کلاس جهاد و شهادت(4)
حکم قتال - درس 4
13- کتب علیکم القتال و هو کره لکم و عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبّوا و هو شرّ لکم والله یعلم و انتم لا تعلمون. (بقره/ 216)
ترجمه:
بر شما جهاد واجب شده است، و آن برای شما ناخوشایند است؛ و با چیزی را خوش نمیدارید و آن برای شما خوب است، و با چیزی را دوست میدارید و آن برای شما بد است، و خداوند میداند و شما نمیدانید.
ماده «کتابت» در صورتی که در مقام تشریع استعمال شود ظهور در وجوب دارد، و در صورتی که در امور تکوینی به کار رود دلالت بر قضاء حتمی دارد. بنابراین آیه فوق دلالت دارد بر اینکه جنگ و جهاد بر همه مومنان واجب است مگر کسانی که مشمول دلیل استثناء باشند، مانند کسانی که در آیه 61 سوره نور ذکر شدهاند (نابینایان، بیماران و لنگان).
«کره» احساسی است درونی، و به معنای ناخشنودی انسان نسبت به بعضی امور است؛و «کره» به معنای سختییی است که از خارج بر انسان تحمیل میشود، چنانچه دیگری او را مجبور کند که کاری را که از آن کراهت دارد انجام بدهد.
درباره علت کراهت مومنان نسبت به امر جهاد گفتهاند:
«جنگ از نظر اینکه موجب مرگ انسانها و رنجش جسمی، گرانی، زیانهای مالی و بالاخره باعث ناامنی و ناراحتی است طبعاً بر مومنان هم گران بوده است، زیرا در میان ایشان گرچه افرادی برجسته و وارسته وجود داشته که در مقام انجام وظایف از هیچ فداکاری و ایثاری دریغ نداشتهاند، ولی ایمان گروهی از ایشان نیز ضعیف و دلهاشان بیمار و منحرف بوده است.» این معنی از مراجعه به آیاتی که در خصوص جنگ بدر، احد، خندق و ... نازل گردیده به خوبی روشن میشود.
نسبت دادن «کراهت از جنگ» به جمعیت مومنان، به مناسبت این است که گروه انبوهی از ایشان در انجام این وظیفه بزرگ کندی و سهل انگاری میکردهاند، و این بیانی است که حال عموم افراد جامعه را توضیح میدهد، و گرنه برای مومنان خاص هیچگاه کشته شدن در راه خدا دشوار نبوده است چرا که به اهمیت جبهه و جنگ برای حفظ دین و اعتلای کلمه توحید کاملاً واقف بودهاند. همچنانکه در ماجرای غزوه خندق آمده است که امیرالمومنین علی(ع) پس از آنکه عمرو بن عبدود آن جنگجوی پر هیبت و پر مدعا را از پای درآورد، رسول خدا(ص) به وی فرمود: «ای علی بشارت باد تو را که اگر عمل امروز تو در یک کفه میزان، و عمل تمامی امت در کفه دیگر نهاده شود، عمل تو سنگینتر است، برای اینکه هیچ خانهای از خانههای شرک نماند، مگر آنکه مرگ عمر و خواری را در آن وارد کرد، همچنانکه هیچ خانهای از خانههای اسلام نماند، مگر آنکه کشتن عمرو عزت را در آن داخل نمود.»