اسلام و سلامت روان
نقش ارزشها و سلامت روان (2)
درمقاله قبل گفتیم که معنی سلامت روان چیست و ملاکها ی سلامت روان از نظر" ونتیز "را بیان کردیم.
روی(ROYCE) داشتن فلسفه ای برای زیستن را یكی از شروط ضروری برای برخورداری از سلامت روانی آرمانی ذكر می كند و می گوید: كسی كه به خوبی سازش یافته، واجد فلسفه ای مستحكم در زندگی خود است و می توان موارد ذیل را به او نسبت داد:
الف. باید در جهانی مملو از حس تعهد و مشاركت اجتماعی فعال زندگی كند.
ب. زندگی پدیده ای ارزشمند است كه این ارزشمندی را می توان به باور داشتن انسانیت یا اعتقاد به هر مذهبی تعبیر كرد.
در حقیقت، هر فرد بخش اساسی و اجتناب ناپذیر یك فرد دیگر به شمار می رود. چنانچه فلسفه فروم براین جمله مبتنی است كه «تمام افراد بشر برادرند و دارای ظرفیت عشق مولد.»
بهره مندی از یك نظام ارزشی پویا و استوار، فرد سالم را از روان آزرده متمایز می سازد. شخص روان آزرده یا پایبند به هیچ ارزشی نیست یا ارزش هایش ناقص، موقت و گذرا است. ارزش های روان آزرده به آن اندازه استوار نیست كه تمامی جنبه های زندگی اش را به هم پیوند دهد و یگانه سازد.
معیارهای سلامت و بیماری روانی از دیدگاه اسلام
پیش از بیان معیارها، تذكر این نكته لازم است كه درباره حقیقت و ماهیت انسان، دو نظریه اساسی مقابل یكدیگر قرار گرفته اند:
1- نظریه الهیون.
2- نظریه مادیون.
براساس نظریه الهیون، انسان حقیقتی است ،مركب از جسم و بدن و روح و روان. روان انسان، جاویدان است و با مردن او فانی نمی شود.
اما دیدگاه مادیون براین مبتنی است كه انسان جز همین بدن، چیز دیگری نیست و با مردن، به كلی نابود می شود و متلاشی شدن بدن یعنی متلاشی شدن شخصیت انسان.
به نظر می رسد غفلت روان شناسان از جنبه روحی در بررسی شخصیت انسان، به وضوح منجر به درك ناقص آن ها از انسان و كوتاهی در كوشش برای شناخت خصوصیات شخصیت بهنجار و نابهنجار شده است.
همان گونه كه اریك فروم ((FROMM/ E، روانكاو معروف، قصور و عجز روان شناسی جدید را در شناخت صحیح انسان، كه ناشی از عدم توجه به بررسی جنبه روانی انسان می باشد، مشاهده كرده است. متأسفانه امروزه می بینیم كه روان شناسی مبدل به علمی شده است كه درباره همه چیز، به جز روان انسان بحث می كند و می كوشد جنبه هایی از انسان را، كه امكان آزمایش آن در آزمایشگاه وجود دارد، بشناسد!
اما ملاك های سلامت و بیماری روانی از دیدگاه اسلام یا به عبارت دیگر، معیارهای شخصیت بهنجار، كامل، نمونه، مطلوب و مسلمان نمونه از غیر آن چیست؟
به طور كلی، می توان گفت:
زیرا این گونه گرایش های افراطی و تفریطی با طبیعت و فطرت انسان، مخالف و ناسازگار است. به همین دلیل، هیچ كدام از این دو گرایش به شكل گیری و تحقق ماهیت حقیقی انسان نمی انجامد؛ چنان كه او را به كمال حقیقی شخصیتی نیز نمی رساند.
منبع:کیهان
لینک:
آیا می دانید خوشبختی چگونه به دست می آید ؟-
-رابطه ی بین هوش عاطفی و سلامت روانی
ارتباطات خانوادگی و تأثیر آن بر بهداشت روان-
نقش ازدواج در سلامت روان جوانان-