تبیان، دستیار زندگی
در فرمایشات نبیّ گرامی اسلام صلی الله علیه و آله سخن از مرگ جاهلی (میتة جاهلیّة) به میان آمده است و اینکه بعضی از مردم به مرگ جاهلی از دنیا می روند. آیا می دانید مرگ جاهلی یعنی چه؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زهرا سلام الله علیها و معمای مرگ جاهلی و خلافت نامشروع

در فرمایشات نبیّ گرامی اسلام صلی الله علیه و آله سخن از مرگ جاهلی (میتة جاهلیّة) به میان آمده است و اینکه بعضی از مردم به مرگ جاهلی از دنیا می روند. آیا می دانید مرگ جاهلی یعنی چه؟

حجة الاسلام محمدحسن بشیری - بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
مرگ جاهلیت

کلمۀ جاهلیّت (1) که مصدر صِناعی می باشد، وصف گروهی است که به خدا و رسولش و احکام دین معرفت ندارند (2)، مرگ جاهلی ترکیب توصیفی است که نوع مرگ را بیان می کند. مرگ جاهلی چگونه محقّق می شود؟ مرگ که عصار زندگی می باشد، جاهلی بودنِ آن، نشان جاهلی بودنِ زندگی خواهد بود.
از نمونه های مرگ جاهلی، یکی مرگ بدونِ امام است: «مَن ماتَ بِغَیرِ إمامٍ ماتَ میتةً جاهلیّةً (3)» این مطلب با عبارات گوناگون در منابع حدیثی معتبر شیعه و سنّی نقل شده است. به نظر پیروان مکتب امامیّه، مطلب تمام است و دربارۀ پیروان مکتب خلفا باید گفت، موضوع آنقدر مهمّ بوده که در کتب کلامی (اعتقادی) ایشان هم مطرح شده است. (4)

کتاب «المواقف» و شرح آن (5) از مهمّترین متون کلامی اهل سنّت به شمار می رود. در این کتاب برای وجوب سَمعیِ (نقلی) امامت به دو دلیل تمسّک شده است:

در هر زمانی باید امامی وجود داشته باشد که متولّی امور دین و دنیا باشد و هم مسلمانان باید امامت او را بپذیرند در غیر این صورت زندگی ایشان، جاهلی می باشد و اگر به همین صورت دنیا را ترک کنند، مرگ ایشان هم جاهلی خواهد بود

دلیل اوّل آن، اجماع (اتّفاق) مسلمانان صدر اسلام بر امتناع گذر زمان بعد از رحلت رسول خدا صلّی الله علیه و آله، بدون امام است تا آنجا که خلیفۀ اوّل در خطبۀ خود (هنگام رحلت نبیّ گرامی اسلام صلّی الله علیه و آله) گفت: "بدانید محمّد (صلّی الله علیه و آله) از دنیا رفت و ناگزیر باید کسی باشد که به امور دین اقدام کند."

همه حرف او را قبول کردند و مهمّترین کار مربوط به رسول خدا صلّی الله علیه و آله یعنی تجهیز (مقدّمات خاکسپاری) ایشان را رها کردند. (6) این در حالی است که وقتی مهاجر و انصار در سقیفه، مشغول تعیین "امام" بودند، امام علی علیه السّلام به همراه خانوادۀ خود و تعداد اندکی از صحابه رسول خدا صلّی الله علیه و آله، مشغول تجهیز آن حضرت بودند.
نتیجه اینکه در هر زمانی باید امامی وجود داشته باشد که متولّی امور دین و دنیا باشد و هم مسلمانان باید امامت او را بپذیرند در غیر این صورت زندگی ایشان، جاهلی می باشد و اگر به همین صورت دنیا را ترک کنند، مرگ ایشان هم جاهلی خواهد بود.
اکنون به این گزارش تاریخی توجّه کنید:

فاطمه علیها السّلام دختر رسول خدا صلّی الله علیه و آله بعد از رحلت پیامبر صلّی الله علیه و آله نزد خلیفه اول آمد و سهم الإرث خود را از اموال رسول الله صلّی الله علیه و آله که خدا در اختیار ایشان قرار داده بود، طلب کرد.خلیفه در پاسخ دختر پیامبر صلّی الله علیه و آله چنین گفت: "رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمود: از پیامبران چیزی به عنوان ارث، باقی نمی ماند! آن اموالی که از پیامبران باقی می ماند، صدقه می باشند (یعنی مال شخصی نمی باشد)." پس فاطمه بنت رسول الله صلّی الله علیه و آله ناراحت شد و با او قهر کرد و این قهر تا زمان رحلت (شهادت) ایشان ادامه داشت. (7)
آنچه ملاحظه کردید به لحاظ سندی به نظر اهل سنّت تمام است زیرا در کتاب صحیح بخاری که أصحّ کتب نزد ایشان است، وجود دارد. (8) در این گزارش دو بخش به چشم می خورد: یکی نقل خلیفه اول از رسول خدا صلّی الله علیه و آله دربارۀ ارث پیامبران و دیگری قهر فاطمه زهراء علیها السّلام با خلیفه اول.
در این فرصت به بخش دوم می پردازیم: (9) به اعتقاد پیروان مکتب خلفا، امامِ بعد از رسول خدا صلّی الله علیه و آله أبوبکر است؛ فاطمۀ زهراء علیها السّلام با "امام در زمان خودش" قهر کرد و در همین حالت از دنیا رفت یعنی بدون امام! حال سؤال ما این است آیا اهل سنّت ملتزم به این سخن می شوند؟
دو فرض وجود دارد: یا اینکه فاطمۀ زهراء علیها السّلام به دلیل قهر با امام زمان خود به مرگ جاهلی از دنیا رفته است و یا اساساً امامت آن امام، شرعی نبوده است!

پی نوشت:
1. واژ جاهلیّت 4 بار در قرآن کریم آمده است.
2. مجلسی، محمّد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، دارالکتب الاسلامیّة، 1404ق، چاپ دوم، ج 4، ص190
3. احمد بن حنبل، المسند، دار صادر، ج4، ص96
4. توجّه به این نکته لازم است که صِرف وجود روایت در متون روایی، دلیل اعتقاد داشتن به مضمون روایت نمی شود امّا طرح موضوع در کتب کلامی نشان صحّت مضمون روایت می باشد.
5. متن "المواقف" از جناب عضدالدین ایجی و شرح آن از جناب میر سیّدشریف جرجانی می باشد.
6. الإیجی، عضدالدین عبدالرحمن بن احمد، المواقف، دار الجیل، الطّبعة الأولی، 1417 ق، ج3، ص 575؛ همین مطلب در کتاب شرح "المقاصد" سعدالدین تفتازانی که از متکلّمان أشعری مذهب می باشد نیز آمده است، ج5 ص235
7. بخاری، محمّد بن اسماعیل، صحیح البخاری، دار الفکر، 1401ق، ج4، ص42
8. البته این واقعه، در منابع مکتب اهل بیت علیهم السّلام نیز گزارش شده است امّا چون در مقام احتجاج و إلزام هستیم، تنها از منابع مکتب خلفا استفاده کرده ایم.
9. برای مطالع بخش اوّل این گزارش تاریخی، می توانید به کتاب ارزشمند "النّصّ و الإجتهاد" علامه سیّد عبدالحسین شرف الدّین مراجعه کنید. این کتاب به زبان فارسی با نام "اجتهاد در مقابل نصّ" ترجمه شده است.


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.