تبیان، دستیار زندگی
راوی غیر قابل اعتماد (Unreliable Narrator) راوی ای است که مخاطب قادر نیست روایتش را به عنوان حقیقت بپذیرد چرا که در روند داستان غیر قابل اعتماد بودنش برهمگان مشخص می شود.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مریم سمیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

راوی غیر قابل اعتماد

راوی غیر قابل اعتماد (Unreliable Narrator) راوی ای است که مخاطب قادر نیست روایتش را به عنوان حقیقت بپذیرد چرا که در روند داستان غیر قابل اعتماد بودنش برهمگان مشخص می شود. این عبارت اولین بار در سال 1961 توسط منتقد ادبی، وین بووث (Wayne C. Booth) به کار گرفته شد.

مریم سمیعی-بخش ادبیات تبیان
راوی غیر قابل اعتماد

این روش از همان آغاز داستان سرایی وجود داشته اما شاید به آن اندازه ای که رمان نویس های مدرنیست در آثار خود به آن توجه داشته اند، مورد توجه نبوده است. برای درک بهتر این مفهوم بهتر است به جنبش واقع گرایان که در اواخر قرن 19 آغاز شد و تا اوایل قرن 20 ادامه پیدا کرد و سپس مدرنیست های قرن 21 اشاره ای داشته باشیم.
واقع گرایان قرن 19 میلادی وجود نویسنده را همچون آیینه ای فرض می کردند که لازم است حقیقت دنیای خارج و جامعه ی بیرون در آن بازتاب پیدا کند. رمان نویسان واقع گرا سعی داشتند از مجرای کلماتی که شیشه ای فرضشان می کردند مفاهیم را به ذهن مخاطب خود منتقل کنند. فرض اصلی این بود که کلام گفته شده معنی مورد نظری را برای مخاطب ایجاد می کند. بر این اساس از نگاه آنان واقعیت وجود خارجی داشت و قابل بیان بود. راوی در این میان هم چون راهنمایی فرض می شد که دستانِ ذهن مخاطب را می گیرد و او را در دالان های واقعیت بیرونی هدایت می کند. نویسندگانی هم چون استاندال و بالزاک در فرانسه، پوشکین و تولستوی در روسیه و جین آستن و جورج الیوت در انگلستان را می توان از زمره ی واقع گرایان دانست. این دسته از رمان ها و فرض های اساسی شان توسط مدرنیست ها و پست مدرن ها به چال کشیده شده اند.

در برخی از اوقات داستان به شکلی پیش می رود که ممکن است مخاطب در ابتدا متوجه غیر قابل اعتماد بودن راوی نشود. تنها با پیش رفتن داستان است که مخاطب خواهد فهمید که راوی ای که گوش به سخنانش سپرده واقعیت بیرونی را نمی بیند

نگاه بدبین مدرنیست ها به دنیای خارج، نسبیت گرایی اخلاقی، نسبیت گرایی معنا و عدم توانایی زبان در انتقال معنا از مشخصات کلیدی نویسندگان این جنبش است. تی اس الیوت، جیمز جویس، فرانتس کافکا، ازرا پوند از زمره ی این نویسندگان هستند. مشخص است که رمان نویسان مدرنیست راوی را بی طرف و آبژکتیو نمی دانند.

راوی هم چون دیگران ممکن است از مشکلات درونی رنج ببرد یا متوسل به دروغ و یا خیال پردازی های شخصی خود باشد. مخاطب نیز از طرف مقابل متوجه ضعف راوی در انتقال داستان می شود و آگاه است که هدف اصلی نویسنده هم چون یک شاخه نور در پیچ و تاب های کلمات سیاه کتاب مخفی است و نگاه هوشیار مخاطب خود را می طلبد. اینجاست که عبارت روای غیر قابل اعتماد بهتر درک می شود.
راوی غیر قابل اعتماد در اثر ادبی رشومون (Rashomon) نوشته ی ریونوسوک آکوتاگوا (Ryonosoke Akutagwa)، نویسنده ی ژاپنی قرن بیستم، مشهود است. این اثر حول محور مرگ یک سامورایی در نزدیکی دروازه ی رشومون می چرخد. برای مشخص شدن علت مرگ مرد سامورایی که در جنگل پیدا شده، هیزم شکن، کشیش و سه نفر دیگر به عنوان شاهدان اصلی برای شهادت دادن فراخوانده می شوند. هرکدام از این افراد روایتی متفاوت را ارائه می دهد و مخاطب را با سوال "به راستی کدام یک راست می گویند؟" رها می کند.
دن کیشوت (Don Quixote) اثر سروانتس نیز از این قاعده مستثنی نیست. محمد قاضی در آغاز ترجمه ای که از کتاب دن کیشوت داشته است متنی از دکتر میترا آورده که آوردن قسمتی از آن برای آشکار شدن شخصیت غیر قابل اعتماد دن کیشوت خالی از فایده نیست:
«خیالبافی قوت و غذای روزانه ی دن کیشوت است. کاروانسرای مخروبه را قلعه ی مستحکم، رهگذران بی آزار را جادوگران بدکار، زنان خدمتگار و روسپیان را شاهزاده خانم ها، و آسیاب های آبی را دیوان افسانه ای می پندارد؛ ماهی دودی در ذایقه ی او طعم ماهی قزل آلا و بع بع میش ها و بره ها در گوش او صدای شیهه ی اسبان و شیپورها و بانگ طبل ها را می دهد.» 
در رمان هایی که راوی داستان کودکی خردسال است نیز می توان راوی را غیر قابل اعتماد خواند. آثاری هم چون زندگی در پیش رو رومن گاری، ناتوردشت سلینجر، هاکلبری فین مارک تواین از این قبیل هستند.
در برخی از اوقات داستان به شکلی پیش می رود که ممکن است مخاطب در ابتدا متوجه غیر قابل اعتماد بودن راوی نشود. تنها با پیش رفتن داستان است که مخاطب خواهد فهمید که راوی ای که گوش به سخنانش سپرده واقعیت بیرونی را نمی بیند. رمان سرباز خوب (Good Soldier) اثر مدوکس فورد نمونه ی خوبی است. در این رمان شخصیت اصلی که راوی داستان است، جان دوئل (John Dowell) مردی است که در جهان مغشوش اطراف خود در جستجوی نظم و ترتیب است. او نسبت به دیگران اعتماد کامل دارد و به همه ی اتفاق های اطرافش خوشبین است. او از خیانت همسری که 13 سال در کنارش زندگی کرده است بی خبر است و تمامی رفتارهای او را به فال نیک می گیرد.
 نویسندگان مدرنیست و پست مدرن قابلیت تصویر کردن پیچیدگی های زندگی و دردهای پنهانی درون آدمی را دارند، نکته ای که از دیدگاه ساده انگارانه ی واقع گرایان به واقعیت بیرونی به دور مانده است. از نگاه یک مدرنیست کلام او تنها همچون یک عکس کوچک با زاویه ی دیدی مشخص قادر است قسمت کوچکی از واقعیت را بازتاب کند. البته گفتنی است که نگاهی که مخاطب به آن دلسپرده در بسیاری از اوقات بیمار و یا از پشت عینکی تاریک به همه چیز می نگرد. 


منابع:
Akutagawa, R. (1915). Rashomon. Tokyo, Japan.
New Novel. Retreived at February 18, 2016، What is an unreliable narrator?: http://www.nownovel.com/blog/unreliable-narrator/
Sparknotes. Retrieved at February 18, 2016،The Good Soldier: http://www.sparknotes.com/lit/goodsoldier/canalysis.html
سروانتس. (1387). دن کیشوت. (ق. محمد, مترجم) تهران: انتشارات جامی.