تبیان، دستیار زندگی
« زیبا کردن چهره شهر میزان بروز خشونت ها، اعتیاد و سایر ناهنجاری های اجتماعی را کاهش می دهند و بالعکس آن ذهن و روحیات شهروندان را نیز خشن می کند و بر روحیه آنان تاثیر مستقیم می گذارد چرا که بیشتر وقت روزانه ما در محیط های شهری می گذرد. »
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دنیل لیبسکند و اسارت در فرم

« زیبا کردن چهره شهر میزان بروز خشونت ها، اعتیاد و سایر ناهنجاری های اجتماعی را کاهش می دهند و بالعکس آن ذهن و روحیات شهروندان را نیز خشن می کند و بر روحیه آنان تاثیر مستقیم می گذارد چرا که بیشتر وقت روزانه ما در محیط های شهری می گذرد. »

فراوری: سمیه فروغی-بخش هنری تبیان

بر خلاف هر اثر هنری چون نقاشی، موزیک و نویسندگی تئاتر که ناظرش در دیدن یا شنیدن و خواندش مخیر است اگر بخواهد می بیند و اگر نخواهد خیر... ولی یک شهر گالری اجباری ست برای نمایش آثار معماران و نماسازان که لایه اجتماع و شهروندان مجبور به دیدن این آثار بدقواره یا موزون هستند و طبعا در آنها هیجانات و تاثیراتی بجا می گذارد که در روند مطلوب و نامطلوب زندگی روزمر ه اشان مؤثر است.

معماری

هویت یک کشور مسئله ای است که مردم به آن افتخار می کنند.  هر بخشی از معماری وظیفه و تعریفی دارد.  معماری هنر آمیخته با تضادهاست؛ تضاد بین نظامات و آزادی، تکنولوژی و محیط زیست، مدرنیسم و سنت و... . ولی متأسفانه تک روی در زمینه معماری در کلانشهرها باعث می شود نه شخصیت معماری بروز کند و نه تضادهای بی شمار به وحدت و یگانگی برسند.
بلکه آنچه چشم و گوش و احساس ما را می ساید جمع اضداد و تضادهاست. دلایل بروز چنین ناهنجاری هایی ناشی از بی توجهی و نا آشنایی برخی از معماران به طرز تفکر زمان خودشان است تا به آن اندازه که با زمانه غریبه اند.
دنیل لیبسکند می گوید: شهرهایی که همگان را به تحسین وامی دارند تنوع پیچیده ای از رنگ ها، اشکال، افکار و ایده ها را در خود جای داده اند. به شهر تهران می نگرم با ساختمان های بزرگ و کوچک، آسمان خراش های گوناگون و خانه های یک شکل که همه در دود و آلودگی خفه شده اند. می اندیشم حتما چنین تنوعی از سرگیجه آن چیزی نیست که لیبسکند را به تحسین وادارد. شاید آنچه بر شهر ها رفته را نتوان بازگرداند، اما دست کم می توان به ذهن های معماران جوانی نگاه کرد که احتمالا قرار است برای آیندگان شهرهایی تحسین بر انگیز بسازند. گفت وگوی زیر با مهیار حدیقی یکی از معماران جوانی است که درحال حاضر در آمریکا مشغول تحصیل، تحقیق و تدریس است و گفت وگو با او حداقل برای من نشانی از امیدواری در خود داشت.
وی در مورد تقابل معماری سنتی و مدرن می گوید « تفسیر مختلف از کلمه مدرن وجود دارد. کسانی که با معماری دوره مدرن آشنایی ندارند تفاوتی بین آن و معماری نو قائل نیستند. درباره معماری سنتی نیز توجه کنیم که هر کشوری معماری خود را دارد.

معماری

معماری سنتی در ایران با معماری سنتی در روسیه و آلمان متفاوت است. اما درباره نگرش به تاریخ در معماری قرن بیستم یا آنچه معماری مدرن می نامیم دیدگاه های متفاوتی وجود داشته است. به طور مثال در آمریکا در مدرسه هاروارد که اولین مدرسه ای بود که به طرف معماری مدرن حرکت کرد، دیدگاه هادنات، رئیس دانشکده، با گروپیوس، که برای ریاست دپارتمان دعوت شده بود، تفاوت داشت. گروپیوس معتقد بود کتاب های تاریخ را نباید خواند درحالی که هادنات اینچنین فکر نمی کرد. پس نمی توان گفت ، با آمدن معماری مدرن رابطه ما با تاریخ به طورکلی قطع شده است.
میس ون در روهه که بعد از گروپیوس به آمریکا آمد نگاهش به تاریخ متفاوت از گروپیوس بود. به نظر من باید مقداری راجع به کلماتی که به کار می بریم دقت بیشتری کنیم. ما معماری سنتی را با آجر و گنبد می شناسیم و معماری مدرن را با مصالح جدید مثل یک ساختمان امروزی؛ همان ساختمان هایی که الان در ایران و تهران می بینیم که به نظر من هیچ ارتباطی با معماری مدرن ندارند. شاید وظیفه ماست که مخاطب عام را با این کلمات آشنا کنیم. معماری مدرن قطع ارتباط با گذشته نیست بلکه دوره ای از تاریخ معماری است.
معماری معاصر ما بخشی از هویت جامعه است و دغدغه من این است که تلاش کنم مردم را با این هویت آشنا کرده و انگیزه حفظ آن را ایجاد کنم. به نظر من تاریخ یک جریان مستدام است. تاریخ معماری هم بالطبع، جریانی ممتد و ادامه دار است و نمی توان گفت معماری مدرن شکافی بین خودش و گذشته ایجاد کرده است. »
وی در ادامه می گوید:« مهم است که ما واژه معماری را از ساختمان سازی جدا کنیم. در همه دنیا ساختمان های زیادی ساخته می شوند که از نظر معماری اهمیت چندانی ندارند. در گذشته هم همین طور بوده است. اما امروز تفاوت معماری و ساختمان به علت پیشرفت تکنولوژی و ورود مصالح جدید بیشتر مشهود است. در گذشته آجر بود و خشت و در برخی مناطق چوب و نخل هم استفاده می شد و شیوه های ساختمان سازی زیادی وجود نداشته است. تفاوت معماری و ساختمان براساس زینت و دوام تشخیص داده می شد.

ساختمان ها بر اساس شکل ظاهری شان میتوانند دارای شخصیت و روحیه ای متفاوت از یکدیگر باشند ،تا جایی که می شود به طرزی شگفت انگیز  با دیدن نمای یک ساختمان یا مکان، احساسات متفاوتی داشته باشیم. احساس تحسین و شکوه و یا احساس مصونیت و اطمینان و یا حتی حقارت

ساختمان هایی که استادکار می ساخت دوام و تزیینات بیشتری داشت. حال سؤال شما درباره معماری است یا مربوط است به ساختمان؟ من در ایران ساختمان های متعددی دیدم که تقریبا زیرساخت آنها یکی بود و نما و نمایه متفاوتی داشتند که البته از نظر فکری همه آن نما ها هم یکی بودند: مثلا بالای ورودی ساختمان قوس درست کرده بودند، یا در یک قسمت، یک سرستون هخامنشی و در قسمتی دیگر آجرکاری انجام شده بود یا با شیشه تزیینش کرده بودند. منظورم این است که با اینکه در نگاه اول مخاطب عام ساختمان هایی متفاوت با نماهایی متفاوت می بیند اما اینها، همه ساختمان هایی یکسان هستند که فاقد ارزش معماری است . »
او معتقد است ، در ایران عموما به موقعیت زمین توجه نمی شود. در آموزش معماری، ابتدا باید محدوده زمین را آنالیز کرد، محیط اطرافش را دید، گذشته آن را بررسی کرد، اما متأسفانه وقتی می خواهیم طراحی را شروع کنیم همه آنها را کنار می گذاریم. تجربه زیادی برای این کار لازم است که تنها یک معمار باسابقه می تواند از پس آن بر آید.
فرانک لوید رایت، خود در نوشته هایش اشاره کرده که زمانی که سایت (موقعیت زمین) خانه آبشار را دید تحت تأثیر آن قرار گرفت. بعدا، او ایده طراحی اش را به سرعت و روی یک دستمال کاغذی کشید. آنالیزکردن سایت به معنی این نیست که چون دارید در ایران ساختمانی را می سازید فورا یک گنبد برای آن تعبیه کنید چون معماری گذشته آن دارای گنبد بوده است. این باز می شود گرایش به فرم. ارتباط با سایت، یعنی اینکه آنجا چگونه ساختمان می ساخته اند و نسبت به آن چگونه می اندیشیدند و مردمش چطور زندگی می کرده اند. مصالح بومی مورد استفاده چه هستند. مهم تر از فرم، فضای معمارانه است.
 میس وندورهه کسی بود که به فضای معماری توجه خاص کرد؛ فضا به جای اتاق. او و دیگر معماران مدرن، معماری را از طراحی اتاق به طراحی فضا تغییر دادند. تلفیق معماری گذشته و امروز ایجاد فضا است؛ فضایی که هم فرم زیبا دارد و هم قابل استفاده است.
همان طور که نیما یوشیج با دست کاری در وزن و فرم شعر گستره تازه ای در شعر فارسی ایجاد کرد که برای هم عصرانش قابل درک نبود.


منابع :
- همشهری
- شرق