافی بلکه کفایت بود. بهترین سخن آن است که کم آن، تو را از بسیارش بی نیاز کند و معنی در لفظ پنهان نشده باشد بلکه ظاهر و نمودار باشد».

کلام آخر

در دنیای امروز که بی عدالتی، زور و تزویر، و فتنه گری و مظلوم کشی روح و جسم انسان های آزاده و جویای حق و حقیقت را آزرده کرده است، کتابی مانند نهج البلاغه است که می تواند یکی از مَرهم های موثری باشد که التیام بخش زخم های ناشی از این ناجوانمردی هاست.


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.