تبیان، دستیار زندگی
شجاعت عجیبی داشت؛ کافی بود بداند در گوشه ای از خط نیاز به ابتکار یا ریسک است اولین کسی که حاضر می شد وظیفه هدایت نیروها را بر عهده گرفته و وارد عمل شود، شهید حمید ایرانمنش بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شهادت در آخرین روز فروردین

شجاعت عجیبی داشت؛ کافی بود بداند در گوشه ای از خط نیاز به ابتکار یا ریسک است اولین کسی که حاضر می شد وظیفه هدایت نیروها را بر عهده گرفته و وارد عمل شود، شهید حمید ایرانمنش بود.

فرآوری: سامیه امینی- بخش فرهنگ پایداری تبیان
شهید حمید ایراننمنش

حمید در سال ۱۳۳۴ در کرمان به دنیا آمد. مادر او به دلیل تألمات روحی قادر به نگهداری از او نبود. از این رو حمید را به دایه سپردند و او دوران کودکی را به دور از خانه سپری کرد. یازده سال پس از تولد، با بهبودی مادر به آغوش گرم خانواده بازگشت. تحصیلاتش را تا اواسط دوره دبیرستان ادامه داد اما گرمای این کانون با فوت پدر و مادر به سردی گرایید. دل غمدیده حمید در آغوش جلسات مذهبی گرما یافت و مطالعه کتب روشنگر، از او جوانی آگاه ساخت. همین بلوغ فکری او را به میادین مبارزه علیه ظلم و ستم پهلوی کشاند.
زمانی که طنین فریادهای الله اکبر در آسمان ایران پیچید، حمید دیگر احساس تنهایی نمی کرد. پس از پیروزی انقلاب، سپاه خانه اصلی او شد و برای مقابله با ضد انقلاب به کردستان شتافت و پس از آن به جبهه های نبرد در مقابل دشمن بعثی شتافت. حمید در عملیات های "ثامن الائمه"، "طریق القدس"، "فتح المبین"، "بیت المقدس" شرکت کرد. پس از سال ها جهاد در سن ۲۷ سالگی در سال ۱۳۶۱ در عملیات بیت المقدس در حالی که بیش از بیست گلوله بر بدن او نشست به شهادت رسید و خاک خرمشهر از خون او رنگین شد. در حالی که یاد و نام حمید ایرانمنش فرمانده گردان پیاده لشکر ۴۱ ثارالله هرگز از ذهن ها زدوده نشد.
از سردار شهید ایرانمنش دو دختر به یادگار ماند. مزار پاک ایشان هم اکنون فضای گلزار شهدای کرمان را عطرآگین نموده است. راهش پر رهرو باد.

پس از سال ها جهاد در سن ۲۷ سالگی در سال ۱۳۶۱ در عملیات بیت المقدس در حالی که بیش از بیست گلوله بر بدن او نشست به شهادت رسید و خاک خرمشهر از خون او رنگین شد

در خاطره ای از سردار سلیکانی درباره شهید ایراننمنش می خوانیم:
با حمید چریک در عملیات هایی چون طریق القدس و فتح المبین بودیم، خیلی فرز بود و در شرایطی که آتش سنگین عراقی ها روی خط ما بود وی با گردانش به نزدیک خط عراقی ها رفته و تمام خط شان را با استفاده از نارنجک از کار انداخته بود.

شجاعت عجیبی داشت کافی بود بداند در گوشه ای از خط نیاز به ابتکار یا ریسک است اولین کسی که حاضر می شد وظیفه هدایت نیروها را بر عهده گرفته و وارد عمل شود، حمید ایرانمنش بود.

درباره سردار شهید حمید ایرانمنش سخن زیاد است اما از قول همسر وی فاطمه حسنی سعدی نیز در این کتاب آمده است: «حمید بسیار ساده زیست بود عروسی را با شام ساده نان و پنیر و سبزی برگزار کرد اعتقاد داشت باید برخی سنت های غلط نظیر عروسی با شام مفصل را نادیده گرفت، حمید بسیار مهربان و خوش برخورد بود به گونه ای که در مراسم تشییع جنازه وی جمعیت زیادی از کرمانی ها حاضر شده و برای تسلیت به نزد ما آمده و از ویژگی های وی که ما در زندگی اش ندیده بودیم می گفتند، وی در 2 عملیات قبل از بیت المقدس به حدی صدمه دید که احتمال آسیب دیدگی ناشی از ترکش هایی که در بدن داشت  زیاد بود ولی با همان حال اعتقاد داشت باید برود جبهه و به رزمندگان اسلام کمک کند، بعد از عملیات بیت المقدس خبر شهادتش را به ما دادند.»

سردار حاج قاسم سلیمانی درباره شجاعت حمید چریک می افزاید: نزدیک عید نوروز بود که عملیات داشتیم شب با حمید و دو نفر دیگر برای شناسایی رفته بودیم حمید داوطلب شد تا برای شناسایی خط نزدیک رودخانه برود مطمئن بودیم عراقی ها وی را می بینند اما وی با نرمی خاصی حرکت کرد و در آرامش کامل خط عراقی ها را دید زد و برگشت در همین حین یکی از سربازان عراقی دوان دوان خود را به فرمانده اش رسانید تا حمید چریک را نشان دهد اما حمید به سرعتی باور نکردنی خود را به بالای تپه رسانید و کسی وی را ندید.»


منابع: سایت رشد، خبرگزاری تسننیم