درباره سریال های انتخاباتی
انتخابات به روایت نمایش
الان تقریبا بیش از 2 دهه است که از شکل گیری و ظهور ساختار و شمایلی از مجموعه سازی های نمایشی تلویزیون به اسم سریال های مناسبتی می گذرد.
سریال هایی که در ساحت مذهبی به دو فصل عمده ماه مبارک رمضان و ماه محرم و در بخش ملی به سریال های نوروزی تقسیم می شد و همچنان این روند و الگوی ساختاری تا کنون ادامه دارد. اما کمتر پیش آمده که انتخابات به عنوان یک رخداد سیاسی- اجتماعی به معیار این مناسبت بدل شده و دستمایه ساخت تله فیلم یا سریالی قرار بگیرد.
شاید یک دلیل مهم آن این است که انتخابات به معنای گستره و تاثیرگذارش یک اتفاق همیشگی و سالانه نیست و در یک روز مشخص صورت می گیرد، هرچند فضای انتخاباتی کشور آنقدر کش دار و کشش دار هست که بتوان در ظرف زمانی آن سریالی ویژه و مرتبط ساخت. اتفاقی که اکنون با سریال غیر علنی در حال تجربه است. داستانی عاشقانه با چاشنی انتخابات که درباره رقابت انتخاباتی سه جوان است که یکی از آنها عشق به یک دختر را در دل دارد و پیروزی خود در انتخابات را به منزله اثبات خود به خانواده دختر می داند و در ادامه با چالش هایی مواجه می شود. شخصیت اصلی سریال پسری جوان به نام امیررضاست که در قنادی پدرش مشغول است. او عاشق دختری به نام ریحانه می شود که خبرنگار نشریه شهرشان است. پدر امیررضا و پدر ریحانه به نام مهندس عنایت که در فرمانداری شهر فعال است و فرانک دختر عمه امیررضا به او در فعالیت های انتخاباتی کمک می کنند، از دیگر شخصیت های داستان غیرعلنی هستند.
البته تعداد سریال های با موضوع و محور انتخابات آنقدر کم است که نمی توان آن را به عنوان یک گونه خاص بررسی و مرور کرد .شاید به غیر از همین غیرعلنی معروفترین سریال انتخاباتی که در جذب مخاطب هم موفق بود، سریال " چک برگشتی" سیروس مقدم بود؛این سریال فارغ از وجوه دراماتیکش در سویه سیاسی به ارائه اخلاق انتخاباتی و منش سیاسی اخلاقی نظر داشته که حالا شاید با توجه به موسوم انتخابات بتوان آن را سریال مناسبتی دانست هر چند در زمان پخش نیز این مجموعه مربوط به سریال های نوروزی بود. واقعیت این است که کمدی موقعیت کار دشواری است و مقدم در چک برگشتی با آمیختن مسایل روز مثل افزایش قیمت سکه یا مسایل و حواشی انتخابات مجلس به خوبی از ظرفیت زمانی قصه خود استفاده کرده و موقعیت های کمیک یا دست کم فرح بخشی ایجاد کرده است.
بیان دیدگاه ها و انتظارات رسانه ملی به عنوان نماینده حکومت در یک مجموعه نمایشی تلویزیون از ظرفیت هایی برخوردار است و دامنه تاثیرگذاری و آگاهی بخشی آن به حدی است که شاید هیچکدام از برنامه های تحلیلی- ترکیبی تلویزیون که به شکل مستقیم به این موضوع می پردازند به اندازه آن از قابلت اثربخش برخوردار نباشند
مسایل سیاسی روز و بحث داغ انتخابات مجلس و حاشیه و متن آن در کنار برخی بحران های اقتصادی مثل افزایش غیرمتعارف قیمت سکه و تأثیرات اجتماعی آن بر زندگی خانوادگی بویژه مردانی که مجبور به پرداخت مهریه هستند و مسایلی از این دست که به واسطه شدت حضور و دامنه اجتماعی که داشتند یکی از به روز ترین سریال های تلویزیونی در سالهای اخیر را رقم زد.آنچه بیش از هرچیز و حتی فراتر از عناصر و مؤلفه های دراماتیک سریال جلب توجه می کرد و اتفاقاً نشان از هوشمندی کارگردان در جذب بیشتر مخاطب می داد، به روز بودن قصه و به عبارت بهتر آوردن و آمیختن مسایل و دغدغه های اجتماعی و روزمرگی زندگی که برای اغلب مردم ملموس و تجربه شده است، میزان باورپذیری و سویه رئالیستی آن را پررنگ تر کرده است.
سریال سراب حسین سهیلی زاده نیز با مساله انتخابات گره خورده بود که آن را به فضای دانشگاه و فعالیت های سیاسی دانشجویان وصل می کرد که نقش مهمی در هر انتخاباتی در کشور داشتند و دارند.
اما شاید این برای اولین بار است که یک سریال تلویزیونی در آستانه انتخابات مستقیم به این موضوع در قالب و بستر قصه خود پرداخته و نقش موثری در ترغیب و تشویق مردم به حضور در انتخابات و آگاهی بخشی به شهروندان ایفا می کند.قصه ای که انتخابات را هم به عنوان یک رخداد سیاسی بیرونی در فرایند درام خود گنجانده و هم موقعیت انتخاباتی را به عنوان یک ظرفیت دراماتیکی مورد استفاده قرار داده است. واقعیت این است که این رویکرد یعنی بیان دیدگاه ها و انتظارات رسانه ملی به عنوان نماینده حکومت در یک مجموعه نمایشی تلویزیون از ظرفیت هایی برخوردار است و دامنه تاثیرگذاری و آگاهی بخشی آن به حدی است که شاید هیچکدام از برنامه های تحلیلی-ترکیبی تلویزیون که به شکل مستقیم به این موضوع می پردازند به اندازه آن از قابلت اثربخش برخوردار نباشند. مخاطب پیام های غیر مستقیم به ویژه اگر در بسته بندی های دراماتیک و نمایشی باشد را بهتر پذیرفته و درونی می کند تا برنامه های که مستقیم به تبلیغ و ترغیب انتخاباتی می پردازند.
این قصه البته روی و سویه دیگری هم دارد که اگر مورد توجه قرار نگیرد نه تنها از ظرفیت انتخاباتی سریال ها بهره نمی برد بلکه ممکن است به ضد پیام بدل شده و تاثیر معکوس بگذارد یعنی مخاطب در برابر ان مقاومت کرده و جبهه گیری کند لذا استفاده از این ظرفیت منوط به بهره برداری از ظرافت های نمایشی است تا پیام های انتخاباتی مجموعه سایه خود را بر درام نیانداخته و آن را به یک بیانیه تصویری بدل نکند. انتخابات موضوع حساس ملی است که رسانه ملی باید حواسش به حاشیه های فراتر از متن آن بوده و در مجموعه سازی های انتخاباتی دست به انتخاب روش درستی بزند تا مردم در درجه اول با قصه آن ارتباط برقرار کرده تا پیام شخصیت های قصه یا کارگردانش را به درستی منتقل کند. ظرفیتی که کمی مغفول مانده و سریال غیرعلنی می توان به عنوان میزان الحراره این موضوع ، تجربه سریال سازی انتخاباتی را شناسایی و اثبات کند.