تبیان، دستیار زندگی
اصل اسلیمی یکی از اصول اساسی نقاشی ایران است.در مقاله پیش رو، به جایگاه و نقش اسلیمی در نقاشی و نگارگری ایران پرداخته شده است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اصل اسلیمی در نگارگری ایران

اصل اسلیمی یکی از اصول اساسی نقاشی ایران است.در مقاله پیش رو، به جایگاه و نقش اسلیمی در نقاشی و نگارگری ایران پرداخته شده است

سمیه فروغی بخش هنری تبیان
هنری

نگارگری ایران شامل تصویر و تجلید می شود، قرآن های مذهّبی مربوط به بعد از سده ی پنجم هجری دارای شمسه و ترنج هستند و در داخل این شمسه و ترنج ها سرشار از نقوش اسلیمی است. نقوش ترنج و شمسه و "اسلیمی" در تذهیب قرآن از جایگاه ویژه ای برخوردار بودند زیرا هر یک معانی و مفاهیم خاصی داشت.

«درخت در تذهیب «قرآن»، نمادی از رمز و راز نا متناهی در متناهی و نماد صعود در رجعت به مبدا بود . آن چه از جمیع جهات به درخت شبیه بود ، اسلیمی بود که درون شمسه و ترنج و سایر آرایه های حاشیه ی صفحه را آکنده می کرد و غالبا مشرف بر صفحه هم بود . اسلیمی فی النفسه به جهتی اشاره نداشت و می توانست تصویر روشنی از گرایش های گوناگون به جهات مختلف باشد . اسلیمی به دلیل پیچیدگی و در هم تافتگی ، تبدیل به موجودی پر رمز و راز و مافوق مادی شد . درخت موجودی زنده است و وقتی که در زمینه ی تذهیب قرار می گیرد ، موجبات تکثیر تاثیر حروف و خطوط را فراهم می سازد . تذهیب «قرآن»، اسلیمی تصویر ضرباهنگی است که با تکرار مدام یک نقش مایه (خصوصا ترنج کوچک)در فواصل منظمی ، آهنگ موزون«قرآن»را به ذهن متبادر می کند.»1

در قسمت های مختلف یکی از مرقّع ها ی خط و نقاشی، نقوش اسلیمی و ختایی و ابر وگل های فرنگی که در هم پیچیده شده وجود دارند که زیبایی خاصی را به فضای این سر لوح افزوده اند. این مرقع خط و نقاشی بایسنقر میرزا الگویی برای یادگیری اصول هفتگانه ی نقاشی ایران بود ، یعنی هنرآموزان دوران بایسنقر میرزا در ابتدا باید به یادگیری نقوش این مرقّع می پرداختند

اسلیمی ازسده ی هفتم هجری به بعد با سایر عناصر تزئینی ترکیب می شود و به طور کلی بیشتر برای ایجاد هماهنگی و همکاری با نقوش دیگر ترکیب می شد و زیبایی کتاب را دوچندان می کرد. اشکال هندسی که مانند قطعات تار عنکبوت هستند جایگاه خاصی در سر لوح های قرآن ها یا نسخه های خطی دارند ؛ شکلهای مثلث یا مربع یا مستطیل هم مانند قابی دور اسلیمی ها قرار می گیرد وگاهی درون اسلیمی ها تکثیر می شوند . در "مکتب شیراز" تذهیب دارای تحولات چشمگیری شد ؛ هنرمندان مکتب شیراز در تزئین نسخه ها ی خود از اصول هفتگانه ی نقاشی استفاده می کردند . همانند «گلچین» اسکندر سلطان که مربوط به قرن نهم هجری است . در این (گلچین) انواع "اصول هفتگانه ی تزئینی هنر ایران" را مشاهده می کنیم لازم به ذکر است که در آن بیشترین استفاده از اصل اسلیمی قابل ملاحظه است .
پس از آن در دوره ی تیموریان گردآوری مرقّعات مرسوم شد و جای گلچین سازی که قبل از آن مرسوم بود را گرفت .سه مرقّع (سر لوح) از دوران بایسنقر میرزا باقی مانده که یکی از آنها مرقّع خطی است و دو مرقّع دیگر خط و نقاشی هستند . در قسمت های مختلف یکی از مرقّع ها ی خط و نقاشی، نقوش اسلیمی و ختایی و ابر وگل های فرنگی که در هم پیچیده شده وجود دارند که زیبایی خاصی را به فضای این سر لوح افزوده اند. این مرقع خط و نقاشی بایسنقر میرزا الگویی برای یادگیری اصول هفتگانه ی نقاشی ایران بود ، یعنی هنرآموزان دوران بایسنقر میرزا در ابتدا باید به یادگیری نقوش این مرقّع می پرداختند . به طور مثال در یکی از طراحی ها چهار نوع اسلیمی در شکلهای گوناگون وجود دارد .که خود نوعی آموزش جامع برای هنرجویان آن دوران بود.

هنری

در دوران تیموری هنرمندان توانستند زیباترین اسلیمی را در نگاره ها و تذهیب ها و تجلید ها اجرا کنند . در این دوران به طور کلی اصول هفتگانه نقاشی ایران بخصوص اسلیمی تحولات بسیاری داشتند، مثلا نقوش، ظرافت بسیاری نسبت به دوره ایلخانی پیدا کردند ، پیچیدگی نقوش بیشتر شد، تذهیب این نقوش در ترکیب بندی ها درخشان تر شد همچنین این نقوش به مرقّع های نسخه ها و جلد ها در نگاره ها هم راه پیدا کرد . طرح اسلیمی در مکتب ترکمان در اوج جذابیت ادامه یافت و پس از آن به دلیل آمیختگی سلطنت صفوی با مذهب، نقش اسلیمی از جایگاه ویژه ای برخوردار شد . منابع دوره ی صفوی ، اسلیمی به عنوان یکی از اصول نقاشی ایران مطرح شد .

1- آژند، یعقوب، هفت اصل تزئینی هنر ایران، نشر پیکره، (1393) ، ص(82)