تبیان، دستیار زندگی
به تو نامه می نویسم، نشان خانه ات را نمی دانم....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نامه ای به امامم

نامه ای به امامم

به تو نامه می نویسم، نشان خانه ات را نمی دانم. اما به حتم نشان خانه ات شهر بهشت، خیابان دل های منتظر، کوچه دلتنگی، پلاک کبوترهای بی تاب است ...

نامه ام را در پاکتی پر از گلبرگ های نسترن، گلبرگ های یاس، گلبرگ های محمدی و گلبرگ های نرگس می گذارم تا اندازه ذره ای عطر تو را داشته باشد.

کاش می توانستم عطر خوشبوترین گل های عالم را نثارت کنم، با اینکه می دانم تمام نسترن ها، تمام یاس ها، تمام محمدی ها، تمام نرگس ها در برابر عطر وجودت سر تعظیم فرود می آورند.

نامه ام را داخل پاکت می گذارم؛ کاغذش سفید است و پر از حرف های ناگفتنی است.

حرف هایی که هیچ گاه بر زبان نیاوردم. حرف هایی که هر لحظه و هر روز در اندیشه ام مرورشان می کردم.

می دانم نامه ام را خواهی خواند و حرف های ناگفتنی ام را خوب می فهمی.

می دانم نامه ام را خواهی خواند و دلتنگی اندیشه ام را تسکین خواهی داد.

koodak@tebyan.com

نویسنده: مریم عرفانیان

تهیه: مینو خرازی

تنظیم: فهیمه امرالله

شبکه کودک و نوجوان تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.