تبیان، دستیار زندگی
دستم به دامان کسی که بین کوچه دستش جدا از دامن مولا نمیشد
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نبض جهان

محسن حنیفی - بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
حضرت زهرا سلام الله علیها

دستم به دامان کسی که بین کوچهدستش جدا از دامن مولا نمیشد
جان علی مرتضی در مشت او بوداو را زدند و باز مشتش وا نمیشد
او آیه ی تطهیر بود و، دست ناپاکدلخوش از اینکه زد به رویش رنگ نیلی
یک سنگریزه پیش اقیانوس هیچ است
   هرچند قطعا درد دارد جای سیلی
او را زدند و نبض عالم تند میزد
نظم جهان با نبض او در ارتباط است
قنفذ خراج خویش را در کوچه پرداختبا ضربه اش دیگر معاف از مالیات است
پیراهن پیغمبرش را برسر انداختبا ناله هایش کوچه ها را زیر و رو کرد
هرچند بر رویش،خسوفی سرخ داردمهتاب ابر تیره را بی آبرو کرد
آیینه بود و با ترکهای وجودشدر چهره اش تصویر نور مرتضی بود
بی اعتنا بر زخمهای پیکرخویشاو بیشتر فکر غرور مرتضی بود
یک مو نشد کم از سر مولای عالممولای ما را او به خانه باز گرداند
میخواست تا پیش علی باشد همیشهاما ورق را تازیانه بازگرداند...



 
  
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.