تبیان، دستیار زندگی
در اعتقادات ما شیعیان، قول و فعل و تقریر معصوم (علیه السلام) حجت است و به ویژه در امور حکومتی، چنانچه شیعه بتواند به حاکمیت دست یابد بهترین الگو و راهکار اداره مسلمانان می باشد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مهری هدهدی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زیاد بن ابیه؛ محبوب امیرالمومنین و معاویه!

در نظام مقدس جمهوری اسلامی که تنها حکومت بر مبنای ولایت پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است، بدیهی است که الگو گرفتن از قول و فعل و تقریر وجود مقدس مولای متقیان امیرمومنان و امام مجتبی (علیهماالسلام) به عنوان تنها امامان و صاحبان ولایتی که هر چند محدود، برای مدتی بر جامعه اسلامی حکومت کردند، پس از نمونه اولیه حاکمیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یک اصل اساسی و مبنایی است.

دکتر محمدحسین رجبی دوانی-بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
دکتر محمدحسین رجبی دوانی

در اعتقادات ما شیعیان، قول و فعل و تقریر معصوم (علیه السلام) حجت است و به ویژه در امور حکومتی، چنانچه شیعه بتواند به حاکمیت دست یابد بهترین الگو و راهکار اداره مسلمانان می باشد.
در نظام مقدس جمهوری اسلامی که تنها حکومت بر مبنای ولایت پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است، بدیهی است که الگو گرفتن از قول و فعل و تقریر وجود مقدس مولای متقیان امیرمومنان و امام مجتبی (علیهماالسلام) به عنوان تنها امامان و صاحبان ولایتی که هر چند محدود، برای مدتی بر جامعه اسلامی حکومت کردند، پس از نمونه اولیه حاکمیت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) یک اصل اساسی و مبنایی است.
بنابراین با فهم صحیح از شرایط و موقعیت و در نظر داشتن مبانی قول و فعل و تقریر آن ذوات مقدس باید از روش و رهنمود آن اولیای بر حق خداوند تقلید و پیروی نمود.

زیاد بن ابیه پدر عبدالله زیاد که لعنت خداوند بر هر دوی آنان باد در عصر خلافت امیرمومنان (علیه السلام) جزء وفادارترین مسئولان خلافت آن حضرت و از دوستان چهره های بزرگی همچون حجر بن عدی رضوان الله علیه بوده است

رئیس دولت فعلی از بدو رسیدن به قدرت، با داشتن سابقه و عقبه حوزوی که طبیعتاً باید از مبانی عمل معصوم (علیه السلام) آگاه باشد متأسفانه بارها مواضعی اتخاذ نموده و سخنانی ایراد کرده است که در تضاد آشکار با سیره معصومان (علیهم السلام) است.

پس از پیروزی در انتخابات و در اولین پیام خود از کسانی سپاسگزاری نمود که در فتنه جمل گونه سال 88 نقشی اساسی و پر رنگ داشته و تاکنون نیز بر مواضع خود باقی مانده اند. برای خوشایند آنانی که به سران در حصر فتنه هنوز وفا دارند از عفو وحشی قاتل حمزه (علیه السلام) یاد می کند.
برای توجیهِ دادنِ امتیازات فراوان به دشمن و دستاورد ناچیز خود و مقابله با نگرانی ها و دلواپسی دلسوزان انقلاب اسلامی، عمل خود را با صلح امام حسن مجتبی (علیه السلام) قیاس می کند و در حالی که آن امام مظلوم در برابر انتقادات توهین آمیز برخی شیعیان غمگین از صلح با معاویه (لعنة الله علیه)، با متانت و صبر در صدد توجیه آنان برآمده بود، جناب ایشان انتقادات دلواپسان را با حواله آنان به جهنم پاسخ می دهد.
از سوی دیگر از آنجا که در تاریخ انقلاب اسلامی مذاکره با دشمن اصلی، و تن دادن به مطالبات زورگویانه و گستاخانه او تا عصر این دولت سابقه نداشته است و در پاسخ این سوال که مگر قرار بر مذاکره با 1+5 نبود، چگونه فقط با بدترین و منفورترین آنان یعنی آمریکا مذاکره و توافق می کنید، از سیره حضرت سیدالشهدا (علیه الصلوة والسلام) مایه می گذارند و می گویند که آن حضرت هم با عمرسعد (لعنة الله علیه) مذاکره فرمود.
این نوع نگاه به سیره پاک معصومین (علیهم السلام) که تنها می توان گفت نگاهی ابزاری برای توجیه عملکرد خویش و نه به الگوگیری از مبانی آن ذوات مقدس است، موجب شد تا رهبر معظم انقلاب (حفظه الله) عکس العمل نشان دهند و چنین برداشت هایی را مغایر سیره و اهداف آن اولیای بر حق خداوند بدانند و با تعابیری واضح خط بطلان بر این نوع برداشت ها از سیره معصومین (علیهم السلام) بکشند. ایشان در دیدار با فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و خانواده های آنان در 15 مهر فرمودند:

«وقتی صحبت مذاکره می شود، می گویند آقا شما چرا با مذاکره ی با آمریکا مخالفت می کنید؟ خب امیرالمؤمنین (علیه السلام) هم مذاکره کرد با فلان کس، امام حسین (علیه السلام) هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشان دهنده ی سهل اندیشی است، نشان دهنده ی نرسیدن به عمق مسئله است. این جور نمی شود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و ساده اندیشانه نمی شود به مصالح کشور رسید. اوّلاً امیرالمؤمنین (علیه السلام) که با زبیر، یا امام حسین (علیه السلام) که با ابن سعد حرف می زند، او را نصیحت می کند؛ بحث مذاکره ی به معنای امروزی نیست؛ مذاکره ی امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمؤمنین (علیه السلام) با زبیر معامله می کرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟ امام حسین (علیه السلام) با ابن سعد معامله می کرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ [هدف ] این بود؟ تاریخ را این جور می فهمید؟ زندگی ائمّه را این جور تحلیل می کنید؟ امام حسین (علیه السلام) رفت نهیب زد، نصیحت کرد، گفت از خدا بترس؛ امیرالمؤمنین (علیه السلام) زبیر را نصیحت کرد، خاطره ی زمان پیغمبر را یادش آورد، و گفت از خدا بترس؛ اتّفاقاً اثر هم کرد، زبیر خودش را از جنگ کنار کشید. امروز مذاکره به این معنا نیست؛ برای اینکه ما با آمریکا که شیطان بزرگ است، باید مذاکره کنیم یک عدّه ای واقعاً با نگاه سهل اندیشانه و عوامانه و بدون فهمِ حقیقتِ حال مثال می آورند و در روزنامه می نویسند، در سایت می نویسند و در سخنرانی می گویند که چرا امیرالمؤمنین (علیه السلام) با زبیر مذاکره کرد، شما با آمریکا مذاکره نمی کنید؟ یعنی این قدر اشتباه در فهم مسئله [وجود دارد]. »

دکتر محمدحسین رجبی دوانی

امّا متأسفانه ظاهراً رئیس جمهور دست بردار نیست و اخیراً برای مقابله با رد صلاحیت اصحاب فتنه و آنهایی که در شأن نمایندگی و مسئولیت پذیری در نظام مقدس ولایی نیستند، از نصب "زیاد بن ابیه" به فرمانروایی فارس به دست امیرمومنان (علیه السلام) شاهد می آورند. شگفت است که ایشان نه به عنوان رئیس جمهور بلکه کسی در کسوت روحانیت نداند که "زیاد بن ابیه" پدر "عبدالله زیاد" که لعنت خداوند بر هر دوی آنان باد در عصر خلافت امیرمومنان (علیه السلام) جزء وفادارترین مسئولان خلافت آن حضرت و از دوستان چهره های بزرگی همچون حجر بن عدی (رضوان الله علیه) بوده است و در موقعیتی که حتی "ابن عباس" پسرعموی امیرمومنان (علیه السلام) و حاکم بصره (که فارس نیز در اداره فرمانروای بصره بود) خیانت می کند و بیت المال بصره را ربوده و می گریزد، این "زیاد بن ابیه" است که در مقام جانشینی او بصره را از فتنه جاسوسان و عوامل مزدور معاویه (لعنة الله علیه) حفظ می کند و از امیرمومنان (علیه السلام) کمک خواسته و مانع تحقق اهداف آن دشمن خدا می شود.

این نوع نگاه به سیره پاک معصومین (علیهم السلام) که تنها می توان گفت نگاهی ابزاری برای توجیه عملکرد خویش و نه به الگوگیری از مبانی آن ذوات مقدس است، موجب شد تا رهبر معظم انقلاب حفظه الله عکس العمل نشان دهند و چنین برداشت هایی را مغایر سیره و اهداف آن اولیای بر حق خداوند بدانند و با تعابیری واضح خط بطلان بر این نوع برداشت ها از سیره معصومین(علیهم السلام) بکشند.

پیش از آن نیز درخواست معاویه (لعنة الله علیه) را برای خیانت به امیرمومنان (علیه السلام) و پیوستن به او قاطعانه و صریحاً رد می کند که موجب خرسندی و تقدیر امیرمومنان (علیه السلام) از او می شود لذا معاویه چنان کینه او را به دل گرفته بود که پس از صلح امام مجتبی (علیه السلام) و ادامه مخالفت زیاد با او، فرزندانش را به گروگان گرفت تا او خود را تسلیم کند.
سابقه سیاه "زیاد بن ابیه" در دوران خلافت غاصبانه و نامشروع معاویه (لعنة الله علیه) بر اهل علم و تاریخ پوشیده نیست، اما به استناد بدنامی بعدی او، سابقه مثبت وی در خلافت حضرت علی (علیه السلام) را واژگونه جلوه دادن، یا از عدم اشراف مطالعه کافی تاریخ اسلام است و یا تحریف تاریخ برای پیشبرد دیدگاه ها و باورهای خود. باید از رئیس جمهور محترم پرسید شما به عنوان یک روحانی، واقعاً تاریخ را این جور می فهمید؟!


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.