تبیان، دستیار زندگی
« ترکیب شعر نو با آوای نی و نجوای یک شعر نو در قالب موسیقی دستگاهی، یک تجربه است و تا قبل انتشار و واکنش مخاطب نیازی به توضیح بیشتر نیست.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

موسیقی تجربی

« ترکیب شعر نو با آوای نی و نجوای یک شعر نو در قالب موسیقی دستگاهی، یک تجربه است و تا قبل انتشار و واکنش مخاطب نیازی به توضیح بیشتر نیست.»

فراوری: سمیه فروغی- بخش هنری تبیان
مسعود جاهد

این بخشی از گفته های مسعود جاهد است. او نوازنده نى و آهنگساز و از نسل سوم نوازندگان نى است که مسیر خودش را مى رود و کمتر توجهى به جو حاکم بر دنیاى نى نوازى دارد. او در طول سال هایى که فعالیت داشته، علاوه بر آموزش در زمینه تولید و عرصه موسیقى نیز گام هایى برداشته است. او کارش را با دو نوازى و سه نوازى در زمینه تصنیف شروع کرد و بعدها دامنه فعالیت هایش را به موسیقى با کلام گسترش و آلبوم هاى متعددى منتشر کرد. یکى از ویژگى هاى آثار با کلام جاهد، حضور همسرش شیدا جاهد به عنوان همخوان است.
وی در مورد  آغاز همکاری با همسرش و بیماری او می گوید: « شروع فعالیت مشترک من و شیدا به اوایل دهه ٧٠ می رسد. در آن زمان اولین قدم را با تشکیل گروه بانوان به نام کرشمه برداشتیم. از تعدادی نوازندگان دانشجوی موسیقی دعوت کردیم برای برگزاری کنسرت ویژه بانوان. گرفتن مجوز و اجرای کنسرت در سالنی با تماشاگران خانم کار چندان ساده ای نبود. آغاز راه بود و حتی مرکز موسیقی و آقای مرادخانی، رئیس مرکز نیز تجربه ای دراین باره نداشتند.  مجوز اولین کنسرت، چند ساعت مانده به اجرا و بدون هیچ تراکت و پوستر تبلیغاتی و بدون خبررسانی صادر شد. سال ٧٧ اولین اثر را با یک همخوانی بسیار بالا و غیرموسیقایی که بیشتر به یک همهمه گوش خراش و همسرایی شبیه بود، منتشر کردیم که به همین دلیل گیشه موفقی نداشت و استقبالی از آن نشد. در «کوچه های بی نشان»، کار دوم صدای همخوانی تقریبا بالانس و متعادل تر شده و قابل شنیدن بود. سال ٨٢ در فکر تو بودم، مجموعه تصانیف زیبا از علی اکبر شیدا را تنظیم و ضبط کردم.
از اینجا به بعد، فرم و رنگ آمیزی ارکستر و نوع چیدمان و ارنج سازها و شکل تقسیم بندی سازها و حتی خواندن و نحوه اجرای شیدا هم با تغییراتی همراه بود. خواننده در این اثر کاملا یک روایت نو و اجرائی متفاوت با روایات گذشته را ارائه داد.

شعر نو در موسیقی نواحی حلول می کند و حال آنکه  ، گوشه های ردیف در همان گستره، امکان شعر نو را دارند. اشعاری که سرودنشان دشوار و  نواختنشان دشوار تر است. اشعاری که خود را در قلب موسیقی ایرانی می درخشاند

در این راستا «پنجره باز می شود» و «خسته ام از این کویر» با فاصله دو سال بیرون می آیند. متأسفانه در «خسته ام از این کویر» از میزان صدای شیدا ایراد گرفتند و رسما با این اتهام ممنوع الکار و خانه نشین شدیم. از ٨٨ یعنی چهار سال دوران سکوت مطلق ماست بی هیچ فعالیتی. چهار سال سکوت برای یک هنرمند! شوربختانه هم زمان با ممنوعیت ما، بیماری شیدا شروع شد و شرایط سختی برای ما به وجود آمد. قبل از بیماری، سه آلبوم با نام های «زلف»، «مجنون»، «سرخوشان مست» ضبط کرده بودیم و متأسفانه چهار سال برای مجوز منتظر ماندیم که در دوره آقای روحانی مجوز صادر شد که اواخر ٩٣ از سوی شرکت ایرانگام منتشر شد.»
 او در مورد یادگیری نواختن نی و ترانه نواحی می گوید« من نوازندگی نی را به صورت تجربی کار کردم. نحوه درآوردن صدای نی، صداسازی، انگشت گذاری و اتودهای اولیه را از روی نغمات مازندرانی تمرین می کردم. طبیعتا نواختن آواها و ترانه نواحی در ابتدای آموزش و یادگیری روی لهجه و جمله بندی یک هنرجو تأثیر منفی دارد و بیرون آمدن از آن لحن و گویش زمان بر و مشکل است. نی هفت بند اساسا یک ساز شهری و بهتر است بگویم ملی و فرانواحی ست. من برای برطرف کردن لهجه از روی سازم مدت ها از نواختن نغمات مازندرانی امتناع کردم و فقط آثار آقای کسایی و موسوی را موبه مو تقلید کردم. »
 وی در رابطه با موسیقی ایرانی عقیده داردکه ، ردیف ما براساس پرده بندی تار تنظیم شده. چون اکثر ردیف دانان آن موقع از خانواده فراهانی گرفته تا سایرین تارنواز بودند و طبیعتا تکنیک های تار، ناخودآگاه در آن لحاظ شده ولی یک نوازنده با تجربه نی آگاهانه می تواند با تکنیک های خاص نی، مجموعه ردیف را اجرا کند. اجرای موبه موی «ردیف میرزا عبدالله» با اجرای تار برومند با رعایت تکنیک های تار، اصلا میسر نیست و حتما یک نوازنده نی باید شیوه و سلیقه خود را با قابلیت های مخصوص نی لحاظ کند. برگردان و ترجمه ردیف تار به نی، روشی است ممکن.
جاهد، مقوله «حال و آن» که از سوی استاد لطفی مطرح شد را در روند زندگی هنری خود اینگونه می پندارد : «آن در یک لحظه پدید می آید و باعث خلق اثر می شود ولی حال، باعث شکوفایی آن اثر می شود و همراه با پشتوانه تئوریک تکمیل می شود و با احساسی درونی به اوج می رسد. هر دو به قول استاد لطفی، مکمل یک هنرمندند و هنرمندی با این ویژگی، هنرمندی طراز اول است و پویا. من به هر دو حالت وابسته ام و تلاشم رسیدن به آن مرحله است.»
  درباره کار آخری که انجام داده است می گوید: « این آلبوم اخیرا با توجه به شرایط سختی که داشتم شکل گرفت. از طرف خانم منیژه رفیعی به من پیشنهاد شد. ایشان خواستار ضبط اشعارشان با دکلمه و صدای من شدند. ابتدا یکه خوردم و زیر بار نرفتم و با اصرار و فاکتورها و دلایلی که آوردند، پذیرفتم و شروع به کار کردیم. اشعارش را مطالعه کردم؛ فرم و محتوای خاصی داشت، بیشتر اشعارش طولانی و وزن های پیش بینی نشده و کوتاه بلند داشت.
طبیعتا خواندنش هم سخت و دشوارتر از اشعار آشناست. در برداشت اول دکلمه انجام شد و به جای موسیقی انتخابی با نی، این سنتی ترین و تاریخی ترین ساز بشر، دکلمه اشعار را در دستگاه ماهور همراهی کردم. در ماهور فضاهایی از ردیف میرزاعبدالله را اجرا کردم. نغمه های بکر سنتی در کنار واژه ها و مفاهیم شعر نو باعث خلق یک اثر تازه با پیوند و اشتراک سنت و مدرنیته شده. هرکدام با زبان خودشان روایت خاص خودشان را دارند و در میکس هم میزان صدای وکال و نی کاملا بالانس و هم تراز است. نی در اینجابرخلاف معمول، پس زمینه صدای انسان نیست بلکه به موازات آن با لحن و شیوه خاص تکمیل کننده آوای انسان شده، کاری که تا حالا در زمینه شعرخوانی، آن هم شعر نو انجام نشده است. ایده های تازه غیرقابل پیش بینی بود و در داخل استودیو به ذهنمان رسید مهم تر اینکه در هر شعر قسمت هایی از یک شعر را در گوشه های مختلف دستگاه ماهور در اوکتاو پایین نجوا و زمزمه کردم. تأکید می کنم نجوا نه آواز. نجوایی در یک گوشه مشخص. زمزمه این اشعار یک فضای صمیمی و ساده ای را رقم زده که هر شنونده ای با شنیدنش با آن زیر لب همراه می شود. این تجربه به نوعی به من ثابت کرده که گوشه های ردیف در همان گستره، امکان شعر نو را دارند. می ماند به تسلط و برداشت شخصی مجری کار. ترکیب شعر نو با آوای نی و نجوای یک شعر نو در قالب موسیقی دستگاهی، یک تجربه است و تا قبل انتشار و واکنش مخاطب جدی نیازی به توضیح بیشتر نیست. ضمنا دو تصنیف از روی این اشعار ساختم. یکی به همراه دف آقای فرزاد عندلیبی و دیگری بدون عنصر ریتم در ضرباهنگ ٦/٨ سنگین با چند نی حالتی مثل کوارتت اجرا کردم. داوری این کار را بگذاریم برعهده مخاطب آگاه پس از انتشار.»


منابع: شرق/ مهر آوا