تبیان، دستیار زندگی
شهربانو همیشه در انتظار چوبه دار بود تا اینکه صبح دیروز كه اولیای دم او را به احترام میلاد امام علی (ع) بخشیدند. متهم وقتی فهمید به زندگی دوباره برگشته است، اشك از چشمانش جاری شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دومین عفو از قصاص به احترام روز پدر

شهربانو همیشه در انتظار چوبه دار بود تا اینکه صبح دیروز كه اولیای دم او را به احترام میلاد امام علی (ع) بخشیدند. متهم وقتی فهمید به زندگی دوباره برگشته است، اشك از چشمانش جاری شد.

بخش اجتماعی تبیان
عفو از قصاص

شهربانو الان 40 ساله شده و شش سال از بهترین دوران زندگی اش را در زندان سپری كرده است. او صبح دیروز با دستانی دستبند زده به دادسرای جنایی منتقل شد. این زن روزهای سختی را سپری كرده و به گفته خودش این همه بدبختی و گرفتاری به خاطر اعتیادش به مواد مخدر است. شهربانو همیشه در انتظار چوبه دار بود تا اینکه صبح دیروز كه اولیای دم او را به احترام میلاد امام علی (ع) بخشیدند. متهم وقتی فهمید به زندگی دوباره برگشته است، اشك از چشمانش جاری شد.

چرا گریه می كنی؟

از خوشحالی. الان فهمیدم اولیای دم رضایت دادند و مرا بخشیدند.

مقتول را می شناختی؟

نه. آن روز به صورت اتفاقی او را دیدم.

چه شد كه دست به قتل زدی؟

وقتی طلاهایش را دیدم، وسوسه شدم و تصمیم گرفتم طلاهایش را سرقت كنم. من قصد كشتن او را نداشتم و وقتی فرار كردم فكر كردم زنده می ماند.

چقدر طلاهایش ارزش داشت كه این تصمیم را گرفتی؟

همه این بدبختی های من به خاطر اعتیادم بود. من مدتی بود كه به كراك و شیشه معتاد بودم. شوهرم هر چقدر پول برای خرجی زندگی و بچه هایم می داد، خرج اعتیادم می كردم .

به همین دلیل روز حادثه قصد داشتم با سرقت طلا ها شیشه بخرم.

چند تا فرزند داری؟

یك دختر 20 ساله دارم و یك پسر هفت ساله

چرا معتاد شدی؟

برادرم معتاد بود. او مرا تشویق كرد مواد بكشم. بعضی روزها به خانه ام می آمد و مواد می كشید تا اینكه مرا هم معتاد كرد.

شوهرت خبر داشت؟

نه. او خبر نداشت من معتاد شده ام.

وقتی متوجه شد چه عكس العملی داشت؟

شوهرم كارمند اداره دولتی بود. او وقتی فهمید سكته كرد و خانه نشین شد. اعتیاد زندگی ام را سیاه كرد.

پس از این حادثه طلاق گرفتی؟

نه الان دو فرزندم با شوهرم زندگی می كنند.

الان چه حسی داری؟

خوشحالم از اینكه دوباره می توانم با فرزندانم و شوهرم زندگی كنم.

تا الان پای چوبه دار هم رفته بودی؟

نه.

وقتی آزاد بشوی تصمیم داری چه كار كنی؟

قصد دارم اشتباهاتم را جبران كنم و زندگی ام را دوباره بسازم.

حرف آخر؟

اول اینكه من از خانواده مقتول تشكر می كنم كه به من زندگی دوباره بخشیدند و قصد دارم هر هفته برای مقتول خیرات كنم تا او هم مرا ببخشد. دوم اینكه تمام گرفتاری های من از اعتیاد بود و دوست دارم جوان ها از زندگی من عبرت بگیرند و دنبال مواد نروند.

روز ششم مردادماه سال 89 مأموران پلیس شهرستان پاكدشت از قتل زن 78 ساله ای در خانه اش با خبر شدند. پزشكی قانونی در معاینات اولیه علت مرگ را انسداد مجاری تنفسی اعلام كردند. مأموران در محل حادثه یك عدد النگوی طلای بریده شده كشف كردند كه حكایت از آن داشت عامل یا عاملان حادثه پس از سرقت النگوهای زن سالمند، وی را خفه كرده اند ، اما یكی از النگوهای مقتول را در محل حادثه جا گذاشته اند.

پس از این مأموران دست به تحقیقات میدانی زدند و دریافتند روز حادثه زنی همراه یك دختر سراسیمه از خانه مقتول خارج و با كرایه كردن خودرویی به صورت دربست از محل دور شده اند. مأموران در نهایت موفق شدند آنها را كه مادر و دختر بودند، شناسایی كنند. مأموران پلیس در بازرسی از خانه آنها شش النگوی بریده شده مقتول را كشف كردند. بنابراین مادر و دختر بازداشت و برای بازجویی به اداره پلیس منتقل شدند. شهربانو در بازجویی ها ابتدا منكر قتل مقتول شد ، اما وقتی با مدارك و دلایل روبه رو شد، اعتراف به قتل كرد.

وی گفت: من مدتی است به شیشه و كراك معتاد بودم. روز حادثه به دنبال دخترم به مدرسه رفته بودم كه در راه بازگشت مقتول را در راه دیدم. او بیمار بود و از ما خواست به او كمك كنیم تا به خانه اش برود. من و دخترم او را به خانه اش رساندیم. مقتول از ما خواست به خانه اش برویم و ما هم قبول كردیم. او با چای از ما پذیرایی كرد كه متوجه طلاهایش شدم و همان لحظه شیطان وسوسه ام كرد تا طلاهایش را سرقت كنم. وی در ادامه گفت: ابتدا دست و پایش را با طناب بستم و وقتی شروع به داد و فریاد كرد، پارچه ای داخل دهانش گذاشتم تا صدایش بیرون نرود و فكر نمی كردم فوت كند. وی در پایان گفت: دخترم در قتل زن سالمند دخالتی نداشت.

دختر شهربانو هم گفت: وقتی به خانه مقتول رفتیم مادرم پیشنهاد سرقت داد به همین دلیل من دست و پایش را نگه داشتم و مادرم پارچه ای در دهانش گذاشت. پس از این طلاهایش را با قیچی بریدیم و از خانه فرار كردیم. وی در پایان گفت: وقتی از خانه خارج شدیم، او زنده بود و فكر نمی كردیم به قتل برسد.

دو متهم پس از تحقیقات تكمیلی در شعبه 113 دادگاه كیفری محاكمه شدند. اولیای دم در جلسه دادگاه دختر نوجوان را بخشیدند ، اما برای مادرش درخواست قصاص دادند. هیئت قضایی متهم ردیف اول را به قصاص و به خاطر سرقت به شلاق محكوم كردند. متهم ردیف دوم هم به سال حبس و شلاق محكوم شد. در حالی كه پرونده پس از تأیید در شعبه 13 دیوان برای سیر مراحل اجرا به شعبه اجرای احكام دادسرای جنایی فرستاده شده بود، دختر نوجوان به حكم دادگاه پس از 19 ماه و 15 روز حبس آزاد شد و بقیه دوران محكومیتش تعلیق شد، اما شهربانو همچنان در زندان در انتظار اجرای حكم قصاص بود كه تیم صلح و سازش تلاش زیادی برای جلب رضایت انجام دادند.

سرانجام تلاش های تیم صلح و سازش و مددكاری زندان شهر ری نتیجه داد و اولیای دم صبح دیروز به دادسرای جنایی رفتند و متهم را بخشیدند.



منبع: فرهنگ نیوز
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .