من،مهم هستم
عزت نفس : نظام ایمنی آگاهی (1)
واقعیّتهایی وجود دارند که اجتناب از آنها امکانپذیر نیست. یکی از این واقعیتها اهمیّت عزّت نفس است.
هر کاری که بکنیم نمیتوانیم نسبت به رشد و تعالی خود بیتوجّه باشیم. امّا، اگر از این علم و اطلاع ناراحت شویم، میتوانیم از آن فرار کنیم. میتوانیم فرار کنیم، طفره برویم، بگوییم که تنها به موضوعهایی «عملی» علاقهمندیم، بعد برویم جلو تلویزیون بنشینیم و به مسابقه فوتبال یا خبرهای شامگاهی توجّه کنیم، میتوانیم روزنامه را باز کنیم و صفحه نیازمندیها و آگهیهای تجارتی را بررسی کنیم و ببینیم که کدام کالا را حراج کردهاند. میتوانیم گوشی تلفن را برداریم و با دوستمان گرم صحبت شویم ولی در هر حال عزّت نفس یک نیاز اولیّه برای همه انسانهاست، بدانیم و ندانیم راه خود را درون ما میگشایدوتاثیرش را در زندگی مان میگذارد.
منظور من از «عزّت نفس» چیزی به مراتب بیش از احساس خود ارزشمندی است. احساس خود ارزشمندی که بسیاری از روان درمانگرها و آموزگاران میخواهند آن را در اشخاص ایجاد و القاء کنند به مقایسه در حکم اتاق انتظار عزّت نفس است.
اگردقیقتر بگوئیم عزّت نفس:
1- اعتماد به توانایی خود در اندیشیدن است، اعتماد به توانایی خود به کنار آمدن با چالشهای اولیّه زندگی است.
2- اعتماد به حقّ خود برای موفّق و شاد بودن است، احساس ارزشمند بودن، شایسته بودن است، داشتن حق ابراز نیازها و خواستههاست، ابراز میل رسیدن به ارزشها و برخوردار شدن از ثمرات تلاشهای خویشتن است.
من هرگز به این حرف اعتقاد ندارم که عزّت نفس یک نعمت است که باید داشته باشیم یا مدّعی داشتن آن باشیم (آنهم احتمالاً به کمک تائید مثبت). برعکس کیفیتی است که اگر آن را در طی زمان بدست آوریم به موفقیّتی رسیدهایم.
قدرت این باور و این اطمینان به خویشتن در این حقیقت نهفته است که این چیزی بیش از یک داوری یا یک احساس است. این یک انگیزه دهنده است، الهام بخش رفتار است.امّا به سهم خود مستقیماً تحت تأثیر عمل ماست. سبب در هر دو سمت جاری است. چرخه بازخوردی پیوستهای میان اعمال ما در دنیا و عزّت نفسمان وجود دارد. میزان عزّت نفس ما روی عمل و رفتارمان تأثیر میگذرد و طرز عملمان عزّت نفس ما را تحت تأثیر قرار میدهد.
اگر به ذهن و به قضاوتم اطمینان کنم، بیشتر در قالب یک موجود اندیشمند فرو رفتهام. وقتی به توانایی خود به اندیشیدن را صحّه گذاشتم، وقتی آگاهی مناسب را به فعالیتهایم راه دادم؛ زندگی بهتری پیدا میکنم. این اعتماد من به ذهنم را افزایش میدهد. اگر به ذهنم اعتماد نکنم، به احتمال بیشتری رفتار انفعالی پیدا میکنم، از آگاهی کمتر از آنچه به آن نیاز دارم برخوردار میگردم و از پایداریم در برابر مشکلات زندگی کاسته میشود. وقتی اعمال من به نتایجی دردناک منتهی میشوند خود را محقّ احساس میکنم تا به ذهنم اعتماد نکنم.
با عزّت نفس زیاد با احتمال بیشتری در برابر مشکلات میایستم، امّا در شرایط کمی عزّت نفس احتمال این که تسلیم شوم و یا از همه توان خود استفاده نکنم بیشتر میشود. با توجّه به بررسیهای به عمل آمده اشخاصی که از عزّت نفس بیشتر برخوردارند در مقایسه با اشخاص فاقد عزّت نفس، در برابر شداید زندگی و مشکلات مقاومت میکنند. هر کس مقاومت و مداومت داشته باشد، امکان موفقیّتش بیشتر میشود. اگر استقامت کنم و پایداری نشان دهم، این احتمال وجود دارد که بیش از آنکه شکست بخورم موفّق شوم. در غیر این صورت امکان شکست خوردن از امکان موفق شدن فراتر میرود. در هر دو مورد برداشتی که از خود دارم تقویت میشود.
اگر به خود احترام بگذارم و بخواهم دیگران نیز با من رفتار محترمانه داشته باشند، علایمی از خود مخابره میکنم و به طرزی رفتار میکنم که احتمال واکنش مثبت را افزایش میدهم. وقتی این اتفاق میافتد، تقویت میشوم و باورهایم افزایش مییابد. اگر برای خودم احترامی قائل نباشم و در نتیجه بیاحترامی را بپذیرم، اگر بدرفتاری و سلطهجویی و بدزبانی دیگران را قبول کنم و آن را امری طبیعی بپندارم؛ بیآن که متوجه باشم این را منتقل میسازم و در نتیجه بعضیها با من به همان شکل رفتار میکنند. وقتی این اتفاق میافتد و من تسلیم آن میشوم، احترام به خود در من ضعیف میشود و از آنچه هست پایینتر میآید.
ادامه دارد ...
منبع: روانشناسی عزّت نفس - ناتانیل براندن - ترجمه: مهدی قراچه داغی
لینک:
اگر بخواهید می توانید اعتماد به نفس داشته باشید.
ده شیوه علمی برای احساس شادمانی در زندگی
هر روز را با این جمله آغاز کنید ...
مؤثرترین گام های عملی در تقویت اعتماد به نفس و غلبه بر کمرویی