تبیان، دستیار زندگی
تکنیک فرانمایش و فاصله گذاری کمی ها و کاستی های یک نمایش که آن را از مرزهای واقعیت خارج می کند را رسوا می کند تا مخاطب را کمتر از نظر احساسی درگیر کند و بیشتر منطق او را بیدار کند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تکنیک فرانمایش

تکنیک فرانمایش و فاصله گذاری کمی ها و کاستی های یک نمایش که آن را از مرزهای واقعیت خارج می کند را رسوا می کند تا مخاطب را کمتر از نظر احساسی درگیر کند و بیشتر منطق او را بیدار کند.

مریم سمیعی - بخش ادبیات تبیان
فرانمایش

اصطلاح فرانمایش (Metatheatre) که اولین بار در سال 1963 توسط لیونِل ایبل (Lionel Abel) استفاده شد تعاریف گوناگونی دارد. گروهی آن را تکنیکی می خوانند که به واسطه ی آن آیینه وار بودن نمایش به چالش کشیده می شود. اگر بیننده پیش از این گمان می کرد که با دیدن نمایش به تماشای شخصیت هایی نشسته است که هم چون او رفتار می کنند و هم چون او رنج می کشند، حال با این تکنیک به حقیقی بودنشان بدگمان می شود. یک فرانمایش در جستجوی افشا کردن کمی ها و کاستی های یک نمایش است که آن را از مرزهای واقعیت خارج می کند، مواردی که در یک نمایش واقعیت گرایِ مرسوم از دیده ی مخاطب پوشیده می شوند.
شاهکار ادبی لوئیجی پیراندلو (Luigi Pirandello)، شش شخصیت در جستجوی یک نویسنده، نمونه ی خوبی است که در آن فرانمایش استفاده شده است. در این نمایشنامه شاهد هستیم که چند دقیقه پس از شروع نمایش شش شخصیت وارد نمایش می شوند و ادعا می کنند که نویسنده تنها آنها را در خیال پرورانده و هنوز آنها را به رشته ی تحریر درنیاورده است و از این رو در جستجوی نویسنده ای هستند که نمایش زندگی شان را بنویسد و اجرا کند. این شش شخصیت زندگی شان را ذاتاً دراماتیک می خوانند. مدیر صحنه و چند بازیگر با دیدن این شش شخصیت از آنها داستان زندگی شان را می پرسند و سپس سعی می کنند آن را خود اجرا کنند. بازیگران و مدیرشان هرچند ادعا می کنند که قادرند نمایشی شبیه به واقعیت اجرا کنند اما هنگامی که سعی در اجرای زندگی شش شخصیت می کنند مضحک و غیرواقعی به نظر می رسند چرا که قادر نیستند حقیقت آنچه که بر این شش شخصیت گذشته را لمس کنند. در اینجاست که می بینیم که چگونه فرانمایش می تواند با آوردن نمایشی جدید در دل نمایش قبلی تشخیص حقیقت از خیال را برای مخاطب دشوار کند و از این طریق به کلاژِ در هم پیجیده ی حقیقت و خیال در زندگی واقعی اشاره ای کند.

این اصطلاح رایج است که در تئاتر و نمایشی که از تکنیک فاصله گذاری استفاده می شود دیوار چهارمی گذاشته نمی شود که نمایش را کامل در دنیایی جدا از مخاطب قرار دهد

در هملت شکسپیر نیز از تکنیک فرانمایش استفاده شده است. در اواسط نمایش گروهی بازیگر تئاتر وارد صحنه می شوند. هملت در آن زمان است که برای اولین بار از همان آغاز نمایش احساس آرامش و خرسندی می کند. اما این آرامش پس از مدتی با دریای پرتلاطم افکار بی انتهایش آشوب می شود. او از اینکه می بیند بازیگران که دلیلی برای غم و غصه ندارند به راحتی اشک در چشمانشان جمع می شود و بدون اینکه هدفی در سر داشته باشند نقش بازی می َکنند و شورش می کنند، اندوهگین می شود. اما او که دلایل محکم برای گریستن و شورش کردن بر علیه کلودیوس دارد، بی حرکت است و قادر نیست نقشش را در زندگی ایفا کند. او در نهایت برای مشخص کردن اینکه روحی که در ابتدا دیده بود پدرش است و اینکه واقعا عمویش قاتل پدرش بوده است یا نه تصمیم می گیرد نمایشی را در مقابل عمو و مادرش اجرا کند. این تکنیک که شکسپیر در هملت استفاده کرده است فاصله گذاری (Distancing)  نیز خوانده می شود. به این معنی که شکسپیر برای کم کردن تنش در نمایش از یک طرف و از طرفی دیگر برای اینکه به مخاطب یادآوری کند که در حال تماشای نمایش است و از جدیت سرسخت نمایش کم کرده باشد از این روش استفاده کرده است.
تکنیک فاصله گذاری در نمایش بیشتر با برشت (Brecht) شناخته می شود. این اصطلاح رایج است که در تئاتر و نمایشی که از تکنیک فاصله گذاری استفاده می شود دیوار چهارمی گذاشته نمی شود که نمایش را کامل در دنیایی جدا از مخاطب قرار دهد. برشت در نمایش هایش از این طریق مخاطب را هوشیار می کرد تا در داستان و تخیلات غرق نشوند. پذیرش انفعالی نمایش و تنها لذت بردن و یا افسوس خوردن صرف نتیجه ای نبود که برشت در انتظار کسبش باشد. بلکه نیاز است که مخاطب با ذهنی آزاد، خلاق و منتقدانه اثر را بنگرد و در برابر نگاهِ به اصطلاح مقدس راوی زانو نزند. مخاطب دعوت می شود که در برابر فرم و محتوای نمایش با دیده ی عقل بنگرد و از کنار آنها به سادگی گذر نکند و به یاد داشته باشد که هر یک از عناصر تئاتر و نمایش می توانند تحت تأثیر عوامل اقتصادی و فرهنگی به این شکل نمایش داده شده باشند.
نمونه هایی از روش استفاده از فاصله گذاری از این قبیل هستند: زمانی که بازیگر در تئاتر از نقش خود پا فراتر می گذارد و توضیحاتی را ارائه می دهد و یا شعر می خواند و همچنین طراحی صحنه به شکلی که نشان دهنده ی منطقه ی خاصی نباشد بلکه با نور و وسایلی مصنوعی یادآوری کند که مخاطب در حال تماشای تئاتر است. برشت با جدا کردن مخاطب از تئاتر از نظر احساسی، واکنشی منطقی از مخاطب در برابر مسائل مهم مطرح شده در تئاتر درخواست می کرد.



منابع:
The Editors of Encyclopædia Britannica. (2014 , 9 2). Alienation effect . Retrieved 1 29, 2016, from Encyclopedia Britannica: http://www.britannica.com/art/alienation-effect
Distancing Effect. (n.d.). Retrieved 1 29, 2016, from Wikipedia: https://en.wikipedia.org/wiki/Distancing_effect
Pirandello, L. (1921). Six Characters in Search of an Author. Retrieved 1 29, 2016, from http://www.eldritchpress.org/lp/six.htm