تبیان، دستیار زندگی
نمایشگاه آثار ویم دلووی در موزه هنرهای معاصر تهران، یك نمایش بی عیب و نقص از تضادها و تناقض ها است؛ نمایشی كه در عین توجه به كمیت در نمایش تعداد آثار و دوره های مختلف كاری او، از كیفیت بالای آثار هنرمندی صحبت می كند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روی دیگری از هنر معاصر

درباره نمایشگاه ویم دلووی در موزه هنرهای معاصر تهران

نمایشگاه آثار ویم دلووی در موزه هنرهای معاصر تهران، یك نمایش بی عیب و نقص از تضادها و تناقض ها است؛ نمایشی كه در عین توجه به كمیت در نمایش تعداد آثار و دوره های مختلف كاری او، از كیفیت بالای آثار هنرمندی صحبت می كند كه بیش از سه دهه، از نخستین دوره آثارش یعنی كپسول های گاز تا دوره های متاخری مثل ساختارهای گوتیك یا مجموعه چمدان های او همچنان حفظ شده است.

بخش هنری تبیان
نمایشگاه ویم دلووی

این آثار از نخستین مجموعه دلووی در دهه ٨٠ میلادی تا امروز تنوعی عجیب در شكل اجرایی و بسط ایده دارند. ماده خام این آثار، از بین اشیای كاربردی انتخاب شده و با افزودن عناصر تزیینی در اجرا، روند خلق اثر هنری تكمیل می شود. ترفند دلووی در خلق این آثار سهل و ممتنع است. آثار او بر مبنای تضاد هایی شكل می گیرند كه از میان مفاهیم متعدد انتخاب و سپس با استفاده از تلفیق به شكل صورت های مختلفی از تركیبات در طول دوره های مختلف كاری او ارایه می شوند. در این روند، آشنایی زدایی از موضوع و اشیا به عنوان هدف اصلی هنرمند تعریف می شود و دلووی در هنرش با هر شی به شكلی رفتار می كند كه اصلی ترین كاركرد شی حذف شده و در ادامه با افزودن جنبه ها َی استعاری به یك اثر هنری قابل ارایه تبدیل می شود.

او در این شیوه هنری به استفاده از فرهنگ عامیانه محلی و نقوش سنتی، تزیینی و تاریخی (حتی تاریخ هنر) علاقه بیشتری نشان می دهد و از این نظر آثار او در ساختارشان نسبت به دیگر آثار مفهومی چند دهه اخیر متفاوت جلوه می كنند. اما ویم دلووی برای محدوده انتخاب هایش هیچ محدودیتی قایل نیست. در كنار این موضوع، در بخش عمده ای از آثارش در طول این سال ها ایده استفاده از آثار متقدم هنری دیده می شود. دلووی با استفاده از این استنادات تاریخی به شكلی آگاهانه اثرش را وارد یك فرآیند پیچیده ذهنی از امر بازتولید اثر هنری می كند. این آثار اگرچه خود یك بازتولید هنری به شمار می روند اما به دلیل شكل اجرا فاقد قابلیت های بازتولیدی هستند.
آثار دلووی در طول این سال ها در قالب مجموعه كار شده اند، اما به دلیل نگاه تجربی در بسط ایده و تنوع طلبی این هنرمند در شیوه اجرا هیچ وقت صورت تكرار به خود نگرفته اند. بخش عمده ای از این آثار در نگاه كلی نشان دهنده شیفتگی خاص این هنرمند به عنصر تزیین و توجه به الگوهایی هستند كه در فرهنگ های مختلف در جهت افزایش كیفیت های زیباشناسانه در معماری و ساخت اشیا استفاده می شوند. به عنوان مثال، «سیلندرهای گاز» كه با نقوش روستایی دلفت با استفاده از فرهنگ عامیانه در دهه ٨٠ میلادی خلق شده َاند، با مجموعه «كف َ مرمری» با نگاهی متفاوت به فرهنگ های عامیانه (و حتی مصرفی) در سال ٢٠٠٠ طرح ریزی و اجرا می شوند. مجموعه «تایرهای حكاكی شده» همین نگاه را نسبت به عناصر و اشیای امروزی در جوامع صنعتی در فاصله سال های ٢٠٠٠ تا ٢٠١٠ ادامه می دهد. چنین كاربرد و توجهی به عناصر تزیینی در این مجموعه آثار در نهایت با خلق مجموعه چمدان های نقش برجسته به كمال می رسد.

آثار دلووی در مجموعه اطلس هایش در سال ٢٠٠٤ تغییرات ساختاری پیدا می كنند. او در این مجموعه به سراغ نقاشی َهای با رنگ روغن می رود، اما همچنان به حذف كاركرد اولیه اشیا تاكید داشته و با این حساب نقشه هایی را ارایه می كند كه هیچ مابه ازای واقعی ندارند

دلووی در این قبیل آثارش به دو شكل متفاوت عمل می كند. ایده او در استفاده از عناصر تزیینی در ابتدا روی اشیایی پیاده می شود كه از یك فرهنگ انتخاب شده و نقش های تزیینی همان فرهنگ به آن افزوده شده است. مجموعه «كپسول های گاز» حاصل این ایده است. دلووی سال ها بعد، برای تكمیل چنین ایده ای به سراغ تلفیق می رود و در مسیر استفاده از صور تزیینی و اشیای كاربردی به تلفیق فرهنگی دست می زند و بدین شكل مجموعه «كف مرمری» را خلق می كند. در هر دو شكل، این آثار با ایجاد تناقضی مفهومی كه از موضوع، كاركرد و اجرا شكل می گیرد به یك اثر هنری قابل ارایه تبدیل می شوند. این آثار علاوه بر تاكید بر ایده اصلی، مفاهیم دیگری همچون مصرف گرایی یا استفاده از اشیای حاضر و آماده در هنر را كه در طول این سال ها به جریان هنری رایج تبدیل شده اند با خود همراه می كند.
اما استفاده و تلفیق عناصر تزیینی ایده اصلی دلووی نیست. او در مجموعه هایی مثل «بیل ها»، «تایرهای حكاكی شده» یا «چمدان ها» آثاری را خلق می كند كه در كنار حفظ نگاه و هدف اولیه این هنرمند در كاربرد فرم های تزیینی با شكستن ساختار اولیه در طول دوره های مختلف كاری او همراهند. ایده دلووی در خلق این آثار تبدیل «كاربرد» به «كاركرد» است. در نگاهی دوباره به این آثار، آنچه بی معنی جلوه می كند ارتباط مابین اشیا و تزیین آنها است. با این حساب، غیر از اینكه شكل استفاده دلووی از عناصر تزیینی در مجموعه آثارش در تناقض آشكار با كاربرد این عناصر در اصل و مبدا آنها است، این تزیینات اشیای به كار رفته را هم بلااستفاده كرده اند. مشخص ترین نمونه آثار دلووی در ارایه و تثبیت چنین ایده ای، مجموعه «تایرهای حكاكی شده» است.

این تایرها هرچند مجموعه ای دلپذیر و امروزی در كاربرد نقوش تزیینی برای خلق یك اثر هنری محسوب می شوند، اما كاركرد اصلی شان را از دست داده اند. دلووی در ادامه كار روی این مجموعه به این هم بسنده نمی كند. او این تایرها را با ترفند همیشگی اش به اشیایی بدون كاركرد تبدیل می كند، اما با استفاده از تخریب، تلفیق و بازسازی مفاهیم ذهنی، صورت دیگری از آثارش را با كاركردهای نمادین و استعاری ارایه می كند. با این حساب، دلووی برای تایرهای «دانلوپ گیومكس» ایده ای مكمل را بسط می دهد. دلووی در این آثار همچنان كاربرد و كاركرد شی را نقض می كند، اما به گونه ای متفاوت (این آثار هیچ تزیینی ندارند) چرخ َهایی می َسازد كه اساسا كاركرد ابتدایی آنها قابل تصور نیست.

نتیجه چنین فرآیندی ثبت صورت متفاوتی از خلق یك اثر هنری در پرونده هنری دلووی است؛ اثری كه ماهیت هنری اش را از مجموع مفاهیم غیرقابل انكار و قراردادی گرفته و در روند «كاربرد» به «كاركرد» به یك نمونه هنری قابل نمایش تبدیل شده است. این آثار از آن جهت در نظر مخاطب به عنوان یك اثر هنری قابل پذیرش هستند كه فارغ از نگاه و تشخیص هنرمند در ارایه آنها تحت عنوان هنر، خصوصیات و مفاهیم امروزی یك اثر هنری را در تك تك اجزای خود دارند.
اگرچه نمایشگاه مجموعه آثار ویم دلووی در موزه هنرهای معاصر تهران بدون نمایش نمونه هایی از شناخته شده ترین آثار این هنرمند، یعنی مجموعه «خوك های تتوشده» یا نمایش «كلوآكا»ی او (در حال كار) ترتیب یافته، اما در عوض امكان تجربه یكی دیگر از معروف ترین مجموعه های این هنرمند را فراهم كرده است. در این نمایشگاه تعداد قابل توجهی از «ساختارهای گوتیك» دلووی كه در طول یك دهه گذشته و با شیوه حكاكی لیزری روی فولاد ساخته شده اند به نمایش درآمده است. ایده دلووی در این آثار استفاده از فرم َهای گوتیك در جهت خلق اثری متفاوت است.

نمایشگاه ویم دلووی

این هنرمند در ساختارهای گوتیك، تزیینات سنتی هنر را در دوره گوتیك انتخاب می كند و شیوه های معمارانه این دوره را كه مولفه اصلی آن برج های نوك تیز و پر از تزیین است در ساخت مفاهیم، معادل ها و ماشین های امروزی به كار می برد. او در این آثارش اگرچه نگاهی شوخ طبعانه به تحسین و شكوه این نوع معماری و ماهیت والای هنر كلیسایی دارد، اما در نهایت اثری امروزی را رقم می زند كه نتیجه آن در نگاه مخاطب چیزی جز تحسین و تایید این شكوهمندی اولیه نیست. او در ادامه خلق آثارش كه با استفاده از تزیینات سنتی شكل گرفته به سراغ «قلم زنی» می رود و مجموعه «چمدان ها» یا «مازراتی حكاكی شده» را خلق می كند. دلووی در این آثار همچنان بر ایده ابتدایی خودش در استفاده از عناصر تزیینی وفادار است و كاركردهای اولیه اشیا را نفی می كند، اما ترجیح داده تا با اضافه كردن مفاهیم مكمل، بار تناقضات معنایی اثرش را بیشتر كند. در این مجموعه، فرم َهای تزیینی هم مثل اشیا دچار از كارافتادگی شده و مخاطب به جای مواجهه با اشیایی معمولی و تزیین شده، با اشیایی روبه روست كه اغراق در تزیین آنها را به مرز نابودی كشانده است.
آثار دلووی در مجموعه اطلس هایش در سال ٢٠٠٤ تغییرات ساختاری پیدا می كنند. او در این مجموعه به سراغ نقاشی َهای با رنگ روغن می رود، اما همچنان به حذف كاركرد اولیه اشیا تاكید داشته و با این حساب نقشه هایی را ارایه می كند كه هیچ مابه ازای واقعی ندارند. در این آثار آنچه اساسا معنا ندارد كاركرد شی ای به نام نقشه است؛ با این تفاوت كه هنرمند در این آثار از شوخ طبعی اش برای نقض هویت های قراردادی بهره می برد.

او ایده نقض هویت را در دو مجموعه دیگرش یعنی «حلزونی ها» و «بدن های تاب خورده» ادامه می دهد. دلووی در این آثار رویكرد مفهومی خود را نیز تغییر می دهد و با ایده ای شبیه به مجموعه تایرهای درهم تنیده آثار متفاوت دیگری خلق می كند. در این آثار از پیوند عناصر تزیینی با اشیای معمولی خبری نیست، اما در عوض دلووی با استفاده از طراحی سه بعدی، مجسمه هایی پیچ خورده را ارایه می كند و در ادامه با خلق مجموعه مسیح، ایده حذف كاركرد های اولیه اشیا در آثارش را به كمال می رساند.
توجه به چند مجموعه اخیر دلووی تعریف دیگری از دغدغه اصلی این هنرمند در خلق مجموعه های متنوع و پرتزیین آثارش در طول این سال ها به دست می دهد. او به عنوان یك هنرمند معاصر ترجیح داده تا قواعد و ساختارهای مرسوم در دنیای معاصرش را نقض و بدین شكل آثار معاصری را خلق كند كه در مرزی میان تشابه و تمایز، با نفی امكان وجود هر كاركردی در خود، كاربردی جدید مثل نمایش به عنوان یك اثر هنری یافته اند. دلووی اما در این میان از هر هنرمند دیگری سختگیرتر است و از هیچ تلاشی برای افزودن جلوه های ویژه بصری برای ارایه چنین اثری كوتاهی نمی كند.


منبع: روزنامه اعتماد / علی مطلب زاده