تبیان، دستیار زندگی
در زمان ظهور اسلام، تمدن ساسانی بزرگترین تمدن همجوار با عربستان بود، بنابراین می توان انتظار داشت که هنر اسلامی در سیر رو به رشد خود، از آرایه های هنریِ فرهنگ ایران پیش از اسلام بهره فراوان برده باشد؛ اما به دلیل تعداد کم بناهای برجای مانده از دوران اولیه
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش ایران در معماری اسلامی

در زمان ظهور اسلام، تمدن ساسانی بزرگترین تمدن همجوار با عربستان بود، بنابراین می توان انتظار داشت که هنر اسلامی در سیر رو به رشد خود، از آرایه های هنریِ فرهنگ ایران پیش از اسلام بهره فراوان برده باشد؛ اما به دلیل تعداد کم بناهای برجای مانده از دوران اولیه اسلام در ایران، این قضاوت با مشکلاتی روبه رو است.

سمیه رمضان ماهی - بخش هنری تبیان

هرچند می توان رد پای عناصر و مشخصه های معماری ایران پیش از اسلام در ابنیه امویان و بعدا در معماری آغازین خلافت عباسی پی گرفت، اما به دلیل تعداد کم بناهای بجای مانده از نخستین قرون طلوع اسلام در ایران، به درستی نمی توان تعیین کرد که تا چه حد معماری ایران در شکل گیری معماری اسلامی اولیه، نقشی حیاتی داشته است.
در واقع نخستین بقایای قابل ذکر از ابنیه اسلامی ایران، متعلق به اوایل سده پنجم هجری قمری است، یعنی زمانی که انتقال عناصر معماری اسلامی تقریبا در واپسین مراحل نهایی خود است.
علاوه بر مشکل کمبود آثار برجا مانده معماری، مسئله دیگری نیز کار بررسی و تاریخگذاری آثار قرون اولیه را دچار مشکل می کند و آن نحوه توزیع ابنیه در کشور ایران است؛ بدین معنا که در حال حاضر بناهای بجای مانده از دوران اولیه ورود اسلام به ایران، همگی در شهرهای کم اهمیت و روستاها  و یا در محله های دورافتاده از مراکز شهری باقی مانده اند. به عبارت دیگر، اگر امروز هنوز اثری از این ابنیه معماری هست، به دلیل همین دورافتادگی است! والا یا در اثر گذشت زمان تخریب می شدند و یا آنقدر بازسازی و تحول در طول این سال ها در آنها اتفاق می افتاد که امروز دیگر بارخوانی شکل و احوال اولیه آنها غیرممکن می نمود.

اما با همین آثار برجای مانده تلاش خواهیم کرد که مهمترین ویژگی های تاثیرگذار از تمدن پیشااسلامی ایران را در هنر معماری اسلامی بررسی کنیم.
به طور کلی می توان گفت تقریبا عموم بیست بنای ایرانی که تاریخ قدمتشان به پیش از سالهای 390 ه .ق می رسد، مسجد بوده اند. این امر خود نمایانگر الویت نوع معماری در آن دوران است. اگر بخوایم نوع این مساجد را دسته بندی کنیم باید بگوییم بطور کلی فرم و نقشه غالب در این مساجد یکی از صورت های زیر است:
* مساجد چهل ستونی؛ یعنی مسجدی که شبستانی با هر تعداد ستون دارد و در عرف به آن مسجد عربی گفته می شود. مانند مساجد قدیمی شهرهای دامغان، نیریز، سیراف (جنوب فارس)، استخر، شوش، یزد و شوشتر
* مساجد با گنبدخانه؛ این مساجد کوچک اصولا متشکل از یک گنبدخانه هستند که شاید ملحقاتی جزئی نیز در گذشته داشته اند که اکنون معدوم شده اند مانند مساجد قروه و یزدخواست (یا ایزدخواست در فارس) و ابرقو
* مساجد مسقف؛ که مشتمل بر یک فضای سراسری مسقف با طاقبندی گهواره ای متقاطع است مانند مساجد هزاره و بلخ در افغانستان
* مساجد ایوانی؛ مساجدی هستند که با کاربست ایوان و صحن پیشین ساخته می شوند مانند مسجد نیریز، بامیان و نیشاپور (تپه مدرسه)
هرچند این چهار نوع مسجد را با توجه به ویژگی های خاص هر یک می توان از هم متمایز کرد اما به طور کلی می توان گفت رایج ترین شیوه مسجدسازی در دوران اولیه ورود اسلام به ایران، همگی انشعابی از مسجد چهل ستونی (عربی) بوده اند.

پلان مسجد فهرج


با این حال مساجد ساخته شده در ایران، سه ویژگی دارند که آن ها را از همتایان عربی خود متمایز می کند:
اول اینکه هیچ یک از نمونه های ایرانی مساجد چهل ستونی، در بزرگی ، حجم و وسعت به پای مساجد چهل ستونی عربستان و میانرودان نمی رسند. علت این امر شاید این باشد که مساجد عربی در شهرهای بزرگ برپا شده اند اما این سبک معماری ایران، از آنِ شهرکها و روستاها بوده است. البته لازم به ذکر است که بنا بر قرائن تاریخی در شهرهای بزرگ ایران نیز مساجد چهل ستونی بنا می گردید اما یا به طور کلی از بین رفته اند مانند مسجد مُطرّز نیشاپور، و یا به دلایل تغییرات عظیم، دیگر ماهیت چهل ستونی آنها، غیر قابل بازشناسی است، مانند مسجد جامع عتیق شیراز و یا مسجد جامع عتیق اصفهان.

مسجد تاریخانه دامغان

دوم اینکه مشخصه های معماری ساسانی تاثیر خود را به هر نحوی در ساخت مساجد برجای گذارده اند، مثلا در بنای تاریخانه دامغان (که به خطا تاریکخانه خوانده می شود) و مسجد جامع یزد و مسجد جامع اصفهان، دهانه مرکزی مسجد (یعنی فاصله میان دو ردیف ستون )که مقابل با محراب و مسیر رو به قبله آن قرار می گرفت، فراختر از دیگر دهانه ها بود، و سردر ورودی مسجد نیز با همان مقیاس و مقابل با آن ساخته می شد. این در حالی بود که قاب مستطیل بلندی با بدنه بنایی و مزین به انواع کاشیکاری بر سه سمت بالایی آن بسته می شد. این عنصر با عظمت و ابهت برانگیز که در واقع مکمل سر در ورودی مسجد بود، در بالای ایوان های جانبی صحن و ایوان پیش شبستانی نیز تکرار می گردید و به آن پیشطاق گفته می شد. نکته جالب آنکه این پیشطاق، همان ایوان ساسانی واقع بر محور ورودیه ای تشریفاتی تا تالار بارعام کاخ مقابلش است که در مسجد به خوبی نمایان می گردد. نمونه این نقشه را می توان در مسجد امام اصفهان مشاهده کرد.
سوم آن که در بیشتر مساجد ایران از قبیل مسجد دامغان، نائین، فهرج و سمنان، برتری متداول طاق گنبدی گهواره ای بر بامسازی تخت (رایج در مساجد عربی) مشهود است که خود نشان دیگری از میراث هنر معماری ساسانی است.
این نفوذ عناصر معماری ساسانی را در دیگر اجزای کم اهمیت مسجد از قبیل کنگره های بام و بارو، سه کنجدهای مخزوطی، خشت های بزرگ آجری، هلال های بیضوی و جرزهای مدور و به طور کلی تزئینات مسجد نیز می توان همچنان پی گرفت.
جمیع ویژگی های بالا به طور کلی مهمترین خصوصاتی است که در مساجد اولیه اسلامی به تاثیر از هنر ساسانی نمود یافته اند.
توضیح تصویر:
1- پلان مسجد فهرج
2- مسجد تاریخانه دامغان