سال رو به پایان و فاصله های به جا مانده !
قسمت دوم
«امروز درس پیغمبر اسلام برای امتش و برای همه بشریت، درس عالم شدن، قوی شدن، درس اخلاق و کرامت، درس رحمت، درس جهاد و عزت و درس مقاومت است» از پیام نوروزی مقام معظم رهبری
در نوبت قبل گذشت که دور ماندن جامعه اسلامی ما از قالب یک جامعه آرمانی نبوی (به رغم بافت دینی و انگیزه عمیق مذهبی مردمش) ناشی از عوامل مختلفی است. که پیش از این به عامل نخست یعنی «مواجهه احساسی با آموزههای دینی و فقدان عملگرایی فعال و همه جانبه» پرداخته شد و روشن گردید که گرچه ایمان از باور قلبی و اقناع درون آغاز میشود اما بایستی در مسیر عمل ظهور یابد و در تغییر رفتار تجلی کند. برخورد سطحی و احساسی با آموزههای دینی و پایبندی به ظواهر رفتار و فقدان استواری عقلی و نیز بسنده کردن به ابراز عشق و احساس و ارادت به اسوههای فضیلت و فقدان تبعیت عمیق عملی باعث به حاشیه رفتن رفتارهای دینی شده، فرد و جامعه را در مسیر کمال قرار نمیدهد.
اینک ادامه این بحث:
2- اصالت دادن به عمل متدینین یا مدعیان تدین به جای مراجعه به متن دین یا توجه به الگوهای واقعی دینی:
به راستی اگر کسی بخواهد از مرحله احساس و عاطفه فراتر رود و در مقام عمل «زندگی دین مدار» را تجربه کند چه باید بکند؟ روشن است که «شناخت راه» گام اول در پیمودن مسیر است و «اقتدا به جلو دار» ایمنترین شیوه سلوک. از همین جاست که یافتن معلمان قابل اعتماد و الگوهای شایسته نقش اساسی در یافتن مسیر و سرعت حرکت بازی میکنند. قرآن پیامبر را «اسوه حسنه» معرفی میکند یعنی نمونه نیکویی برای تاسی جستن و چون او رفتار کردن. الگوی عالی باعث وسعت یافتن افق دید سالک میشود، مشکلات راه را کوچک مینمایاند و انگیزه حرکت را دو چندان میکند. حال آنکه اقتدا به یک نمونه کوچک، محدود و دست یافتنی دید سالک را محدود کرده، هدف او را حقیر نموده، لذت حرکت و تلاش را از جان او میزداید.
بهعلاوه ملاحظه رفتار خطا از کسی که شاید تاکنون در نگاه من الگوی تدین بوده است میتواند موجب تزلزل باورهای دینیام شده، مرا از ادامه راه باز دارد. مانند کودکی که اخم پیرمردی در مسجد او را عمری از خانه خدا دور میکند یا سیلی معلمی ظاهرالصلاح او را نسبت به همه متدینین بدبین می سازد. بیآنکه بداند، بفهمد و باور کند که نه آن پیرمرد سمبل دینداری است و نه آن معلم تجسم مسلمانی و نه اخم و سیلی جزء آموزههای شریعت. ماجرا آنجا وخیمتر میشود که کسی این اخم و سیلی را ببیند، بیاموزد و به عنوان رفتاری اسلامی مورد اتباع قرار دهد و نامش را صلابت دینی بگذارد و اینگونه میشود که بازشناسی ادب دینی از آداب عرفی مشکل میشود و عرضه باور نابالهی در عرصهای آمیخته با انواع سلیقهها و تفسیرهای شخصی و عادتهای ناخوشایند فردی مشکلتر.
برای آنکس که در جستجوی راه است بیش از آن که شیرینی تعالیم سهل و آسان دین دلنواز باشد، سختگیری در نگاه مدعیان دین داری جانگداز است و قبل از آنکه واقع نمایی و واقع نگری آموزههای دینی اقناع کننده باشد غیرواقع بینی متظاهران به دین ورزی عصیان برانگیز است. راستی راه کدام است و مقصد کجاست؟
بسیاری از مفاهیم اصیل دینی درگیر و دار تفسیرهای فردی تغییر ماهیت میدهند و معنایی جدید مییابند معنایی از سر بد فهمی یا تنگ نظری و یا عافبتطلبی، فرقی نمیکند؛ مهم آن است که هر کدام به گونهای با روح دین بیگانهاند. زهد، صبر، قناعت، توکل، دنیا ستیزی ، رضا و تسلیم و... یا اخلاق، ادب، صلابت، تقوا، متانت و ... همه مفاهیم عمیق دینیاند که در کشاکش تفسیرهای شخصی و اعمال سلیقههای مدعیان و متظاهران مسخ میشود و مخاطب را یا به تصمیم، پذیرش و هضم در این فرهنگ جدید می کشاند و یا به عصیان نه در مقابل این باز تعریفهای غلط که متأسفانه به مقاومت در مقابل دین سوق می دهد و این رمز آن است که بسیار کسان در دامن جامعهای دینی زادند و پرورش یافتند، اما از جامعه، مردم و باورهای آن فاصله گرفتند، مراجعه به متن اصیل دین و اقتدا به اسوههای تمام و کمال آن را فراموش کردند و در داوری به ارزیابی جلوههای ناتمام آن اکتفا نمودند و یا نه در لباس مخالف و نقاد که به عنوان یک مومن و عامل، به جای عمل مطابق آموزهها و الگوهای اصیل، به انطباق رفتار خود با قالبهای معرفی شده رفتارهای دینی بسنده کرده از سرچشمه دور ماندند.
روشن است که این سخن بدان معنا نیست که ما در کنار الگوهای آرمانی و در طول تلاش برای اقتدای به آنها از توجه به الگوهای میانی غفلت کنیم. توجه به سیره رهبران دینی، علماء، بزرگان، اهل معنا، معلمان بزرگ و جلوههای ارزشمند رفتارهای انسانی البته وصول به اهداف عالی دین را سهلتر و دست یافتنیتر میکند؛ اما اولاً گزینش و یافتن چنین چهرههایی دقت و توجه فراوان میطلبد و ثانیاً همانان نیز نباید به عنوان قالبهای مستقل رفتار دیده شوند؛ بلکه باید به عنوان اهداف مقطعی در یک مسیر بلند آرمانی مورد توجه و عنایت قرار گیرند.
این بحث ادامه دارد...
نویسنده: دکتر فهیمه فرهمند پور
لینک مطالب مرتبط:
سال رو به پایان و فاصله های به جا مانده! (1)
سكه پیامبر اعظم (ص) ضرب می شود