تبیان، دستیار زندگی
شاید بتوان گفت که پس از حافظ، ادبیات فارسی شاعری بزرگ و قدرتمند و پیشرو در عرصه سخن و سخن وری به خود ندیده باشد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بهارستان جامی

شاید بتوان گفت که پس از حافظ، ادبیات فارسی شاعری بزرگ و قدرتمند و پیشرو در عرصه سخن و سخن وری به خود ندیده باشد. عمده ادبیات کلاسیک و قدرتمند ما تا قرن 8 هجری است و پس از حافظ کمتر کسی دیده شد که در ادبیات کلاسیک حرفی برای گفتن داشته باشد.

آسیه ترک بیاتانی-بخش ادبیات تبیان
بهارستان جامی
در قرن 9 و 10 هجری شاعران بسیاری در عرصه های مختلف هنرنمایی کردند که از میان آنها می توان به جامی و شاه نعمت الله ولی و... اشاره کرد. در این مقاله برانیم که نگاهی گذرا به کتاب بهارستان جامی داشته باشیم.
علاقه خاص عبدالرحمن جامی به سعدی و شیوه نگارشش در گلستان، او را بر آن داشت تا کتابی نزدیک به سبک و سیاق گلستان بنویسد.
این کتاب همانند گلستان در قالب نثر همراه با اشعار فارسی و عربی تالیف شده است. در واقع جامی در بهارستان قصد داشته که زبان سعدی را ساده و برای همه کس قابل فهم کند.
جامی در ابتدای کتاب یادآور می شود که چون فرزندش مشغول آموختن است این کتاب را برای او و به سبک گلستان تهیه کرده است.

بهارستان از یک مقدمه و هشت باب تشکیل شده است که عنوان باب ( روضه های) آن به این ترتیب است:

بهترین قالب شعری برای دادن پند و اندرز، قطعه است که جامی از این قالب در کتابش استفاده کرده و گاهی ابیات فرد هم دیده می شود. در فصل بندی کتب هم از سعدی تقلید کرده، اما در نامگذاری بخش ها بر خلاف سعدی از عبارات طولانی استفاده کرده است

روضه اول: در ذکر مشایخ صوفیه و اسرار احوال آنان
روضه دوم: متضمن حکم و مواعظ و حکایت مناسب مقام
روضه سوم: درباره ی اسرار حکومت و حکایات شاهان
روضه چهارم: درباره ی بخشش و بخشندگان
روضه پنجم: در تقریر حال عشق و عاشقان
روضه ششم: حاوی مطایبات و لطایف و ظرایف
روضه هفتم: در شعر و بیان حال شاعران
روضه هشتم: در حکایتی چند از زبان احوال جانوران
بهارستان هم همانند گلستان شامل مطالب اخلاقی و دستورهای مفید برای زندگی است. همانطور که در بالا هم گفتیم این کتاب همانند گلستان ترکیبی از نظم و نثر است، اما تعداد اشعار بهارستان کمتر از گلستان است. تعداد اشعار در بهارستان 469 بیت است که 16 بیت آن عربی و همه ابیات سروده جامی است، چنانکه می گوید:
جامی هر جا که نامه ای آراست
از گفته کس به عاریت هیچ نخواست
آن را که ز صنع خود دکان پر کالاست
دلالی کالای کسانش نه سزاست
البته ذکر این نکته الزامی است که جامی در روضه هفتم که شرح احوال شاعران است، 136 بیت از شاعران دیگر نقل می کند.
بهترین قالب شعری برای دادن پند و اندرز، قطعه است که جامی از این قالب در کتابش استفاده کرده و گاهی ابیات فرد هم دیده می شود. در فصل بندی کتب هم از سعدی تقلید کرده، اما در نامگذاری بخش ها بر خلاف سعدی از عبارات طولانی استفاده کرده است.
شخصیت داستان های جامی در بهارستان افراد بسیار و گاهی اوقات افراد معروفی هستند که می توان به بهلول، انوشیروان، فریدون، حاتم طایی، اسکندر و... اشاره کرد.
جامی چندان نظر مثبتی نسبت به زنان نداشته است و در کتاب تنها دو بار و در دو روضه " در تقریر حالات عشق" و " مطایبه ها" درباره زنان حرف زده است.

سبک شناسی بهارستان

این کتاب را می توان در سه سطح زبانی، فکری و ادبی مورد بررسی قرار داد.
سطح زبانی: اگرچه جامی هم در بهارستان از نثر مسجع و آهنگین استفاده کرده، اما این کار را به قدرت سعدی انجام نداده و گاهی نثرش ساده است.
در مورد کلمات عربی، جامی از کلمات عربی رایج و محدود در نثر استفاده و از بکار بردن واژه های مرکب پرهیز کرده است.

سطح فکری: اگرچه ابتدای کتاب بهارستان، جامی اینگونه عنوان کرده است که این کتاب را جهت تربیت فرزند خویش تالیف کرده است، اما در واقع هدف او بیان افکار و عقایدش به زبانی ساده بوده است.

سطح ادبی: از نظر سطح ادبی هم باید گفت که اگرچه زیبایی های ادبی کمتری نسبت به گلستان در بهارستان وجود دارد، اما جامی تمام تلاش خود را در هر چه بهتر شدن این سطح انجام داده است. وجود آرایه های تشبیه، استعاره، کنایه، مجاز، تلمیح و.... نشان دهنده قدرت جامی در سطح ادبی است.

چند حکایت از بهارستان جامی

مور با همّت

موری را دیدند به زورمندی كمر بسته، و ملخی را ده برابر خود برداشته. به تعجب گفتند: "این مور را ببینید كه با این ناتوانی باری به این گرانی چون مى كشد؟" مور چون این سخن بشنید بخندید و گفت: "مردان، بار را با نیروی همّت و بازوی حمیت كشند، نه به قوّت تن و ضخامت بدن".

روباه زیرک

روباهی با گرگی مصادقت مى زد و قدم موافقت مى نهاد. با یكدیگر به باغی بگذشتند. در استوار بود و دیوارها پرخار. گرد آن بگردیدند تا به سوراخی رسیدند، بر روباه فراخ و بر گرگ تنگ. روباه آسان درآمد و گرگ به زحمت فراوان انگورهای گوناگون دیدند و میوه های رنگارنگ یافتند روباه زیرك بود، حال بیرون رفتن را ملاحظه كرد و گرگ غافل چندان كه توانست، بخورد. ناگاه باغبان آگاه شد. چوبدستی برداشت و روی بدیشان نهاد. روباه باریك میان، زود از سوراخ بجست و گرگ بزرگ شكم در آنجا محكم شد. باغبان به وی رسید و چوبدستی كشید. چندان بزدش كه نه مرده و نه زنده، پوست دریده و پشم كنده، از سوراخ بیرون شد.


منابع:
از سعدی تا جامی، علی اصغر حکمت
گنجینه سخن، ذبیح الله صفا