تبیان، دستیار زندگی
فتنه های هر زمانه
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فتنه های هر زمانه

فتنه



به گزارش تبیان یکی از ابعاد وجود آدمی حب ذات است. حب ذات یعنی انسان خودش ، فرزندش، طرز فکرش وهر چه متعلق به اوست، را دوست داشته باشد، اما یکزمان انسان از این حب ذات در جهت منافع شخصی استفاده نموده و کاری به حق و ناحقش ندارد، اینجاست که متعلقات انسان بقول قرآن برای آدم فتنه خواهد بود و در آن جهان از آنها بازخواست شده و گرفتار خواهد شد.

اموال و اولاد، فتنه و آزمایش
خداوند در قرآن، نسبت به گرایش به مال و فرزند چنین میفرماید: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظیمٌ؛[انفال/۲۸]و بدانید اموال و اولاد شما، وسیله آزمایش است؛ و (براى كسانى كه از عهده امتحان برآیند،) پاداش عظیمى نزد خداست».
بدون شک داشن اموال و اولاد، می تواند سبب پیشرفت انسان گردد و انسان را به آینده امیدوار سازد، اما همین اموال و اولاد، گاهی هزینه هایی روی دست انسان می گدارند و مسیر زندگی او را تغییر می دهند. چنانکه در جنگ جمل، اگر تحریکات فرزند زبیر نبود؛ زبیر با سپاهش وارد جنگ با سپاه امیر المومنین علی (علیه السلام) نمی شد. تواریخ می نویسند: علی‌ (علیه‌السلام‌) از نزدیک‌ با طلحه‌ و زبیر سخن‌ گفت‌ و به‌ زبیر، که‌ او را نصیحت‌پذیرتر می‌دانست‌، حدیثی‌ از پیغمبر را یادآوری‌ کرد و زبیر تأیید کرد و گفت‌ اگر این‌ را به‌ یاد داشتم‌، به‌ این‌ راه‌ نمی‌آمدم‌، به‌ خدا هرگز با تو نمی‌جنگم‌. آنگاه‌ به‌ عایشه‌ گفت‌ که‌ می‌خواهد جنگ‌ را ترک‌ کند، اما عبداللّه بن‌ زبیر به‌ پدر گفت‌، که‌ این‌ دو لشکر را باهم‌ روبه‌رو کرده‌ای‌ و حال‌ که‌ به‌ روی‌ یکدیگر شمشیر کشیده‌اند، می‌خواهی‌ آنان‌ را رها کنی‌؟ تو پرچم‌های‌ پسر ابی‌طالب‌ را دیده‌ای‌ که‌ به‌ دست‌ جوانان‌ دلیر است‌ و بیمناک‌ شده‌ای‌. زبیر نیز، به‌ اصرار عبداللّه‌، کفاره‌ قسم‌ خود را با آزاد کردن‌ بنده‌ای‌ داد. [۱]

همانگونه که فرزندان نباید درمعصیت خدا، اطاعت پدر و مادر نمایند؛ والدین هم نباید در مسیر معصیت و گناه؛ عمل فرزندان را تایید و آنها را تشویق و حمایت نمایند. علاقه به فرزند گر چه در نهاد هر انسانی هست (حب ذات)،  ولی باید مواظب خط قرمزها هم بود. «قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشیرَتُكُمْ‏ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَیْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ فی‏ سَبیلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفاسِقینَ؛[توبه/۲۴]بگو: اگر پدرانتان و فرزندانتان و برادرانتان و همسرانتان و خویشانتان و اموالى كه فراهم آورده ‏اید و تجارتى كه از بى‏رونقى و كسادى‏اش مى‏ترسید و خانه‏ هایى كه به آنها دل خوش كرده ‏اید، نزد شما از خدا و پیامبرش و جهاد در راهش محبوب‏ترند، پس منتظر بمانید تا خدا فرمان عذابش را بیاورد؛ و خدا گروه فاسقان را هدایت نمى‏كند».

پیام آیه این است که متعلقات شما (فرزندان، عشیره و فامیل و اموالتان) شما را از یاد خدا باز ندارند، در غیر این صورت وارد فتنه ی بزرگی شده اید که برای شما هزینه بردار است.
البته چنانکه دربالا هم گفته شد؛ حب فرزند بسیار قوی است و حتی کسی مثل حضرت نوح (علی نبینا و آله و علیه السلام) هم تذکر الهی لازم دارد تا از قتنه به سلامت عبور کند (گرفتار ترک اولی و ... نشود). «قالَ یا نُوحُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ‏ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَیْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ؛[هود/۴۶]فرمود: «اى نوح! او از اهل تو نیست! او عمل غیر صالحى است [فرد ناشایسته‏ اى است‏]! پس، آنچه را از آن آگاه نیستى، از من مخواه».
در جنگ جمل، حضرت علی (علیه السلام) طلحه و زبیر را نصیحت نمود و چیزی را که علم نداشتند از آن حضرت شنیدند، ولی چه فایده که طلحه گوش نداد و زبیر اگر چه می خواست از جنگ کنار بکشد ولی چون تحت تاثیر فتنه ی حب فرزند (به صورت افراطی  و غیر شرعی) نتوانست خود را از مهلکه نجات دهد.

قارون، گرفتار فتنه ی حب مال
قارون کسی بود که گرفتار حب اموال شده بود و از پرداخت انفاق به دیگران امتناع می کرد، در نتیجه با خانه اش در زمین فرو رفت و عاقبت تلخی را پیدا نمود. «وَ أَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْاْ مَكاَنَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْكَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ لَوْ لَا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَیْكَأَنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْكَافِرُونَ؛[قصص/۸۲]و بامدادان، آنانكه دیروز مقام و جایگاه او را آرزو داشتند [چنان حالى شدند كه‏] مى‏گفتند: وه! گویى خدا رزق را براى هر كس از بندگانش بخواهد وسعت مى‏دهد، و [براى هر كه بخواهد] تنگ مى‏گیرد، اگر خدا بر ما منت نگذاشته بود، ما را نیز در زمین فرو برده بود، وه، گویى كافران رستگار نمى‏شوند». [۲]
البته داشتن اموال و ثروتمندی به خودی خود چیز بدی نیست، ولی آنچه در این بین باید مورد توجه قرار گیرد؛ استفاده درست از اموال در جهت رضای خدا است، چنانکه ثروت خدیجه ی کبری (سلام الله علیها) در خدمت پیشرفت اسلام قرار گرفت. انسان باید متوجه باشد که این دنیا و هر چه در آن است، اموری اعتباریست و همه روزی باید در محضر خدا جوابگوی کارهایمان باشیم.

حال و حکایت کسانی که حب اموال و اولاد، آنها را از یاد خدا باز می دارد و در فتنه ها داخل می گردند؛ همان است که قرآن می فرماید: « لَنْ تُغْنِیَ‏ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللَّهِ شَیْئاً أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ؛[مجادله/۱۷]هرگز اموال و اولادشان چیزى از عذاب خدا را از آنان دفع نمى‏كند، آنان اهل آتش‏اند و در آن جاودانه‏ اند».

البته گرفتار نشدن در فتنه ی اموال و اولاد، نیاز به تهذیب نفس و اعتماد به خدا و معامله با او دارد و به این راحتی نیست.، مخصوصا در این دوره که دوره ی آخر الزمان است.
خدا همه را یاری فرماید

نتیجه گیری
حب اموال و اولاد، از منظر قرآن، فتنه و آزمایش است . همین حب (حب فرزند) زبیر را ــ که می رفت از جنگ کناره گیرد و عاقبت خوبی پیدا کند ــ گرفتار نمود. قارون زمان حضرت موسی (علیه السلام) هم گرفتار فتنه ی اموال شد و عاقبت تلخی را برای خود رقم زد.
حب اموال و اولاد چیز بدی نیست و باید این دو حب را در مسیر رضای خدا قرار داد.

پی نوشتها
[۱] احمد بن‌ یحیی‌ بلاذری‌، انساب‌ الاشراف‌، ج‌۲، ص۱۸۱ـ۱۸۲، چاپ‌ محمود فردوس‌ العظم‌، دمشق‌ ۱۹۹۶ـ۲۰۰۰.
[۲] ترجمه انصاریان، ص۳۹۵
تولیدی
حب اموال و اولاد


رهپویان قرآن

این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .