تبیان، دستیار زندگی
چرا آمریکا از محمد بن نایف به عنوان بهترین گزینه برای در دست گرفتن قدرت پس از ملک سلمان روی گردان شده و حمایت های خود را متوجه پسر جوان و بی تجربه ملک سلمان کرده است، در حالی که تا پیش از این حمایت کاخ سفید و غرب متوجه بن نایف بود؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : قبس زعفرانی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بهترین جانشین ملک سلمان از دید آمریکا

چرا آمریکا از محمد بن نایف به عنوان بهترین گزینه برای در دست گرفتن قدرت پس از ملک سلمان روی گردان شده و حمایت های خود را متوجه پسر جوان و بی تجربه ملک سلمان کرده است، در حالی که تا پیش از این حمایت کاخ سفید و غرب متوجه بن نایف بود؟

قبس زعفرانی - بخش سیاست تبیان
محمد بن سلمان

رسانه های سعودی این روزها یک سالگی به قدرت رسیدن «سلمان بن عبد العزیز»، پادشاه عربستان و نشستن وی بر مسند برادرش «عبد الله» را جشن می گیرند؛ مسئله قابل توجه همزمانی برپایی این مراسم با گزارش مرکز «مطالعات خلیج فارس» است که در آن به نیت پادشاه سعودی جهت کناره گیری از قدرت به نفع پسرش «محمد بن سلمان»، جانشین ولیعهد و وزیر دفاع و سکاندار کنونی عربستان سعودی اشاره شده است.
این گزارش به دیدارهای ملک سلمان با برادران عالی رتبه اش یکی پس از دیگری از جمله «طلال بن عبد العزیز»، از جمله منتقدین به سیاست های حکومت عربستان و مخالفان به قدرت رسیدن سلمان بن عبد العزیز اشاره و تاکید می کند، هدف این دیدارهای سلمان، مطلع کردن برادرانش از نیتش جهت کناره گیری از قدرت و بر تخت نشاندن پسرش در قید حیاتش است.
در تایید این تحرکات، بک رسانه اروپایی گزارش داد که ملک سلمان تابستان آینده با کنار زدن «محمد بن نایف»، برادر زاده اش و ولی عهد کنونی شرایط را برای پادشاهی فرزندش، محمد بن سلمان هموار خواهد کرد.
از سوی دیگر، «مجتهد»، فعال عربستانی که به دلیل افشای خبرهای پشت پرده خاندان سعودی معروفیت بسیاری در شبکه های اجتماعی اینترنتی کسب کرده، در تازه ترین افشاگری خود از اتحاد بن نایف و بن عبدالله علیه سلمان و پسرش خبر می دهد.
مجتهد در صفحه شخصی خود در توئیتر نوشته است که محمد بن نایف، ولی عهد سعودی و «متعب بن عبدالله»، فرزند پادشاه سابق و فرمانده گارد سلطنتی در برابر ملک سلمان و محمد بن سلمان فرزندش هم پیمان شده اند تا با هر اقدامی که منجر به برکناری بن نایف و بن عبد الله از مناصب شان شوند، مقابله و از یکدیگر حمایت کنند.
به گفته مجتهد محمد بن نایف همچون گذشته نمی تواند به حمایت آمریکا امیدوار باشد، چون آمریکا و غربی با محمد بن سلمان به عنوان مرد شماره یک عربستان تعامل می کنند.
مجتهد می افزاید: محمد بن نایف به اشتباه محاسباتی و ارزیابی خود از محمد بن سلمان که وی را کودن و بی باک فرض کرده، پی برده و اکنون به این نتیجه رسیده که محمد بن سلمان بسیار هوشمندانه و با ذکاوت توانسته، وی را به حاشیه براند و همین موضوع باعث شده تا او با متعب بن عبدالله در برابر ملک سلمان و پسرش هم پیمان شوند، شاید به این طریق مناصب خود را حفظ کنند.

ملک سلمان در اولین روز به قدرت رسیدن خود «مقرن بن عبد العزیز» را به ولی عهدی، محمد بن نایف را به جانشینی ولی عهد و محمد بن سلمان، پسرش را به وزیری دفاع و ریاست دیوان پادشاهی منصوب کرد.

این فعال توئیتری عربستانی با اشاره به آشکار شدن اختلافات داخل خاندان سعودی گفته است: اگرچه این اختلافات علنی شده، اما به مرحله رویارویی و برخورد نظامی نرسیده است.
آنچه در سطور بالا درباره وضعیت خاندان سعودی حاکم بر عربستان به آن اشاره شد، تاکید می کند که پروسه عزل و نصب بین شاهزادگان سعودی با وجود گذشت یک سال از پادشاهی «سلمان» پایان نیافته، بلکه روند جدی تر و سریع تری به خود گرفته است.
عزل و نصب های متعدد آن هم ساعاتی پس از تکیه زدن بر تخت سلطنت، یکی از مهمترین شاخص های یک سال حکومت ملک سلمان است. وی که بیست و پنجمین فرزند «عبد العزیز آل سعود»، بنیانگذار پادشاهی سعودی شمرده می شود، به عنوان هفتمین پادشاه عربستان سعودی در ژانویه 2015 بر تخت سلطنت نشست و در اولین گام با تشکیل «شورای عالی اقتصاد» و تعیین محمد بن سلمان به ریاست این شورا تلاش کرد، قدرت محمد بن سلمان از هر شخص دیگری در عربستان بیشتر باشد.
ملک سلمان در اولین روز به قدرت رسیدن خود «مقرن بن عبد العزیز» را به ولی عهدی، محمد بن نایف را به جانشینی ولی عهد و محمد بن سلمان، پسرش را به وزیری دفاع و ریاست دیوان پادشاهی منصوب کرد.
انتخاب محمد بن نایف به عنوان جانشین ولی عهد نخستین ساختارشکنی ملک سلمان بود، زیرا برای نخستین بار یکی از نوادگان عبدالعزیز به جانشینی ولی عهد منصوب می شد.
یک هفته پس از آن نیز ملک سلمان با صادر کردن 37 فرمان تعداد زیادی از مسئولان را برکنار و چهره های جدیدی را جایگزین آنها کرد. «مشعل» و «ترکی»، دو فرزند ملک عبدالله، پادشاه سابق نیز در میان این عزل و نصب ها بودند که از سمت امیری مکه و ریاض برکنار و به حاشیه رانده شدند.
تغییراتی که ملک سلمان دست به آن زده بود، چنان عمیق و گسترده بود که موجب شد، تحلیلگران از این تغییرات به کودتای ملک سلمان علیه ساختار قدرت در زمان ملک عبدالله یاد کنند.
اما این پایان کار نبود، چراکه سلمان در گام سوم 29 آوریل 2015 تغییرات ساختار شکنانه دیگری در هرم قدرت عربستان ایجاد کرد و در این راستا مقرن بن عبد العزیز، برادر ناتنی خود و ولی عهد عربستان را پس از سه ماه از تصدی این سمت، برکنار و محمد بن نایف، 55 ساله برادرزاده تنی اش را جایگزین مقرن کرد.
تغییر مهم ملک سلمان انتصاب محمد بن سلمان ، پسر 30 ساله اش به جانشینی ولی عهد بود که از همان ابتدا سبب شد، گمانه زنی ها درباره تلاش سلمان برای انتقال قدرت به پسرش تشدید شود.
سومین تغییر 29 آوریل برکناری «سعود الفیصل»، از سمت وزیر خارجه عربستان پس از 40 سال تصدی این سمت و جایگزینی «عادل الجبیر» به جای وی بود.
تغییرات ایجاد شده توسط ملک سلمان طی سه ماه اول رسیدن به قدرت، دارای ویژگی های مهمی مانند سرعت بی سابقه، سدیری سازی مناصب مهم، تغییر روند سنتی انتقال قدرت و دو قطبی شدن قدرت در خاندان سعودی بود.
سرعت و گستردگی این تحولات موجب شد، شمار زیادی از تحلیلگران از این عزل و نصب های ملک سلمان، با عناوینی نظیر «کودتا یا براندازی نرم» یاد کنند.

حملات تروریستی داعش خطر اندیشه های افراط گرایانه سلفی وهابی را بیش از پیش به واشنگتن و غرب گوشزد کرد و محمد بن نایف از جمله شاهزادگان سعودی است که از این خط مشی تبعیت می کند، در حالی که محمد بن سلمان خود را میانه روتر از بن نایف نشان داده است.

صدور بیش از 75 فرمان طی یک سال در سومین دوره سلطنت خاندان سعودی امری بی سابقه شمرده می شود و تمام این اقدامات با هدف هموار کردن راه برای به قدرت رسیدن «محمد بن سلمان»، فرزند ملک سلمان صورت می گیرد که هم اکنون سمت جانشین ولی عهد را احراز می کند، جوانی خام که بنابر افشاگری های مجتهد پیشه اش قمار و مصرف مواد مخدر است و با اینکه از دنیای سیاست و کیاست کمترین بهره را برده، اما جنون قدرت وی را از هیچ اقدامی باز نمی دارد.
تجاوز نظامی به یمن که دهمین ماه خود را پشت سر می گذارد، یکی از نمادهای این جنون و دیوانگی محمد بن سلمان بی تجربه شیفته قدرت است و در حالی که هنوز یک ماه از سال میلادی جدید نگذشته، رسانه های سعودی از وخامت حال ملک سلمان و قصد جدی او جهت کناره گیری از قدرت به سود فرزندش سخن می گویند.
کارشناسان و صاحبنظران امور عربستان و خاندان سعودی در این تردید ندارد، تمام فرمان های صادر شده از سوی ملک سلمان و تصمیمات گرفته شده در عرصه خاندان سعودی با چراغ سبز واشنگتن و موافقت آمریکا بوده، چون تاکنون نیز هیچ گامی بدون موافقت آمریکایی ها توسط حکومت سعودی چه در عرصه داخلی و چه در عرصه خارجی برداشته نشده است.
افشاگری های اخیر مجتهد مبنی بر ناامیدی محمد بن نایف از جلب حمایت آمریکا و غرب نسبت به خود و روی گردانی آنها از وی در مقابل تمرکز نگاه هایشان بر محمد بن سلمان تایید کننده این گفته است.
اما سوال مهمی که در اینجا مطرح می شود، این است که چرا آمریکا از محمد بن نایف به عنوان بهترین گزینه برای در دست گرفتن قدرت پس از ملک سلمان روی گردان شده و حمایت های خود را متوجه پسر جوان و بی تجربه ملک سلمان کرده است، در حالی که تا پیش از این حمایت کاخ سفید و غرب متوجه بن نایف بود؟
بی شک یکی از دلایل این تغییر موضع می تواند، ریشه در تحولات امنیتی و سیاسی منطقه ملتهب خاورمیانه داشته باشد که بازتاب آن دامنگیر آمریکا و غرب نیز شده است.
حملات تروریستی داعش خطر اندیشه های افراط گرایانه سلفی وهابی را بیش از پیش به واشنگتن و غرب گوشزد کرد و محمد بن نایف از جمله شاهزادگان سعودی است که از این خط مشی تبعیت می کند، در حالی که محمد بن سلمان خود را میانه روتر از بن نایف نشان داده است.
محمد بن سلمان در مصاحبه های انگشت شماری که طی ماه های اخیر انجام داده، تلاش کرده، شخصیتی حامی آزادی و دموکراسی و اصلاحات در داخل به نمایش بگذارد و به این ترتیب با به قدرت رسیدن وی آمریکا می تواند، درب بسیاری از انتقادات درباره وضعیت حقوق بشر و عدم انجام اصلاحات در عربستان را ببندد.
از سوی دیگر، به قدرت رسیدن بن نایف پس از ملک سلمان آمریکا را درگیر چالش دیگری به نام جانشین خواهد کرد، چراکه محمد بن نایف دارای فرزند ذکور نیست و شاید به این طریق واشنگتن می خواهد، از بروز منازعات جدید در آینده در خاندان سعودی جهت تعیین ولی عهد جلوگیری کند.
در این بین یک احتمال دیگر نیز مطرح است، اینکه آمریکا با حمایت از محمد بن سلمان جهت رسیدن به قدرت و سپردن امور این خاندان به این جوان بی تجربه و مغرور درصدد درهم پیچیدن طومار آل سعود در عربستان و منطقه است، به ویژه آنکه گزارش های بسیاری از عدم اعتماد متقابل بین واشنگتن و ریاض و نارضایتی عربستان از توافق ایران و آمریکا سخن می گویند.
آنچه این احتمال را تشدید می کند، شکست ها و ناکامی های اخیر عربستان سعودی در تمام پرونده های منطقه ای از جمله سوریه و یمن است که موجب شده تا در کنار بحران های داخلی از جمله بحران اقتصادی عربستان اعتبار و اقتدار منطقه ای و بین المللی خود را از دست بدهد و برای آمریکا بیش از یک مهره سوخته نباشد که باید از آن خلاص شد.