دوستی سنجاقک ها
در حین پرواز، ناگهان باران شروع به باریدن کرد و سنجاقک ها با شروع باران، خیلی افسرده شدند چون در حین بارش باران پرواز کردن برای آنها بسیار مشکل می شد. بنابراین سه تایی تصمیم گرفتند سایبانی پیدا کرده و مدّتی زیر سایبان بمانند تا باران تمام شود و دوباره به پرواز کردن مشغول شوند و لذّت ببرند.
این سه سنجاقک خیلی با هم دوست بودند.
با وجود اینکه لانه یکی از دوستانشان یعنی سنجاقک آبی که از بقیه بزرگتر بود و در همان نزدیکی ها قرار داشت، امّا او ( سنجاقک آبی ) حاضر نشد که دوستان خود را تنها گذاشته و به تنهایی به لانه برود.
بنابراین او در کنار بقیه دوستانش ماند تا هوا صاف شود. پس از مدّت کوتاهی هوا صاف شد.
سنجاقک ها با دیدن هوای صاف، دوباره شروع به پرواز کردن نمودند و از با هم بودن لذّت می بردند. دوستان سنجاقک آبی به این نتیجه رسیدند که، دوست بودن و با یکدیگر بودن، بهتر از تنها بودن است .