تبیان، دستیار زندگی
پیش از این با نام بم یاد رطب های شیرین و پرتقال های آبدار بمی و مهمتر از همه ارگ زیبای بم، بزرگترین نمای خشتی تاریخی جهان در ذهن ها تداعی می شد... اما چند سالی است كه نام بم ما را...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بم؛ همچنان می لرزد!

پیش از این با نام بم ؛ یاد رطب های شیرین و پرتقال های آبدار بمی و مهمتر از همه ارگ زیبای بم، بزرگترین نمای خشتی تاریخی جهان در ذهن ها تداعی می شد...

اما چند سالی است كه نام بم ما را به یاد فاجعه ای بزرگ و درد و غمی جانكاه می اندازد.

فاجعه ای كه مدتها، نه تنها دل های ما ایرانیان، كه دنیایی را عزادار كرد ...

ولی با گذشت سال ها گرد فراموشی چونان همه آنچه كه فراموش می شوند؛ بر روی خاطرات دردناك بم نشست! اما مگر آنان كه عزیزانشان را، نزدیك ترین كسانشان را؛ پدر و مادرشان را در بم از دست دادند و هنوز خانه هایشان نیمه ویران است و خیابان هایشان پر از خاطرات  تلخ آن روزها؛ می توانند داغی را كه روزگار بر دل هایشان نشانده از یاد ببرند!

آنچه كه بر بم گذشت؛ نه با طی شدن سال ها و نه ساخته شدن همه شهر و نه حتی گذشتن نسلی؛ نه فراموش می شود و نه اثراتش ترمیم....

بی شك اگر ما و مسئولین بیش از این تلاش نكنیم نسل های بعد از این هم متاثر از فاجعه بم بزرگ خواهند شد...


برای آنكه بیشتر از نیازهای امروز بم بدانیم و خود را بار دیگر هم درد با همنوعانمان تصور كنیم، بر آن شدیم تا پای درد دل چند جوان بمی كه جزء خانواده بزرگ تبیان هستند؛ بنشینیم و به عنوان اعضای یك خانواده از مشكلاتشان بشنویم. آنچه می خوانید حاصل تماس ما با این عزیزان در روز گذشته است...

احسان حاجی زاده كه پدر و دو خواهرش را در بم  از دست داده است دلش از كوتاهی ها گرفته است و می گوید: بم دیگر بم آن روزها نیست!

او كه صاحب تنها كافی نت موجود در بم است و از همین روست كه به اینترنت و سایت تبیان دسترسی دارد می گوید: مهاجرت به بم زیاد بوده است؛ از روستاها و شهرهای كوچك اطراف آنقدر به بم آمده اند كه دیگر همه با هم غریبه ایم و ساختار بومی شهرمان دستخوش این آمد و رفت ها شده است!

روزگار از احسان هجده ساله مردی ساخته است و او همانند مردان جاافتاده از مشكلات می گوید:  ساخت و ساز در بم بسیار به كندی پیش می رود، مردم هنوز در كانكس ها زندگی می كنند، مشكل اصلی ساخت و ساز بم این است كه ساخت هر بخشی از شهر به عهده یك استان است و این امر علی رقم تصور مسئولین باعث كندی كار شده است....

او از انتخابات می گوید و از این كه كاش در بم كسی رای می آورد كه پیش از این، مردم او را می شناختند و هم دردی اش را با مشكلات شهر از نزدیك دیده بودند!


"سعید افروغ" كلاس سوم دبیرستان است. او نیز بستگان زیادی را در زلزله از دست داده است... سعید از اوضاع بد روحی مردم پس از فاجعه می گوید و از كمبود بهداشت و امكاناتی كه گاه اگرچه ظاهرا پیشرفته ترین هستند اما غیر قابل استفاده مانده اند؛ او می گوید: مدرسه ما كه تازه ساخته شده است امكانات زیادی دارد اما كسی نیست كه طرز استفاده از این امكانات را بلد باشد؛ مثلا سیستم گرمایش و سرمایش مدرسه از پیشرفته ترین سیستم هاست ؛ اما كسی نمی تواند آن را روشن كند!

"آقای كشوری" مدیر دبیرستان در حال ساخت پیام هدایت است . این دبیرستان كه شعبه ای از دبیرستان پیام هدایت تهران است توسط افراد خیر ساخته شده و مراحل پایانی كار را می گذراند.او همانند بیشتر معلم ها و مدیران مدارس دلی پر از دغدغه دارد. نگرانی هایی كه نه امروز، كه سال های سرنوشت و نسل های بعد از این را هم دربر می گیرد...

در كلام او سخن از ویرانی  خانه های شهر نیست؛ بلكه از ویرانی های فرهنگی كه جزو پیامدهای پس از زلزله است و شاید كمتر از دیگر مسائل، به آن توجه شود؛ می گوید.

آقای كشوری همه پیامدهای سوء فرهنگی پس از زلزله را در یك عبارت خلاصه می كند و می گوید:" بم دچار تهاجم فرهنگی شده است ."

او از گروهی سخن می گوید كه در قالب كمك؛ بم را سكوی پرتاب خویش كرده اند و به طرق مختلف آینده نسل های بمی را در دست گرفته اند: عده ای هستند كه "سرپرستی"بعضی از كودكان را به عهده گرفته اند، كه البته بیشتر آنها خیر خواهانه این كار را انجام می دهند اما در بین این عزیزان كسانی هم هستند كه برای اعمال خواسته های خود دست به چنین كاری می زنند . این ها به دنبال كسب نام و شهرت و یا حتی اخاذی از بستگان این كودكان و تربیت فرزندان بمی بر طبق معیارهای خود هستند كه در بین آنها حتی خارجی ها هم به چشم می خورند!

او می گوید: در روزهای ابتدایی پس از زلزله كسی از خارجی ها كمك نخواست و آنها هم با خواست خود به بم آمدند و الحق كمك های بسیاری هم كردند كه جای تشكر دارد. اما پس از گذشت مدتی بعضی به اسم كمك و با انگیزه های سوء به شهر ما آمدند. البته تا حدود زیادی جلوی این موارد گرفته شده است اما ....

او یكی از مشكلات فرهنگی و اجتماعی پس از زلزله را" فوت همسران" می داند: فوت همسران لطمه و آسیب بزرگی بر اجتماع بم وارد كرده است . افراد زیادی مانده اند با امیدهای از دست رفته و مشكلات روحی و تنهایی كه زندگیشان احتیاج به ثبات دارد و نیازهای فراوانی دارند كه بی پاسخ مانده اند....

از نظر ایشان" زیاد شدن اعتیاد" یكی دیگر از پیامدهای فرهنگی است كه گریبانگیر عده زیادی از جوان های شهر شده است: مشكلات روحی و جسمی ، جدا شدن از خاطرات تلخ آن دوران ، همه و همه باعث شده است كه عده ای به اعتیاد رو بیاورند.

آقای كشوری یكی دیگر از موارد تغییر فرهنگ در بم را" مهاجرت" می داند : به خاطر متلاشی شدن بعضی از خانواده بستگان آنها برای سرپستی كودكان و یا انسجام خانواده و موارد دیگر به بم آمده اند كه این امر باعث شده فرهنگی متفاوت وارد بم شود. از طرفی عده ای هستند كه شهرهای آسیب دیده را پناهگاه خود می كنند! این افراد كه عموما خلاف كار هستند با مهاجرت به این شهرها مشكلات زیادی را با خود به همراه می آورند. اكنون وقتی در شهر تردد می كنی حدود 40 درصد افراد موجود در شهر بمی نیستند !

این مرد بزرگ كه سخنانش نشان از آن دارد كه سالها و شاید عمری را صرف مسائل فرهنگی كرده است به نكات جالب و عمیقی اشاره می كند: هنگام وقوع زلزله همه به دنبال نجات جان خود هستند كه عقل و شرع هم چنین حكم می كند. اما همین مسئله باعث می شود كه بعد از آن هم با وجود مشكلات روزهای اول "پوشش "خواه نا خواه از بین برود و در نهایت در طول زمان حرمت ها شكسته شوند كه این از پیامدهای فرهنگی بسیار ناگوار پس از زلزله است.

او یكی دیگر از موارد تغییر فرهنگ را رفتن عده زیادی از مردم بم به شهرهای دیگر برای سكونت موقت و یا مداوا می داند و می گوید: این افراد وقتی بعد از مدتی به شهرشان باز می گردند با ظاهر و هویت آن شهر می آیند، ظاهری بسیار متفاوت از هویت بومی بم! و البته عده ای هم رفتند و باز نگشتند...

به نظر آقای كشوری مسائل تربیتی در چنین شرایطی دستخوش عوامل مختلف می شوند: "فوت والدین و بچه های فاقد سرپرست "یكی از بزرگترین معضلات موجود در چنین موقعیت هایی است . در این میان برخی از بچه ها كودك هستند كه با یكسری مشكلات مواجه اند و احتیاج به سرپرستی دارند و برخی دیگر فرزندانی هستند كه كودك نیستند ، اما بیشتر از كودكان احتیاج به حمایت روحی و معنوی دارند، كه البته این افراد كم هم نیستند؛ در حالی كه  ظاهرا به دلیل سنشان كسی به سرپرستی آن ها توجهی نمی كند اما با مشكلات و انحرافات زیادی مواجه هستند، در صورتی كه بیشتر آن ها از امكانات مالی هم برخوردارند؛ اما كسی نیست كه آنها را برای استفاده از اموالشان راهنمایی كند و این جوان ها به دلیل عدم وجود سرپرست پول هایشان را در مصارف غیر ضروری و بعضا انحرافی از بین می برند و چند صباحی خوشند و بعد ...

او می گوید" ازدواج های ناخواسته و بی پایه "یكی دیگر از مشكلات پس از زلزله بود كه اثرات مخرب و سوء آن پس از گذشت سال ها نمایان شده است: بعد از وقوع زلزله بیشتر مردم  تا مدت ها در چادر زندگی می كردند. زنان و دخترانی كه تا پیش از این در خانه هایشان در امنیت و آسایش بودند، حالا مجبور بودند بدون پوشش مناسب در یك چادر كوچك زندگی كنند و خانواده ها برای رفع نیازهایشان از امكانات مشترك و عمومی استفاده كنند ، با هم برخورد و مراوده بیش از حد داشته باشند ، در این میان ؛ این آشنایی ها پیامدهایی را به دنبال داشت از جمله ازدواج هایی كه موفقیت و دوامی را در پی نداشتند.

وقتی از او از مشكلات معیشتی سوال می شود می گوید: روزهای اول وعده های زیادی داده شد كه عملی نشد! امكانات مادی مردم كفاف رفع مشكلاتشان را نمی دهد، تورم اقتصادی این سال ها بر معضلات بم افزوده است و ...

آقای كشوری با چنان سوز و افسوسی سخن می گوید كه دلت از اعماق وجود به درد می آید و ناخواسته به فكر فرو می روی كه چه باید كرد ...

اما خود آقای كشوری با همان"نگاه فرا زمانی و دغدغه های فرا مكانی اش" راه حل همه مشكلات فرهنگی موجود در بم را ایمان می داند و می گوید:" اگر پایه های دینی مردم قوی شود، همه مشكلات حل می شوند!"


نیاز امروز بم تنها ساخت و ساز نیست ...

جامعه و سیاست

زینب فرخ


لینك مطالب مرتبط:

در سوگ بم

تبیان استان کرمان

ویژه نامه بم

سالگرد زلزله بم با حضور شجریان

گزارشی از نجات یافتگان از زیر آوار

عابدزاده از بازسازی بم می گوید

زمین لرزید ، سقف نالید ، دیوار نالید و