تبیان، دستیار زندگی
بسته پیشنهادی برای 22 فیلم مهم جشنواره سی و چهارم فیلم فجر. در این پرونده ضمن معرفی فیلم ها نكات وسوسه برانگیز هر كدام به همراه پیشنیه كارگردان و وضعیت كنونی آن ها آنالیز شده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

در جشنواره فجر چه ببینیم؟

بسته پیشنهادی برای 22 فیلم مهم جشنواره سی و چهارم فیلم فجر. در این پرونده ضمن معرفی فیلم ها نكات وسوسه برانگیز هر كدام به همراه پیشینه كارگردان و وضعیت كنونی آن ها آنالیز شده است.

فرآوری: منیژه خسروی-بخش سینما و تلویزیون تبیان
جشنواره سی و چهارم فجر

بادیگارد

نام ابراهیم حاتمی كیا برای مخاطب خاص و عام وسوسه برانگیز است. خیلی ها بدون توجه به درون مایه و تمی كه برای آثارش انتخاب می كند منتظر تماشای آن هستند. امسال به واسطه اخباری كه درباره بادیگارد به رسانه ها راه پیدا كرده ، وسوسه تماشا برای علاقمندان به این كارگردان دو چندان شده. حاتمی کیا هرچه بازیگر درجه یک سراغ داشته که سابقة همکاری شان با او موفقیت آمیز بوده، یکجا در فیلمش ردیف کرده است. مثلث طلایی پرویز پرستویی، مریلا زارعی و بابک حمیدیان را بگذارید کنار فرهاد قائمیان و محمود عزیزی و امیر آقایی و این نکته را هم در نظر بگیرید که این تازه نیمی از فهرست بازیگران بادیگارد هم نیست. او همچنین کوشیده با همة توانش مخاطب را غافلگیر کند. جلوه های ویژه و اندازه های تولیدی فیلم در حد هالیوود است و قصه ای جذاب و جنجالی دارد که روایتش فقط از چهره های مورد اعتمادی مثل ابراهیم برمی آید.

دختر

در کارنامة فیلم سازی میرکریمی دو جور فیلم دیده می شود: یکی فیلم های شخصی و جمع وجور مثل به همین سادگی و یکی فیلم های پردنگ وفنگ و بزرگ مثل یه حبه قند. پارسال میرکریمی فیلم امروز را در جشنواره داشت که فیلم بزرگی محسوب نمی شد. پس طبق قاعده باید امسال با دختر منتظر یک خودنمایی جانانه از فیلم ساز خوش فکر سینمای ایران باشیم که کم کم به سال های پختگی نزدیک می شود و سن اش بالا می رود. غالب ساخته هایش با موجی از نظرات متضاد بویژه نزد منتقدان همراه بوده و این نشان می دهد میركریمی هیچ گاه جزو كارگردان های منفعل نبوده و حرف هایش در فیلم چالش ایجاد كرده اند. میركریمی وسواس زیادی در انتخاب بازیگر دارد و به شیوه خودش ازآن ها بازی می گیرد. دختر فیلمی خلوت و شخصی است که ویترین پرستاره ای ندارد و بیش تر زمانش در نماهای داخلی می گذرد. همة تمرکز فیلم روی دو بازیگر اصلی اش فرهاد اصلانی و مریلا زارعی است؛ دو بازیگری که این روزها در اوج هستند و هر دو هم مدعی سیمرغ بلورین اند.

امکان مینا

مرد فیلم های پرفروش و کمدی های جنجالی، هم چنان یک در میان فیلم های شخصی می سازد و دغدغه های خودش را دنبال می کند. از یک طرف طبقة حساس می سازد و با رضاعطاران گیشه را فتح می کند و از سوی دیگر دنیای شیرین خیال می سازد و دربارة محیط زیست شعار می دهد. حتی فیلم از توقیف درآمده او یعنی پاداش به خاطر ممیزی زیاد و شكل نگرفتن فضای مورد نظر  شكست می خورد . پیش بینی فیلم بعدی تبریزی آسان نیست، اما ظاهراً امسال با امکان مینا آمده که جایزه بگیرد و تماشاگر جذب کند. او جایگاه بلند خود پیش منتقدان و مخاطبان را از دست داده است و انرژی اش برای ساخت امكان مینا دوچندان شده. امکان مینا یک زوج جوان اصلی دارد که میلاد کی مرام و مینا ساداتی نقشش را بازی می کنند و به خصوص کی مرام با آن گریم متفاوت جزو جاذبه های فیلم است. امكان مینا مایه های عاشقانه دارد و تم پردردسر خیانت و سوءظن را سوژه کرده که خود به خود مثل راه رفتن لب تیغ است، اما كمال تبریزی با تجربه های پیشین مثل لیلی با من است و مارمولک و همیشه پای یک زن در میان است و حتی فیلم ناموفق پاداش نشان داده که علاقة زیادی به بازی با خطر دارد . او این بار هم گام در مسیر موفق گذاشته و به روایت قصه زوجی پرداخته که اوضاع و احوال آرامی دارند، اما مرد که خبرنگار است متوجه می شود زنش مینا از اعضای گروهک منافقین است.

مالاریا

فیلم تازة پرویز شهبازی یک «دربند» جدید است که پر شده با ارجاع هایی به « نفس عمیق » و سایر آثار این کارگردان. کسانی که نوعاً از فیلم های تلخ و معترض و منفی باف شهبازی خوش شان نمی آید و معتقدند که او همه چیز را زیادی غلیظ می کند و جوان هایش الکی سر عصیان دارند، از مالاریا هم خوش شان نخواهد آمد. در مقابل كسانی كه علاقمند به سینمای شهبازی هستند این بار هم راضی از سالن خارج خواهند شد. ضمن آن كه هیچ بعید نیست که فیلم مالاریا با توجه به ویژگی های توجه برانگیزش نمایش موفقی در جشنواره داشته باشد. شهبازی در فیلم تازه اش استفادة مناسبی از امکانات موبایل کرده و تکنولوژی در روایت داستان و پیشبرد آن نقش مهمی دارد. حضور آزاد نامداری هم از جاذبه های فیلم است. از آن سو پرویز شهبازی طبق معمول مایه های اجتماعی تلخی در فیلمش گنجانده که ناگزیر باعث بحث و حاشیه خواهد شد، ولی از نظر سینمایی مالاریا بهترین کار او نیست. با این حال نمای پایانی مالاریا شاید یکی از بهترین پایان بندی های امسال باشد؛ تماشایش را از دست ندهید.

کفش هایم کو؟

کفش هایم کو؟ تجربه ای است در ادامة موفق ترین فیلم کارنامة پوراحمد از نظر منتقدان، یعنی شب یلدا. این جا هم با مردی پابه سن گذاشته سروکار داریم که دچار فراموشی شده و در تنهایی عمیقی به سر می برد. نقش این مرد را رضا کیانیان بازی می کند که یکی از مهم ترین چالش های فیلم پذیرش او در قالب شخصیتی سنتی و عارف مسلک است. او در صحنه هایی از فیلم شعر می خواند و سه تار می نوازد و برای خودش خلوتی دارد؛ همان طور که محمدرضا فروتن در شب یلدا زیر آواز می زد و برای خودش خلوتی داشت. این فیلم برای كیومرث پوراحمد (که از قضا او هم کارنامه ای یک در میان دارد) یک آزمون مهم است، به خصوص که باز هم کارگردان صادق و بی تعارف ما، حدیث نفس کرده و شخصیت اصلی فیلم را از زندگی واقعی خودش برداشته است؛ کاری که در شب یلدا هم کرده بود. ترکیب کیانیان و رویا نونهالی مهم ترین دارایی فیلم است و لحن شاعرانة داستان حتماً به مذاق دوستداران همیشگی فیلم های پوراحمد خوش خواهد آمد.

اژدها وارد می شود

عجیب ترین فیلم امسال بی تردید فیلم مانی حقیقی است. سروشکل نامتعارف فیلم از همان اسم و عنوانش آغاز می شود و سپس به تمام لحظه های فیلم بسط پیدا می کند. این کارگردان سابقاً جوان و جدیداً قدیمی، که همواره به دنبال راهی برای غافلگیر کردن تماشاگران است، این بار هم سراغ الگویی رفته که امکان ندارد کسی بتواند در برابرش بی تفاوت بماند: یا فیلم را عمیقاً دوست خواهید داشت و یا به عنوان اثری متظاهرانه و جعلی فحشش خواهید داد. ولی بی تفاوت ماندن در برابر اژدها وارد می شود محال است. ترکیب بازیگران فیلم از لحاظ بی ستارگی و در عین حال کنجکاوی برانگیز بودن بی نظیر است. مانی حقیقی سراغ چهره هایی رفته که هر یک در زمینة حرفه های خودشان مشهورند، اما ستارة سینما محسوب نمی شوند.

لانتوری

رضا درمیشیان بعد از توقیف فیلم قبلی اش «عصبانی نیستم»، این بار سراغ سوژه دزدی رفته و از نوید محمدزاده، بازیگر موفق فیلم قبلی اش هم برای نقش اصلی آن استفاده کرده. این فیلم درباره یک تیم خلاف به اسم لانتوری است که اعضای آن را چهار نفر خلافکار تشکیل می دهند. در یکی از دزدی ها بین دو نفر از آنها رابطه عاشقانه ای پیش می آید و روند ماجرا تغییر می کند. آنطور که شنیده می شود، فیلم «لانتوری» در بخشی هم به ماجرای اسیدپاشی پرداخته و یک جورهایی سعی کرده وقایعی که برای آمنه پیش آمده بود را بازسازی کند.

بارکد

مصطفی کیایی در چهار سال اخیر، هرسال با یک فیلم در جشنواره حضور پیدا کرده و هر بار هم اتفاقا موفقیت زیادی نصیبش شده. امسال با فیلم «بارکد» یک مقدار فضای کارش را تغییر داده و کمدی ای در حال و هوای کارهای کوئین تارانتینو ساخته. ماجرا درباره دو تا دوست احمق است که در موقعیت های جدی قرار می گیرند و کمدی بامزه ای را شکل می دهند. آنها به راحتی آدم می کشند، در شهر مسابقه ماشین سواری برگزار می کنند و در عین خونسردی از مردم باج می گیرند و آدم می کشند. با توجه به موفقیت فیلم های «ضد گلوله»، «خط قرمز» و «عصر یخبندان» احتمالا امسال برای «بارکد» هم اتفاق ویژه ای در جشنواره می افتد.

خشم و هیاهو

هومن سیدی سال گذشته با فیلم «اعترافات ذهن خطرناک من» در جشنواره حضور پیدا کرد و نهایتا هم در پنج بخش نامزد دریافت سیمرغ شد و دو سیمرغ گرفت. امسال در «خشم و هیاهو» سراغ بازخوانی پرونده ناصر محمدخانی و شهلا جاهد رفته و قصه اصلی اش را از روی کلیت همان پرونده معروف برداشته. اینجا کاراکتر اصلی یک خواننده خیلی معروف است که هواداران زیادی دارد. او با اینکه متاهل است با یکی از طرفدارانش وارد رابطه می شود و اتفاقا همسرش کشته می شود. در این فیلم نوید محمدزاده در نقش یک خواننده ظاهر شده.

نفس

نرگس آبیار بعد از موفقیت های بیش از تصور فیلم «شیار 143»، امسال با فیلم «نفس»، کار خیلی سختی در پیش دارد. آنطور که خودش بارها اعلام کرده، فیلم «نفس» هیچ ارتباطی با «شیار 143» و حال و هوای این فیلم ندارد. اینبار داستان فقط درباره بچه هاست. چهار بچه که دبستانی که در ایام انقلاب و روزهای جنگ، هرکدامشان قصه و آرزوهای خودشان را دارند. او این فیلم را هم از روی یکی از داستان های خودش اقتباس کرده و  داستان به طور کلی در اواخر دهه پنجاه و اوایل دهه شصت می گذرد.

ایستاده در غبار

محمد حسین مهدویان چند سال قبل با مجموعه «آخرین روزهای زمستان»، ساختار جدیدی ارائه کرد و توانست نظر مدیران تلویزیون را جلب کند. او حالا بعد از روایت زندگی شهید حسن باقری، در فیلم «ایستاده در غبار»، سراغ روایت زندگی احمد متوسلیان رفته و از زمان نوجوانی تا روزهای پایانی حضورش در لبنان را به تصویر کشیده. فیلم با سبک و سیاق اثر قبلی مهدویان، یعنی مجموعه «آخرین روزهای زمستان» ساخته شده. صدای شخصیت ها کاملا واقعی است و از داخل آرشیو استفاده شده و بازیگران هم از میان شبیه ترین اشخاص به آنها انتخاب شده اند.

سیانور

بهروز شعیبی با فیلم دهلیز سه سال پیش به جشنواره رفت و خیلی هم خوب عمل کرد. فیلم او در ده رشته نامزد دریافت سیمرغ شده بود که به دوتای آنها رسید. او حالا در «سیانور»، سراغ فضایی کاملا سیاسی رفته. ماجرای سیانور در دهه پنجاه رخ می دهد و در رابطه با گروه منافقین است که تا امروز هیچ وقت قصه ای در مورد آنها نبود. پدرام شریفی، یکی از کاراکترهای اصلی قصه است که بعد از مدت ها عشق قدیمی اش (هانیه توسلی) را می بیند، درحالی که او عضو گروهک منافقین شده است و ...

عادت نمی کنیم

ابراهیم ابراهیمیان برای فیلم جدیدش دست روی بازیگران مطرح (هدیه تهرانی، محمدرضا فروتن، ساره بیات) گذاشته و از المان ها و ساختار مرسوم فیلمهای اصغر فرهادی استفاده کرده. داستان درباره شک است. زنی که به خاطر حرفهای یکی از دوستانش به همسرش شک می کند و این شک به ماجرای قتل دختری جوان می انجامد اما بعدها پای ماجراهای دیگری به میان می آید و ... فیلم فارق از پایان بندی و گره گشایی، به خاطر قصه، بازیگران و تعلیق های مداومش جذابیت زیادی دارد.

نیمه شب اتفاق افتاد

تینا پاکروان در فیلم جدیدش سراغ قصه عاشقانه میان زنی میانسال و مردی جوان رفته و داستانی در حال و هوای «شام آخر» فریدون جیرانی روایت کرده. داستان از این قرار است که رویا نونهالی دلبسته حامد بهداد می شود و یک عاشقانه عجیب غریب شکل می گیرد که نتیجه ای خاص هم در انتهای قصه دارد. حامد بهداد در این اثر نقش خواننده را بازی می کند و بعد حضورش در نقش خواننده در کارهای متفاوت مثل بلبل سریال دندون طلا، بازهم خوانندگی را در یک اثر تجربه می کند

رسوایی 2

زیاد نیازی به تعریف ندارد. بهرحال مسعود ده نمکی در سالهای متمادی نشان داده که مخاطبان پر و پا قرص خودش را دارد و در هر ژانری، ماحصل کارش مورد توجه طرفداران قرار می گیرد. همان پیرمرد روحانی فصل قبل، حالا پیش بینی می کند که قرار است در تهران زلزله ای عظیم بیاید. این پیش بینی باعث می شود که کم کم از طرف اطرافیان طرد شود و خیلی ها تصمیم بگیرند او را به یکی از جزیره های جنوب تبعید کنند. البته آنطور که پیداست ده نمکی برای روایت قصه اش روی تهران چندین سال آینده دست گذاشته.

هفت ماهگی

هاتف علیمردانی در «هفت ماهگی» باز هم روی یک سری روابط میان زن و شوهر و اطرافیان دست گذاشته. حامد بهداد و باران کوثری، زن و شوهری هستند که بعد از سقط بچه اولشان حالا مجددا تصمیم به بچه دار شدن گرفته اند. زن وضعیت مناسبی ندارد و در این میان، بی توجهی شوهر همه چیز را بدتر می کند. این وسط پای روابط دیگری هم به میان می آید. سر  و کله نامزد قبلی مرد پیدا می شود و ...
***

فیلم اولی های موفق

ابد و یک روز

یکی از مهمترین فیلم های بخش نگاه نوی جشنواره امسال است که در بخش سودای سیمرغ هم حضور دارد. خیلی ها از این فیلم به عنوان پدیده جشنواره امسال نام می برند. سعید روستایی، جوانترین کارگردان جشنواره امسال است و پیش از این چند فیلم کوتاه کارگردانی کرده. او در اولین تجربه اش سراغ فیلمی درباره یک حکم قضایی برای حبس ابد رفته. پیمان معادی و نوید محمدزاده، پریناز ایزدیار و ریما رامین فر و شبنم مقدمی جزو بازیگران فیلم هستند. آنطور که پیداست فیلم هم در بخش نگاه نو و هم در بخش مسابقه سودای سیمرغ، شانس زیادی برای دیده شدن دارد.

خانه ای در خیابان چهل و یکم

حمید رضا قربانی سال ها ست که به عنوان دستیار و برنامه ریز در سینما فعالیت میکند اما از دوسال قبل با ساخت تله فیلم « سه ماهی» وارد عرصه کارگردانی شده و امسال با «خانه ای در خیابان چهل و یکم» در بخش نگاه نو حضور پیدا کرده. علی مصفا و مهناز افشار، ستاره های اصلی این فیلم هستند. داستان درباره قصاص است. دو برادر با هم درگیر می شوند در این درگیری یکی از آن ها کشته می شود. بچه کوچک برادری که کشته شده رضایت نمی دهد و خواهان قصاص عمویش می شود.

من

سهیل بیرقی، کارگردان فیلم «من» در بخش نگاه نوی جشنواره امسال، سالهاست که به عنوان دستیار کارگردان کنار دست عبدالرضا کاهانی کار می کند و این فیلم را تحت تاثیر آثار او ساخته. «من» یک فیلم کاملا خیابانی است. سه نفر از سه طبقه مختلف اجتماعی، به دلایلی زندگی شان بهم ربط پیدا می کند. لیلا حاتمی نقش یک تبهکار را دارد، بختیاری یک خانم جلسه ای است و امیر جدیدی هم خواننده زیرزمینی است. خیلی ها معتقدند لیلا حاتمی در نقش تبهکار بسیار موفق ظاهر شده و یکی از متفاوت ترین نقش هایش را در این فیلم بازی کرده.

متولد 65

مجید توکلی بعد از چند سال دستیاری کارگردانی و ساخت فیلم ویدئویی، امسال با «متولد 65» به جشنواره راه پیداکرده. این فیلم حال و هوای سرخوشانه یک دختر و پسر جنوب شهری است که قرار است باهم ازدواج کنند. آنها یک روز تصمیم میگیرند فارغ از طبقه اجتماعی شان یک زندگی لاکچری را تجربه کنند. ابتدا قرار بوده مینا ساداتی، نقش اول زن این فیلم را بازی کند اما نهایتا هنگامه حمید زاده به عنوان جایگزین او انتخاب میشود. پدرام شریفی، بازیگر نقش اول این فیلم، امسال یکی از چهره های جدید جشنواره است که غیر از «متولد 65» در دو فیلم «بادیگارد» و «سیانور» هم حضور دارد.



منابع: هفت صبح / همشهری جوان